رمان دل زده پارت 31 - رمان دونی

بازگشت به گذشته ….

 

از خانه ی زنعمویش برگشتند

 

سمیه حال نزاری داشت ، احوالش به هیچ عنوان به سامان نبود

 

بدون درنگ به سوی اتاقش روانه شد … تا آنجا با خیال راحت بگرید

 

هنوز قدمی از قدم بر نداشته بود که صدای مادرش گوشش را در بر گرفت : سمیه !

 

رو برگرداند ، سر به زیر انداخت و با بغض به زمین چشم دوخت

 

سودابه نگران جلو آمد ، صورت دخترش را نوازش کرد و متعجب پرسید : چیزی شده دخترم ؟ رنگ به رو نداری ؟ با آرمین حرفتون شده ؟

 

پس سودابه هم متوجه آن بی محلی ها شده بود

 

ناگاه قطره اشکی روی صورتش غلتید

 

 

قطره اشک دخترک بی نوایش را پس زد

 

_ مادر دورت بگردم عزیزم. گریه نکن

 

گریه نمی کرد ، او خود گریه بود و گریه خود او

 

_ چی شده تعریف کن برام ؟

 

و تنها چیزی که بر زبانش جاری شد این بود : عادتم مامان ، حالم خوب نیست فقط همین

 

 

مهر سکوتی روی لب های سودابه نشست

 

سری به تایید تکان داد و دخترک را رها کرد ، به حال خود …

 

سمیه با لبخند تلخی داخل اتاقش شد

 

دیگر این زندگی را نمی خواست ، زنده بودن را نمی خواست ، بدون آرمین بودن را نمی خواست …

از درون کیفش قرصی بیرون آورد ، نزدیک سی عدد قرص را در دهانش فرو برد ، بدون خوردن قطره ای آب آن حجم از قرص را قورت داد

 

پلک زد ، اشک هایش جاری شدند و درد قلبش وسعت گرفت

 

او مستحق مرگ بود حداقل از نظر خودش ….

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ساقی شب به صورت pdf کامل از نیلا محمدی

      خلاصه رمان :   الارا دختر تنها و بی کسی که توی چهار راه گل میفروشه زنی اون رو می بینه و سوار ماشیتش میکنه ازش میخواد بیاد عمارتش چون برای بازگشت پسرش از آمریکا جشنی گرفته الارا رو برای کمک به خدمتکار هاش می بره بجای کمک به خدمتکارهاش میشه دستیار شخصی پسرش در اون مهمونی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم

    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س

  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای عادیشو زیر و رو میکنه و حقایقی در رابطه با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند

خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب قوانین خاص خودش‌و داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلایه pdf از نگاه عدل پرور

  خلاصه رمان :       طلایه دخترساده و پاک از یه خانواده مذهبی هست که یک شب به مهمونی دوستش دعوت میشه وتوراه برگشت در دام یک پسر میفته ومورد تجاوز قرار می گیره دراین بین چند روزبعد برایش خواستگار قراره بیاید و.. پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
2 سال قبل

این چه وضعه رمان نوشته تو رو خدا یکماه یه داران ام نمیزاری

Artin
2 سال قبل

به نظرم اگه ده سال نمیرفت جلو بهتر بود چون الان رمان کامل معلوم شده
سمیه میره عمارت و حتما خودشو به پیام میفروشه و باردار میشه و پیام میمیره و آرمین هم یا ازدواج کرده یا نکرده شایدم اخر رمان با سمیه ازدواج کنن

مهلا
مهلا
2 سال قبل

سلام دوستان من یکی از نزدیکان نویسنده ی رمان هستم ، متاسفانه نویسنده دچار سکته قلبی شده و اوضاع خوبی ندارد ، به من اطلاع دادن تا به شما بگم

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل
پاسخ به  مهلا

سلام دوست عزیز
اگه ایشون بیمار شدن خیلی غلط کردن ک اومدن شروع کردن ب رمان نوشتن😂

سپیده Sepideh
سپیده Sepideh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده و قاسم

واقعا راست میگی؟؟؟
من فکر کردم الکی میگی و اصلا فامیل نویسنده نیستی
امیدوارم زودتر خوب بشه
البته اگه واقعا فامیل نویسنده باشی

ثنا
ثنا
2 سال قبل
پاسخ به  مهلا

انشالله زود تر خوب شن خدا یا خیلییی‌شوکه شدم

پناه
پناه
2 سال قبل
پاسخ به  مهلا

امید است که حالشون خوب بشه🤲🤲

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  مهلا

الکی؟؟🥺🥺 امیدوارم زود خوب بشه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Nahar
سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل

دو ماهه ک رمانت رو شروع کردی ولی هنوز پارت ۳۱ هستی
آخه این چ وضعشه؟

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل

سلام
مهسا چرا پارت نمیزاری؟
رمانت شروع خیلی خوبی داشت
هم پارتا طولانی بودن هم سروقت میزاشتی

fati
2 سال قبل

آبجی یا مرتب پارت بزار یا اصن نزار بنظرم

مری
مری
2 سال قبل

تروخدا پارت هارو زیاد تر بنویس و زودتر بزار

کراش سامیار
کراش سامیار
2 سال قبل

این چه طرز پارت گذاریه واقعا ؟😐

پناه
پناه
2 سال قبل

مهسا بانو لطفا پارت هارو بیشتر کن

مرگ هم ارزوست 💔

#پناه

Nahar
Nahar
2 سال قبل

خیلی کمه هاا

...
...
2 سال قبل

تو رو خدا اینجوری پارت نزار مهسا چند تا با هم بزار

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل

خیلی کم بود چند روز هم نزاشتی لطفا پارت اضافه بده🙄

دسته‌ها
17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x