رمان دلوین پارت 19 - رمان دونی

#پارت_19

•┄┄┄┄┄┅•🤍🌚•┅┄┄┄┄┄•

متوجه منظور فرهاد نمی‌شود و درحالی که نگاهش پی آن دخترک چرخ میخورد پچ میزند

 

_ یعنی چی ؟‌

 

فرهاد از آن جلد جنتلمنانه و آقا منشانه اش خارج می‌شود و میتوپد

 

_ کوفت یعنی چی ، یعنی اینکه یکم از اون روی سگیت باید فاصله بگیری که دختره بمونه … حالا که آراز یه کوری سوی امید پیدا کرده امیدوارم با اخلاق ت.. خ.. م.. ی*ت فراریش ندی

 

 

اخم هایش درهم می‌روند ؛ نگاه از آن دو که مشغول بگو بخند هستید می‌گیرد و نثار رفیق شفیقش می‌کند

 

_ اخلاق من چشه مگه … خیلیم دلش بخواد بمونه

 

 

فرهاد که میترسید از دست این رفیق شفیق عنان از دست بدهد و صدایش از کنترل خارج شود دستش را می‌گیرد و با خود خانه خارج می‌کند

 

 

کنار استخر که می رسند دست میثاق را با شتاب رها میکند

 

_ همین دیگه دقیقا از همین رفتارت میترسم مستر راد ! میثاق منو سگ نکنا به این بچه رحمت بیاد ؛ این دختره رو نبین الان تو این وضعه تا چند ماه پیش صد تای مثل منو تورو میخرید آزاد میکرد … غرور داره اندازه چی پا بزاری رو غرورش میزاره میره اونوقت دستمون میمونه تو پوست گردو ها آندرستند ؟‌

 

 

میثاق که تا آن لحظه بی حرف نگاه میکرد نمایشی چانه می‌خاراند و سوالی که ذهنش را درگیر کرده به زبان می آورد!

 

_ گفتی دختره پولدار بوده ! خب چی شده تو چند ماه به این روز افتاده ؟

 

 

فرهاد چشم غره ای می رود و زمزمه ای می‌کند که از گوش های تیز میثاق دور نمی ماند

 

_ بیا من چی‌میگم این چی‌میگه … ورشکست شدن جناب پدرش فوت کرد کارخونه مارخونه از دست رفت الان یه دختره و مادرش! سوالِ دیگه؟

عجب سرنوشتی… نمی توانست بگوید دلش برای دخترک نسوخت ! قطعا شرایط سختی داشته ولی عظمش را برای نون در آوردن تحسین میکرد !‌ از همان ابتدا جسارتش را به وضوح دیده بود …

 

 

سوالات دیگری هم از فرهاد می‌پرسد و بلخره خیالش که از بابت آشنا و مطمئن بودن دخترک راحت میشود رهایش می‌کند تا برود .

 

 

سیگاری آتش میزند و پس از تمام‌کردنش به سمت خانه را می افتد این روز ها آمار سیگار هایی که دود میکرد از دستش در رفته‌بودند !‌

 

طبق گفته های فرهاد خان‌ نباید از‌ گل نازک تر به علیا حضرت گفته می‌شد…

 

دروغ چرا خودش هم از اینکه پسرکش به آرامشی برسد دل در دلش نبود ، برای پاره ای تنش هرکاری میکرد نگه داشتن یک الف بچه که جای خود داشت !

 

 

وارد خانه که می‌شود اولین چیزی‌که گوش هایش را پر‌ میکند صدای خنده های بلند آن دو است

 

 

کنجکاو شده به سمت اتاق آراز کشیده میشود… ابتدا با دیدن وضعیت اتاق بهتش میزند ، اما تا می آید فریاد بزند و اعتراضی کند یاد حرف های فرهاد می‌افتد و به ناچار سکوت میکند

 

اتاق در وضعیت بهم ریخته و غیرقابل تحملی به سر می‌برد… بالشت هایی که پاره شده محتوای درونشان ابزار بازی این دو کودک شده بود

 

دروغ هم نبود دخترک هم هنوز تا بزرگ شدن فاصله ای زیادی داشت نمیداند پسرش چطور او را جای مادر خودش می دید …!

بسی عجیب بود .

 

برای او که آدمی وسواسی و بشدت حساس بود تحمل این وضعیت بسیار سخت بود

 

جلو تر می رود و روبه‌ دخترک می‌گوید

 

 

..♥️.⃟🍃⟯

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان عاشقم باش

  دانلود رمان عاشقم باش خلاصه: داستان دختری به نام شقایق که پس از جدایی خواهرش با همسر سابق او احسان ازدواج می کند.برخلاف عشق فراوان شقایق نسبت به احسان .احسان هیچ علاقه ای به او ندارد کم کم طی اتفاقاتی احسان به شقایق علاقمند می شود و زندگی خوشی را با او از سر می گیرد…. پایان خوش…. به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه

  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد مشهورترین اقتباس این اثر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زروان pdf از م _ مطلق

  خلاصه رمان:     نازگل دختر زحمت کشی ای که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک

  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عشق محال او pdf از شقایق دهقان پور

    خلاصه رمان :         آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی میکند و وارد یک بازی میشود که سرنوشت او را رقم میزند و او با….پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x