رمان دلوین پارت 18 - رمان دونی

رمان دلوین پارت 18

  • #پارت_18

•┄┄┄┄┄┅•🤍🌚•┅┄┄┄┄┄•

 

 

وقتی نمی‌توانند آراز را جدا کنند به پیشنهاد فرهاد کارتون مورد علاقه اش را برایش می گذاردند اما بازهم قبول میکند که در آغوش مرسا نشسته و کارتونش را ببیند

 

این موضوع دیگر داشت میثاق را کلافه میکرد اما وقتی پای پسرکش در میان بود هیچ کاری نمیتوانست بکند

 

 

همگی مقابل تی وی میشینند ، کارتون که شروع میشود آراز به خوش حالی دست درهم می کوبد و روبه به مرسا می گوید

 

_ مامانی مامانی اون ماشین زلده لو منم دالم

 

 

مرسا با لبخند بوسه ای به سرش میزند … پسرک که برمیگردد روبه تی وی فرهاد بلخره حرف هایش را شروع می‌کند

 

 

_ ببینید خانوم ستوده ، آراز میشه گفت یه بچه ای عادی نیست از اونجایی که محبت مادری ندیده و صدالبته خیلی زود وارد دنیای بیرون شده و متوجه نبود مادر شده تو این شرایط قرار گرفته

 

متوجه نمیشد آراز چطور در این سن وارد دنیای بیرون شده است ! همین سوال را هم به زبان می آورد

 

_ببخشید اقای احمدی یعنی چی من متوجه نمیشم بچه ای به سن آراز چطور با دنیای بیرون ارتباط میگیره ؟

 

 

نگاه دلخوری نثار میثاق می‌کند و روبه مرسا می چرخد

 

_ عرض میکنم خدمتتون… ببینید میثاق از اونجایی که مشغله های کاریش همیشه خیلی زیاد بوده طبیعتا وقتی شخص مطمئنیم برای نگه دار از آراز پیدا نمی کنه تصمیم میگیره آراز رو تو سن خیلی پایین و حساس بزاره مهد کودک

 

 

_ آراز هم خب وقتی اونجا رابطه ای مادر و فرزند هارو میبنه کم کم متوجه نبود مادرش میشه از اونجا این مورد آزار دهنده براش پیش میاد به صلاح دید من یه مدت کوتاهی هم مادرش میومد به دیدار آراز ولی هیچ گونه ارتباط مثبتی نتونستن باهم بگیرن و این مورد هم منتفی شد!

 

نگاه دوباره ای به پسرک در آغوشش می کند چقدر با همین سن کم سختی کشیده بود این بچه !

 

 

لعنتی به پدر و مادر های بی مسئولیت میفرستد … وقتی از پس مسئولیتی به این مهمی برنمی آمدند بچه آوردنشان چه بود دیگر !

 

 

_ خب الان من چیکار باید بکنم آقای احمدی ؟

 

_ ببینید احتمالا شما با تصویر ذهنی که آراز از مادرش ساخته شباهت زیادی دارید که این رفتار رو میکنه در حال حاضر کار دیگه ای نمیشه کرد جز اینکه شما مدتی نقش مادرش رو بازی‌ کنید صادقانه بگم این تنها راه بهبود این بچه اس در حال حاضر … حالا نمیدونم شما تصميمتون چیه کمکش میکنید ؟

 

مگر می‌توانست نه بگوید به این طفل معصوم! با اطمینان سر تکان می‌دهد

 

_ بله بله حتما… خیلیم خوشحال میشم بتونم کمکش کنم

 

میثاق چشمانش برقی میزند و فرهاد با خوشحالی لب میزند

 

_ عالیییه فقط تاکید میکنم حتما از لفظ پسرم، و مامانی و این الفاظ استفاده کنید در مکالمه هاتون… تشخیص من اینه که چون آراز سنش در حال حاضر خیلی پایینه با پر شدن این خلع مادر نداشتن کم کم اوضاعش خیلی بهتر خواهد شد و میشه همه چیز رو کم کم براش توضیح داد

 

 

فرهاد از جایش بلند میشود و همراه میثاق از آن دو دور میشوند

 

 

کمی آنطرف تر روبه میثاق لب میزند‌

 

_ میثاق یه چیز مهم تر هست که باید بهت گوشزد کنم !

 

میثاق با تعجب نگاهش می‌کند

_ چی ؟

 

_ هرکاری شده باید بکنی و این دختر رو اینجا نگه داری … به هر قیمتی !.

♥️.⃟🍃⟯

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دلبر طناز من
دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست pdf از منا معیری

    خلاصه رمان :     دم های دنیا خاکستری اند… نه سفید نه سیاه… خوب هایی که زیر پوستشون خوب نیست و آدمهایی که همه بد میبیننشون و اما درونشون آینه است . بن بست… بن بست نیست… یه راهه به جایی که سرنوشت تو رو میبره… یه مسیر پر از سنگلاخ… بن بست یه کوچه نیست… ته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زروان pdf از م _ مطلق

  خلاصه رمان:     نازگل دختر زحمت کشی ای که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آسمان
آسمان
1 سال قبل

اگه به خود مرسا وابستگی زیاد پیدا کرد چی یکی هم پیدا میکنن جای اونو بگیره؟ 🤔

علوی
علوی
1 سال قبل

دقیقاً جمله آخرش سوال من تو دو پارت گذشته بود. اگه بچه بگه شب مامانی پیشم بمونه چه می‌کنند.
این خونه و زندگی و مادر داره که از قضا تو پارت‌های قبل گفت مریض احوال هم هست.
و اینکه این بچه افسردگیش بهتر شد بهانه خواهر و برادر گرفت چی؟؟ تو مهدکودک بچه‌های خواهر و برداردار هم بودند!!

Viana
Viana
1 سال قبل
پاسخ به  علوی

چه ربطی داره ؟!
خواهر و برادر نیاز اصلی بچه نیستن
مادر و پدرن
مسئله ی احمقانه یی و ربط دادی

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x