رمان دلارای پارت 79 - رمان دونی

 

_ زنگ زدم بیای اینجا ، جمع شدیم دور هم خواستیم تو هم باشی

نمی‌آمد…
اگر نمی‌فهمید نمی آمد و دلارای امیدوار بود نفهمد

_ اره منم گفتم سرت شلوغه ولی بازم طاقتمون نیومد
حاج خانم گفتن زنگ بزنم
حالا که نمیتونی هیچی

حاج ملک شاهان با تاسف سر تکان داد

_ اره خونه‌ی حاج فرهمندیم ، چی شده؟

صدای داراب بلند شد :

_ دلی یک لیوان آب بیار

دلارای کلافه از جا بلند شد

لحظه اخر صدای خنده مروارید را شنید :

_ بیا مادر چی از این بهتر؟ ما خوشحال میشیم

دلارای چشمانش را بست و در دل خدا زد

معلوم بود مروارید تماس را قطع کرده

_ کرج بود بچم
اول گفت کار داره و تا پس فردا نمیاد تهران
بعدش نمیدونم چی شد که گفت برای شام خودشو میرسونه

حاج فرهمند آرام خندید :

_ برای اولاد سخته به مادر نه بگن!

دلارای با معذرت خواهی کوتاهی از جا بلند شد

مادرش با لبخند زیرلب غر زد :

_ کجا به سلامتی؟
خواستگاری من که نیومدن
بشین سرجات

دلارای بدون اینکه بنشیند دور شد :

_ سردرد دارم

مادرش صدایش را بالا برد :

_ برو عزیزم برای شام صدات می‌کنیم

می‌دانست بخاطر حفظ ظاهر مقابل آن‌هاست

وارد اتاق شد و روی تخت نشست

خسته بود
دیگر تحمل نداشت

فکر میکرد زمانی که خودش دل از آلپ‌ارسلان بکند همه چیز مثل سابق می‌شود اما انگار نمی‌شد

با تقه ای که به در زده شد آرام جواب داد :

_ بله؟

صدای مردانه ای پرسید :

_ میتونم بیام تو؟

بهت زده از جا بلند شد و دستی به شالش کشید

حوصله هومن را نداشت…

_ بفرمایید

هومن در چهارچوب در ایستاد و لبخند زد

ازارسلان کوتاه تر بود اما باز هم بلندقد به حساب می‌آمد

_ یک مشکلی برای حاجی پیش اومده
من باید برم
اومدم معذرت خواهی کنم
هیچ‌جوره نمیشه از راه دور حلش کنم وگرنه نمی‌رفتم

دلارای ناخواسته لبخند زد

بزرگ و مشتاق!

هومن ابرو بالا انداخت :

_ اولین باره امشب میبینم لبخند میزنی!

دلارای سریع به خودش آمد و شانه بالا انداخت :

_ نه آخه … امروز یکم سردرد داشتم

هومن دوباره لبخند زد :

_ پس میبینمت

هومن که رفت کمی آرام شد

چند دقیقه بعد صدای زنگ در دوباره مضطربش کرد

گوشش را به در چسباند و به زحمت از میان جملات الپ‌ارسلان چند کلمه ای شنید

_ جاده خلوت بود
برای همون زود رسیدم

لبخند زد
دروغ می‌گفت!
شک نداشت اصلا کرج نبوده است!

دلش برای صدایش تنگ شده بود

_ کجا میتونم دستامو بشورم؟

صدای داراب آمد :

_ آخر راهرو ، کنار اتاق دلارای

دلارای با انگشتان دستش بازی کرد
احساس میکرد تنفسش عادی نیست!

از شدت استرس این پا و آن پا کرد

صدای بسته شدن در دسشویی که آمد ناامید پوف کشید

پشت در اتاقش حتی مکث هم نکرده بود!

انگار هنوز نمی‌دانست خانواده اش برای چه آن جا بودند که اینطور آرام بود

تا زمان شام آنقدر در اتاق راه رفت که پاهایش درد گرفت

خبری از ارسلان نشد

صدایش را از بیرون می‌شنید

برخلاف همیشه در بحث ها شرکت می‌کرد و حتی چند باری صدای خنده اش را شنیده بود

انگار جمع با آمدنش گرم شده بود

هنگامه هر چنددقیقه یکبار بلند می‌خندید و در هر جمله اش اسم ارسلان را می‌آورد

حال که احتمال میداد خواهر ارسلان باشد دیگر از او بدش نمی‌آمد

در عوض نفرت عجیبی از حاج ملک شاهان داشت!

در دل خودش را سرزنش کرد

( برای خودت بریدی و دوختی
از کجا معلوم داستان این باشه؟!
به حاجی این حرف ها نمیاد….)

