رمان شاه خشت پارت 13 - رمان دونی

 

 

به‌جز زبانی دراز چه داشت که مرا به‌سادگی به اوج می‌رساند.

 

خالی می‌شدم با این اعجوبه دوشخصیتی.

 

مغزم؛ غرزدن‌هایش، اراجیف بی‌سروتهش و زبان‌درازی‌های غیرمعمولش را نادیده می‌گرفت، چون پرواز آخرشب را به‌یاد داشت، انصافاً می‌ارزید.

 

حتی به‌اندازهٔ یک ورق از آن دسته سفته‌ها! شاید هم بیشتر.

 

خوب که خودش نمی‌دانست با من چه می‌کند!

 

نیمه‌های شب بیدار شدم، کنار پنجره ایستاده بود.

 

چند بار صدا زدم تا برگشت.

 

_ چرا بیداری؟

 

_ بیدارشدم دیگه، خواب دیدم.

 

پوزخندم دست خودم نبود.

 

_ خواب با پوزیشن جدید؟

 

کنار بینی‌اش چین خورد ولی جواب نداد.

 

سمت تختخواب برگشت و به تاج تخت تکیه داد.

 

_ واقعاً شلیک کردی اون‌جاش؟

 

راجع‌به آرسام می‌پرسید.

 

_ بله.

 

خودش را زیر ملافه جا کرد.

 

_ دمت گرم. بخواب سرورم، بخواب که دیگه جون به تنت نمونده.

 

 

 

_واقعاً تنت می‌خاره؟

 

_ اگه راستش رو بخوایی تمام تنم ذق‌ذق می‌کنه، ولی خب خوابم پریده.

 

از جایم بلند شدم.

 

_ به نظرت یه دختر وراج رو که نصف‌شب بی‌خواب شده، چجوری باید خوابوند؟

 

بدنش را زیر ملافه سراند و از زیر پارچه حرف می‌زد.

 

_ باید براش لالایی خوند.

 

مرد بود و قولش… مجبور شدم تا یک ساعتی لالایی همایونی به گوشش بخوانم.

 

صبح، اولین تغییربرنامه رخ داد، برای ورزش کردن بیدار نشدم!

 

یک دلیل ساده، فعالیت شبانه بیش‌ازاندازه!

 

این‌طور نمی‌شد پیش رفت، باید این دختر را کنترل می‌کردم!

 

شاید هم باید کمربندم را سفت‌ می‌بستم و وا نمی‌دادم.

◇◇◇

 

پریناز

 

چه انرژی‌ای در من می‌جوشید را خودم هم نمی‌فهمیدم.

 

شبی که به بی‌خوابی گذشت و تن من انگارنه‌انگار.

 

مقام شامخ همایونی، مثل عنکبوت امشی خورده به تخت چسبیده بود.

 

 

 

 

 

 

 

سرش روی بالشت یک‌وری افتاده و کناره‌های دهانش خیس بودند.

 

فکری شیطانی به سرم زد، جلوی دهانم را گرفتم تا نخندم.

 

خوابِ خواب بود بااین‌حال احتیاط می‌کردم.

 

دست‌به‌سینه به یک پهلو خوابیده بود، در عالم خواب هم چهرهٔ شاکی و بداخلاقش را حفظ می‌کرد.

 

دست راستش را به‌زحمت بیرون کشیدم و انگشت سبابه‌اش را با مکافات باز کردم، به‌سمت سوراخ بینی‌اش.

 

صحنه که تنظیم شد، از شاهکارم سریعاً عکس گرفتم.

 

در بیداری که زورم نمی‌رسید، حداقل در عالم خفتگی، تلافی می‌کردم.

 

دیشب چندبار خلاف خواسته‌اش عمل کردم و مدام با لحن احمقانه‌ای تهدید به فلک‌ کردنم، می‌کرد.

 

مردک کله‌پوک متحجر! صدسال دیر به دنیا آمده بود شازده قشمشم خان!

 

ولی انصافاً در مقوله رختخواب، برای خودش مقام استادی داشت.

 

حتماً جد بزرگش ناصرالدین شاه هم در این خصوص درجه استادی داشته که از بزرگی حرم‌سرایش داستان‌ها می‌ساختند

 

از جایم بلند شدم.

 

 

 

 

 

 

 

آبی به صورتم زدم، چندبار سیفون را کشیدم.

 

پنجره را باز کردم که باد صبحگاهی و‌چلچله پرندگان اخم‌السلطنه را بیدار کند، فایده نداشت که نداشت.

 

« خب عزیز من، سن و‌سالت به فعالیت فوق‌برنامه نمی‌کشه، مجبوری مگه؟»

 

پوفی کردم و از اتاق بیرون رفتم به‌سمت آشپزخانه، به قصد پرکردن شکم خالی‌ام.

 

خانه خلوت بود، از دیروز کلاً بیشتر از چند نفر را ندیدم.

 

همان خانمی که سینی صبحانه را به اتاقمان آورد.

 

مشغول دم‌کردن چای، پشت به من ایستاده بود.

 

_ سلام، صبح به‌خیر.

 

به‌سمت من برگشت و نیم‌نگاهی انداخت.

 

_ سلام.

 

همین؟ سلام؟ خب پیشنهاد صبحانه چی؟

 

_ ببخشید، من می‌خواستم صبحانه بخورم.

 

از کنارم رد شد و‌درحین عبور مرا مخاطب قرار داد:

 

_ توی یخچال همه‌چیز هست، بخور.

 

گفت و رفت.

 

انگار ارث پدرش را خورده بودم.

 

سراغ یخچال رفتم… پر!

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اغیار pdf از هانی

  خلاصه رمان :     نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به پشت سرشون هم نگاه نکردن… اما تعداد انگشت‌شماری بودن که

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهام
الهام
1 سال قبل

فایل این رمان فروشی نیست؟

TORKI
TORKI
1 سال قبل

میشه تند تند پارت بزاری

به تو چه
به تو چه
1 سال قبل

پارت ۱۲ نداره

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x