رمان دل زده پارت 4 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 4

به عمارت که رسید در جواب تعجب و سوال های مکرر اطراف و ندیمه ها از مریضی مادرش سخن گفت و بار دیگر مورد ترحم قرار گرفت
در حالی که ظرف های انبوه و انباشته شده ی شب آنها را می شست و ساعت نه صبح را نشان می داد به ریحانه نگریست
ریحانه همانطور که ظرف ها را در کابینت می چید متوجه نگاه خیره ی سمیه شده ابرو بالا انداخت و بدون مکث گفت : جانم چیه عاشقم شدی ؟
لبخند کمرنگی روی لب های سمیه آمده بدون تعلل پرسید : ریحانه می‌خوام واسه مامانم مرخصی بگیرم صاحب این عمارت کیه ؟
صدای ریحانه را شنید : راستش سیمین خانومه ولی رفته همدان واسه چی و چه کاری نمی‌دونم به ما که نگفت ولی خب می بودم تاثیری نداشت انقد سگ اخلاقه قبول نمی کنه
چهره ی سمیه ناراحت شده گفت : پس الان چی کار کنم ؟
_ پسرش هست منتهی چند ساعت دیگه میاد و بعید می‌دونم اونم قبول کنه از مادرش بدتره
سمیه سری تکان داده به فکر فرو رفت و مشغول شستن باقی ظرف ها شد …

چند ساعت بعد صدای پایی آمده نگاه سمیه از آشپزخانه به درگاه در و سمت پسری قد بلند و چشم سیاه کشیده شد ، یعنی پسر سیمین بود ؟
نعره ی پسر بلند شده مهناز را صدا زد
مهناز با دو به سمت پسر حرکت کرده کیف او را به دست گرفت و خسته نباشید آقا پیامی هم با عشوه ی کلام نصیبش کرد
اما پیام بی اهمیت سمت اتاقش حرکت کرده رفت !
اگر این پسر سیمین بود بعید می دانست به او مرخصی دهد آن هم با این خلق و خوی ناهنجار
آهی سر داده با مشورت ریحانه تصمیم گرفت پس از اتمام نهار‌ پیام نزد او برود و موضوع را با او در میان بگذارد
بعد از نیم ساعت اتلاف وقت سمت اتاق پیام حرکت کرده جلوی در ایستاد ، آرام دستش را به در نزدیک کرده در زد صدای ها بلند پیام را شنید
کمی ترسیده لرزان و مضطرب درب اتاق را باز کرد و وارد شد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طواف و عشق pdf از اکرم امیدوار

  خلاصه رمان :         داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه

  خلاصه رمان :   نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره می‌خوره به آدم‌هایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافط‌کاری های زیادی کرده بودن مانی سر می‌رسه و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار

    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در عوضش… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل

سلللاااااامممم
من اومدممممم
نویسنده ی عزیز ، مهسا جان
پارت ها کم هستن ، اگر مثل دلارای قراره بشه که حتی از اون هم کمتره لطفا بگو تا نخونمش
چون من این رمان رو شروع کردم که لذت ببرم مثل گلادیاتور و.. نه اینکه بدتر زجر بکشم 🤕😂
در کل داستان رمانت جالبه البته اگر مثل باقی رمانا دختره عاشق پسره صاحب خونه نشه و.. ❤❤❤❤❤

چقدر غر زدم 😐😐😐🗡🗡😂😂😂😂😂😂😂😂دیگه ببخشید 🥺😂😂😂❤❤❤❤

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

parya
parya
2 سال قبل

عزیزم میشه روزی دو پارت بزاری لطفاً
آخه خیلی داستان قشنگی هستش و واقعا نمیتونیم تحمل کنیم یه روز کاملو تورو خدا
روزی دو پارت بزاری🙏🙏🙏

سپیده
سپیده
پاسخ به  mahsanori
2 سال قبل

مرسی ممنون عزیزم

سپیده
سپیده
2 سال قبل

جنبه ی اسم هم نداریم😂

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x