رمان دلارای پارت 311 - رمان دونی

 

 

 

 

 

آلپ‌ارسلان راست ایستاد و اشاره زد

 

_ بپوش بجنب ، بچه مریضه

 

دلارای روتختی را تا بالای سینه‌اش کشید و روی پاهای لرزانش ایستاد

 

چشمانش سرخ و صورتش بی‌رنگ بود

 

انگشت دستی که مچش هنوز هم زخم بود را بالا گرفت و تهدیدآمیز پچ زد

 

_ انتقام مسخرتو اگر از بچم بگیری با من طرفی ارسلان

 

جمله‌اش تمام نشده مچ دستش اسیر دست قدرتمند ارسلان شد

 

_ مهم شد واست؟

 

از درد دستش ناله کرد

 

_ اگر یک نفر تو زندگی من مهم باشه اون هاوژینه!

حتی خودمم دیگه مهم نیستم

 

ارسلان با سرگرمی سرتکان داد

 

_ یک زمان خودتو به آب و آتیش زدی تا…

 

دلارای می‌دانست جمله اش به چه می‌رسد که با صدایی گرفته قطعش کرد

 

_ اون زمان گذشت!

اون بچه بزرگ شد

مادر شد

حالا دیگه هیچکس جز بچه‌اش مهم نیست

 

 

 

نگاهش را به چشمان آلپ‌ارسلان دوخت و زمزمه وار ادامه داد

 

_ دیگه هرچی تو خودم میگردم از اون عشق آتشین خبری نیست

 

چشمان آلپ‌ارسلان سرد شد

دیگر حالت سرگرمی نداشت

خودش هم نمی‌دانست چرا دوست دارد دخترک را خفه کند!

 

دلارای موهای کوتاه و خیسش را پشت گوشش فرستاد

 

_ برای هرچی ببخشمت برای کشتن احساسم نمی‌بخشم!

برای اینکه دیگه نمی‌تونم به هیچ مردی اعتماد کنم

برای اینکه هیچ جنس مخالفی دلمو نمی‌لرزونه

برای اینکه زنده‌ام و زندگی نمی‌کنم!

 

آلپ‌ارسلان دندان هایش را روی هم سایید و دلارای سرد و محکم به در اشاره زد

 

_ حالا بیرون باش تا لباسامو بپوشم

 

آلپ‌ارسلان عصبی در اتاق را باز کرد و تشر زد

 

_ تا وقتی زنِ منی خداتوشکر کن که مرد دیگه ای دلتو نمی‌لرزونه دخترحاجی

 

_ موقتیه

از اولم همین بود

به زور‌حاج‌بابات و پلیس عقد کردی ، حالام میتونی طلاق بدی

 

_ امیدوار نباش ، طلاقم بدم مادرِ بچمی

 

گفت و بعد از خارج شدن در را با حرص پشت سرش کوبید

 

با اینکه دخترک به حرف کرده بود و می آمد اما اعصابش را بهم ریخته بود

 

 

 

***

بدون اینکه موهایش را خشک کند بلوزشلوار کرم رنگ ساده ای پوشید و با عجله بیرون رفت

 

خبری از آلپ‌ارسلان نبود

 

متاسف سر تکان داد

 

مطمئن که شده بود دخترک را رام کرده ، رفته بود

 

بی خبر از دغدغه ای که به جان ارسلان انداخته وارد اتاقش شد

 

علیرضا روی کاناپه ای نشسته و با موبایلش سرگرم بود

 

بی اهمیت به او سمت هاوژین پرواز کرد و کنار تخت زانو زد

 

بچه رنگ به صورت نداشت

 

لب هایش را به دست کوچکش چسباند و چشمانش را بست

 

_ عروسکِ قشنگ مامان

 

دوباره بوسید

چشمانِ هاوژین نیمه باز شد

 

_ عشقِ من … دورت بگردم

 

چشمان هاوژین کامل باز شد

با شوق آرام خندید

 

_ ماما

 

دلارای دیگر طاقت نیاورد

بدنِ داغ و تب‌کرده ب دخترک را از تخت بلند کرد و محکم به آغوش کشید

 

تلاش کرد زمانی که علیرضا در اتاق است به گریه نیفتد

 

سرش را در موهای هاوژین فرو برد تا اشک هایش به چشم نیاید اما لرزش صدایش همه چیز را آشکار میکرد

 

_ جانِ مامان … نفسم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 24

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس به صورت pdf کامل از مهسا زهیری

    خلاصه رمان ماهی دو اقیانوس :   یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبنده‌ای در مورد تولد و هویت و گذشته‌اش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشه‌ای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همه‌ی مصیبت‌های خودش و بقیه می‌بینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همه‌ی اتفاقاته،