پوزخند زد

اتفاقا به همین حاجی ها بیشتر از همه می‌آمد!

صدای دامون افکارش را برهم زد :

_ دلارای ، شام

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نجوای نمناک علفها به صورت pdf کامل از شکوفه شهبال

      خلاصه رمان:   صدای خواننده در فضای اتومبیل پیچیده بود: ((شهزاده ی آسمونی/گفتی که پیشم می مونی.. برایاین دل پر غم/ آواز شادی می خوانی عشق تو آتیش به پا کرد/ با من تو روآشنا کرد.. بی اونکه حرفی بگویم/راز منو بر ملا کرد.. یه لحظه بی تونبودم/ یه لحظه بی تو نزیستم.. یه روز سراغمو می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اکو
دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار

    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش تاید شدن ::::)))))     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان باورم کن

دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار کنن. بنا به عللی آنید تصمیم میگیره که به عنوان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهمان زندگی
دانلود رمان مهمان زندگی به صورت pdf کامل از فرشته ملک زاده

        خلاصه رمان مهمان زندگی :     سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است . وجودش سرشار از عشق به خانواده است ، خانواده ای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته همه آینده او را دستخوش تغییر میکنند….. پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف

  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب و رویا دیده!     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
79 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فرزانه
فرزانه
2 سال قبل

پارت ها رو خیلی کم کم میزارین لطفا بیشترش کنید

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

🫣

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

پارت بعد را بگذارید
من دلم کامنت میخواهد

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

همی نه من بیشتر میام کامنت بخونم😂😂

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل

من رو همون و دامون کراش دارم از اخلاقشون خوشم اومده🤣

حدیث⚘
حدیث⚘
2 سال قبل

سلام
خیلی لفتش میدین
۱۰ پارت برا یه خواستگاری زیاده
ولی خوبی این رمان به اینه که عکس العمل ها قابل تشخیص نیستن

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

شهر خالی…
جاده خالی…
خانه خالی…
سفره خالی…
.
.
.
#به_وقت_گرانی

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

مشکلات زندکی مثل دستمال کاغذیه یکی رو برداری اون یکی میزنه بیرون… فکر کنم مشکلات روم کراش زدن😐😂مثل ماه 🌙می‌شوم و یاد می‌گیرم حتی زمانی که کامل نیستم بدرخشم 💫 🙂مهم نیست بقیه اهمیت میدن یا نه حمایتم میکنن یا نه خودم مهمم….یه کم از خودم بگم😁پسری پر امیدم….مشکل دارم مثل همه…ناراحت میشم مثل همه….مثل بعضی ها مشکل مالی دارم…..کسی حمایتم نمیکنه…..ولی.امیدوارم…به امید کلید خوشبختیه بالاخره به در بسته میرسیم….امید روزنه ایست در دل تاریکی…در کوچه پس کوچه های زندکی نوای امیدیست که مرا میخواند….اعع مثل اینکه نوای امید منو میخونه برم ببینم چی کار داره😂🖐🏻خوندی صلوات بفرست….👣

.
.
.
Bad_boy

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

برای شفاعتت صلوات فرستادم…

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

دستمال کاغذی و خوب اومدی 😂😂

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

یک رمان بگویید که پارت گذاریش توسط این ادمین نباشد.

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

چرا با ادمین مشکلی داری؟

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  atena

خوشم نمی آید فرق میگذارد

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

بین کیا فرق میزاره دقیقا خوب مگه مجبوری رمان های رو که میزاره بخونی برو توی صفحه اصلی بگرد دنبال رمان هایی که ادمین مورد علاقت میزاره 😑😒😒

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

خب همه را این ادمین میگذارد
من رمان نمیخانم
فقط کامنت میگذارم
از شما خوشم نمی آید

یکی
یکی
2 سال قبل

😂🤣🤣

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

متاسفم ولی من از شما خوشم نمی آید:(

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

وای نه توروخدا من تورو دوست داشتم اههه خدای من این از من خوشش نمیاد بگذارید خودم رو دار بزنم🤣🤣

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

هر چه میلته
زندگی از خودته
فقط اگه دار زدی یه فیلم یا لایوی بگیری مام ساعتمون بگذره

آدم ادمی
آدم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

هوی رد فاطی کراشم 🪠🪠🤣🤣

آدم ادمی
آدم ادمی
2 سال قبل

نه والا ما از کی خوشمون میاید🤣🤣

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

ما کشته مردتیم😂
انگار بچه 6ساله هس البته بچه6ساله عقلش از تو بیشتره

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  atena

وقتی و که برا تخریب من میزاری واسه پیشرفت خودت بزار با آب دهن سگ کل دریا کثیف نمیشه😒🤟

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

تا جایی ک میدونم پیشرفت کردم و رو به پیشرفتم دلبرررررر
لازم نیس بهم بگی…
صفتای نابتو به بقیه نچسبون پسرکم.