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد سوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سردرد
دانلود رمان سردرد به صورت pdf کامل از زهرا بیگدلی

    خلاصه رمان سردرد:   مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند… ولی باید دردسرهارو به جون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلیار
دانلود رمان دلیار به صورت pdf کامل از mahsoo

      خلاصه رمان دلیار :   دلیار دختری که پدرش را از دست داده مدتی پیش عموش که پسری را به فرزندی قبول کرده زندگی می کنه پسری زورگو وشکاک ..حالا بین این دو نفر اتفاقاتی میوفته که باعث…   پایان خوش   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلبه های طوفان زده به صورت pdf کامل از زینب عامل

      خلاصه رمان:   افسون با تماس خواهر بزرگش که ساکن تهرانه و کلی حرف پشت خودش و زندگی مرموز و مبهمش هست از همدان به تهران میاد و با یک نوزاد نارس که فوت شده مواجه می‌شه. نوزادی که بچه‌ی خواهرشه در حالیکه خواهرش مجرده و هرگز ازدواج نکرده. همین اتفاق پای افسون رو به جریانات و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
50 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هععییییی
هععییییی
1 سال قبل

وااای چرا اینقدر دیر ب دیر پارت میزاری حاجی من ی یکماه یا شاید هم بیشتر نیومده ام الان هم ک امدم ی پااااارت اخ بیشتر نزاشتی

black girl
black girl
1 سال قبل

یادش ب خیر یه زمان صبح ها به امید دلارای بیدار میشدم اون وقتا جز مهیج ترین و جذاب ترین رمانای آنلاینم بود ک میگفتم همیشه یادم میمونه:/
با این روند پارت گذاری و رفتارای احمقانه و حال به هم زن ارسلان همیشه طلبکار که آدم و فقط دلسرد می کنه میفهمم چه اسکلی بودم که همچین فکری می کردم

فرشته
فرشته
1 سال قبل

برید خداتون رو شکر کنید😂توی تلگرام دقیقا به اون قسمت رسیده که میخاد دلارام رو عقد کنه😂
حالا هی ناشکری کنید ها

تیک‌تاک
تیک‌تاک
1 سال قبل

کسی اینجا ترک هست؟
میشه بگین گازوِرمه ینی چی

اگه معنی بدی داره از همین الان بگم که متاسفم..😂

بانو
بانو
1 سال قبل
پاسخ به  تیک‌تاک

یعنی گاز نَده
معنی همچین بدی ندارع ولی ببین کجا ازش استفاده شده بعد بدع یا نه😂

تیک‌تاک
تیک‌تاک
1 سال قبل
پاسخ به  بانو

تو کلاس آنلاین بود فک کنم شنیدم
یا تو گروه درسی تلگرام
فک نکنم معنی بدی بده کلا کنجکاو شدم معنیشو بدونم😂

زن احسان علیخانی
زن احسان علیخانی
1 سال قبل
پاسخ به  تیک‌تاک

فک کنم یه کلمه کردیه
به معنی چخه

تیک‌تاک
تیک‌تاک
1 سال قبل

الان سوال اینجاست که چخه ینی چی😐
همون چخه که به سگ میگیم؟

Yasamn
Yasamn
1 سال قبل

خدایاااااااااا وقتی ترکی بلد نیستین خواهشا زیر سوال نبرینش🫥

دلارام
دلارام
1 سال قبل
پاسخ به  تیک‌تاک

گازورمه یعنی گاز نده

تیک‌تاک
تیک‌تاک
1 سال قبل
پاسخ به  دلارام

مرسی

Yasamn
Yasamn
1 سال قبل
پاسخ به  تیک‌تاک

یعنی عجله نکن
معادل یواش برو مام برسیم

تیک‌تاک
تیک‌تاک
1 سال قبل
پاسخ به  Yasamn

مرسی

بینام
بینام
1 سال قبل

بچه ها چند تا رمان کامل که خوندید و جذابه پیشنهاد بدین. کامل نه در حال نوشتن

nahan
nahan
1 سال قبل
پاسخ به  بینام

یکی از قشنگ‌تریناش که توی vip تموم شده سوگلی شیخ هستش که نویسنده واقعا قلم محشری داره

نویسنده شاه دل
نویسنده شاه دل
1 سال قبل

یکی نوشته که پارت دادن وظیفه اشه
وظیفه نیست دوستان!
لطفا کمی قدردان باشید و اگر دوست ندارید نخونید خب کسی شمارو مجبور نکرده

نویسنده جان پارت زیبایی بود
قلمت مثل همیشه عالی هستش و ما منتظر پارت بعدی هستم
خدا قوت✨

هیچی
هیچی
1 سال قبل

وظیفه هم نباشه باید یکم انصاف داشته باشه
یعنی چی که هر یه ماه یا دوماه یه بار ۱ پارت میندازه جلومون اونم پارت چه عرض کنم نصفه پارت هم نیست
وقتی یه نویسنده یه رمانی مینویسه و ذهن چند آدم رو درگیر میکنه مسئوله
یا بگه نمینویسم یا درست و حسابی پارت بده ما رو هم علاف خودش نکنه

رضا
رضا
1 سال قبل

اصصصلا حرف درستی نیس خب وقتی مسئولیت قبول کرد درست انجامش بده

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط رضا
♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

با احترام ولی نویسنده کارش چیه نویسندگی کسی که نویسنده شده وظیفه اش اینه کارشو به درستی انجام بده شما خودت خدای نکرده بری دکتر از دکتر توقع داری بهت قرص دارو بده خوب شی خب نویسنده باید یکم درک هم داشته باشه نه اینقدر گشاد باشه

Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

دلیل خاصی داره این مدل پارت گذاری؟

تیک‌تاک
تیک‌تاک
1 سال قبل
پاسخ به  Fatemeh

چیزی نیست بجز کرم😊😂

رضا
رضا
1 سال قبل
پاسخ به  تیک‌تاک

دقیقا

رضا
رضا
1 سال قبل

حداقل کاش بیاد بگه برنامه ی نداشته ی پارت گذاریش چطوریه من ک ی ساعت فکرکردم جریان داستان از چ قرار بود،آخه بیشعور بازی هم حد داره بیاد بگه بابا دیگ نمیتونم بنویسم خلاص

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

رمان دلارای دیگه خاصیت قبل واسم نداره

پا به پای بدبختی های دلی
پا به پای بدبختی های دلی
1 سال قبل

تازه میگد آقا ارس چشاش سرد شد دلی بش گفت بی حسم، کسی ندونه فک میکنه اقا چه تهوه ای بوده و چقدرررر محبت و عشق تقدیم کرده ک الان بش برخورده اگ من مغز خر خورده بودم و جا دلی بودم و یه چشمه از این گوه اخلاقیا را میدیدم مو تو سر ارس نمیزاشتم

پا به پای بدبختی های دلی
پا به پای بدبختی های دلی
1 سال قبل

یک ماه طول کشید ارس دلی رو ببره پیش هاوژین

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
1 سال قبل

فک کنم دستای نویسنده به ۵۲ قسمت مساوی تقسیم شده وگرنه این دوخط با وجود گذشت یک ماه یه جوکه مسخرس

رهگذر
رهگذر
1 سال قبل

مثل همیشه یه پارت عالی و غیرقابل پیش بینی
مرسی

طرفدار دلارای‌
طرفدار دلارای‌
1 سال قبل

ممنون نویسنده عزیز که بعد سه هفته پارت
دادی پیشرفت خوبیه

بچها بیاین دیگه بهش فحش ونفرین نگیم
بهش انرژی مثبت بدیم شاید کامنتارو میخونه

Me--
Me--
1 سال قبل

این ارسلان سنگه یا دیوه:!

طرفدار دلارای‌
طرفدار دلارای‌
1 سال قبل
پاسخ به  Me--

نفهمه که نویسنده محترم هی میگه “خودش هم نفهمید”

Suتل
Suتل
1 سال قبل
پاسخ به  Me--

ارسلان پر از کمبود پر از عقده و کمی کاستی ،تو پوشش یه آدم سنگدل فقط ارسلان ضعیف ،ارسلان کوچیکم قایم کرده ،

Tala
Tala
1 سال قبل

خوب اینو هر ی هفتهیک بار بدی مگه چی میشه
نفرین ما آخر ترو میگیره😂

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل
پاسخ به  Tala

گرفته 😂

رمان خوان اعظم
رمان خوان اعظم
1 سال قبل

الله اکبر این همه شکوه الله اکبر این همه جلال 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

نویسنده خیلی وقته حق ناس گردنشه بقیه رو نمیدونم ولی اگه چند نفر از یه نفر ناراضی باشن و صرفا اون یه نفر کاری که وظیفه اشه انجام نده اون دنیا باید جواب همه اعمال هاشو پس بده نویسنده اینقدری اه بقیه پشتشه که مطمئم جهنم هم راش نمیدن

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

نمی‌خواهی بیشتز بزاری این حجم از پارت کورم کرد
اینقدر گشاد نباش

امیر سالار
امیر سالار
1 سال قبل
پاسخ به  ♡ روا ♡

کار از گشادی گذشته خدا به راه راست هدایتش کنه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل
پاسخ به  امیر سالار

آره

kamand
kamand
1 سال قبل

ریدی با این رمان نوشتنت

دسته‌ها
50
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x