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

مثل بچه گی های داداشم رفتار می‌کنی اونم وقتی چیزی رو که میخواست بهش نمی‌دادم یا اینکه شرایط باب میلش نبود میگفت من باهاتون قهرم ازتون خوشم نمیاد

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

😂😂😂بیا من برات رفیق شم😂

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  atena

من از جنس دختر خوشم نمی آید

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

فهمیدم قاطی داری پس بدو برو بدو ها دیگه نبینمت دستمال کاغذی 😂😂😂

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

بخاطر تو هم که باشد اینجا میمانم

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

اینو خوب گفتی 🤣🤣🤣

atena
atena
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

ولی من عاشقتم😂😂😂
مثل دلارای خودمو میچسبونم بت😂😂

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  atena

🤣🤣

آدم ادمی
آدم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  atena

واییییی دمت جیززززز🤣🤣🤣

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

وای خدای من این از ما دخترا خوشش نمیاد واایی یکی بهم بند کفش بده خودمو دار بزنم وای مردم از خنده 🤣🤣🤣 ماهم کشته مرده تو نیستیم نمیگم پسرا چون خودم داداش دارم

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

بند کفش زیاد دارم ولی دورم ازت:(

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

حیف شد ولی خوب چون که تو گفتی به کوری چشمت نمیمیرم تا حلوات رو بخورم

آدم ادمی
آدم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  آتاناز 🌹

باب بی پسر مگه اوهو ناموس به خطر رفت منم پسرم در رم یا نه؟؟😱🤣🤣

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل
پاسخ به  آدم ادمی

نه نگران نباش بانو فعلا کاری ندارم دارم تاکید میکنم ففععللاا

آدم ادمی
آدم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

من پسرم باهام رفیق میشی🤣

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  آدم ادمی

عه😐

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  Bad boy

چرا مگه ادمین به این خوبی حالا بگی رمان نویس یه چیزی

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

من چه کاری با رمان نویس دارم

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل

اون رمان ترسناک سر کاری بود؟یاجدی میخوای بزاری؟

Bad boy
Bad boy
2 سال قبل

نگذار..!

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل

سلام خوب الان اینا اومدن خواستگاری دلارای ولی هومن رفت چرا اخه؟ میگم این هنگامه مشکوک میزنه بهش میخوره تو نخ ارسلان باشه

تو رو سننه قربونت برم؟
تو رو سننه قربونت برم؟
2 سال قبل

گذاشتیمون تو خماری خو یکم از پارت فردا رو الان بگو😄

حالا
حالا
2 سال قبل

خودت میدونی چی میشه فاطمه خانم؟؟؟

تو رو سننه قربونت برم؟
تو رو سننه قربونت برم؟
2 سال قبل

نه نمیخااام من ارسلانو میخام

حالا
حالا
2 سال قبل

باشه….😚

حالا
حالا
2 سال قبل

جون هرکی دوس داری پارتشو زیاد کن

یکی
یکی
2 سال قبل

با اینکه مثل همیشه کم بود ولی ماجرا داره جالب میشه

Ana
Ana
2 سال قبل

من کراش موخام

دم ادمی
دم ادمی
2 سال قبل
پاسخ به  Ana

کسی منو نمیخواد
میخوای کزلشت شم؟؟

Zahra
Zahra
2 سال قبل

اخه چرا انقد کمه😐

atena
atena
2 سال قبل

الان خاستگاری من بود دو دقیقه تموم میشد اینا چند روزه تو خاستگاری گیر کردن:/

حدیث⚘
حدیث⚘
2 سال قبل

سلام🌷
خیلی پارتش کم بود من ۲۴ ساعت منتظر نموندم تا این ۲ خط رو بخونم
یا پارت ها رو زیاد کنید🌺
یا حداقل روزی ۲ پارت بزارید🌼
بدیش اینه که جاهای حساس هم تمون میشه
امیدوارم رسیدگی کنید🌻

Zzز
Zzز
2 سال قبل

لطفا پارت ها رو اگه 1 خط هم شده بیشتر بزار
راستی این رمان کلا چند پارت از آب در میاد ؟

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  Zzز

والا این مثل فیلم ترکی شده که سه ساعت فیلم ۴۵دقیقه می کنن سه سال کشش میدنه😂😂

Hani
Hani
2 سال قبل

دو ماه و خورده ‌ای، نزدیک سه ماهه درگیر یه رمانیم….. اگه یه رمان ۲۰۰۰ صفحه ای بودا تا الان دو بار خونده بودمش😐🚶🏻‍♀️ نمیدونم واقعا چرا دارم ادامه میدم به خوندنش

دسته‌ها
79
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x