رمان قایم موشک پارت 15 - رمان دونی

 

 

پشت سرم میاد تو اتاقم.

زمزمه یواشش رو می‌شنوم.

 

– فکر کنم پریود مغزی هست هنوز.

 

برنده نگاهش می‌کنم.

احمقانه می‌خنده.

 

– عزیزم…

 

دندونامو بهم فشار می‌دم:

 

– مرگ!

 

لبش رو با زبونش تر می‌کنه و نامطمئن می‌گه:

 

– الان چیکار کنم عفو کنی؟

 

با هیجان و ذوق زده جواب می‌دم:

 

– هرکار بگم می‌کنی؟

 

یه کورسوی امیدی توی دلش پیدا می‌شه.

می‌خواد هرچی‌زودتر، غیض و غضبمو تموم کنم.

تند تند سر تکون می‌ده:

 

– هرکاری…

 

یهو مثل دو قطبی ها جدی می‌شم.

بدون ذره‌ای حس شوخ طبعی نگاهش می‌کنم و می‌گم:

 

– جلو چشمم نیا تا شب… بعدش می‌گم تکلیف چیه!

 

 

 

سر میز شام همه که دور هم جمع می‌شیم بحثی که بزرگترا واسش برنامه ریخته بودن رو پیش می‌کشن.

 

اول زندایی با سیاست شروع می‌کنه حرف زدن که من مخالفت نکنم.

 

– ما فکر کردیم شما هرچی زودتر باید برید ماه عسل.

 

غذا می‌پره تو گلوی من و قاشق از دست امیر می‌افته تو بشقابش.

 

دایی سریع پی حرف رو می‌گیره:

 

– اینطوری خیلی به عنوان زن و شوهر بهم نزدیک می‌شید…

 

انگاری که کاملا حرف و دیالوگ هاشون با برنامه بوده که بابا هم در ادامه می‌گه:

 

– خدا رو چه دیدی؟ شاید اصلا دلتون کشید توی ماه عسل بچه دار شید…

 

سرم گیج می‌ره.

واسه خودشو بریدن و دوختن.

امیر هم کلا مات مات فقط بهشون نگاه می‌کنه‌.

 

مامان تیر آخر رو می‌زنه.

 

– دیارا جان… دایی و زندایی زحمت کشیدن، یه تور ده روزه واسه کیش براتون گرفتن.

 

زندایی محجوب می‌‌خنده.

 

– زحمت چیه؟ رحمته…

 

 

 

با انزجار به امیر خیره می‌شم.

اونم به من….

هرلحظه ممکنه اشکم درآد.

من؟ با امیر؟ ده روز؟ تو یه جزیره؟ تو یه اتاق؟ بمیرم که سنگین تره!

 

فکر کنم اونم همین فکرها رو پیش خودش می‌کنه، که همزمان با من می‌گه:

 

– چیزه…

 

بهم دیگه نگاه می‌کنیم.

من با چشمام به اون التماس می‌کنم یه کاری کنه و اون به من.

 

زندایی می‌خنده:

 

– عزیزدلم دیگه اما و اگری توش نیارید… می‌خواستیم تو عمل انجام شده قرارتون بدیم الان گفتیم. پرواز فردا ساعت دوازده ظهره.

 

دوباره من و امیر همزمان می‌گیم:

 

– چی؟

 

امیر می‌خنده و ناباور می‌گه:

 

– شوخی می‌کنی دیگه مامان؟

 

به جای زندایی، مامان من جواب می‌ده:

 

– نه عمه… شوخی چیه؟ می‌خواستیم سورپرایزتون کنیم گذاشتیم دقیقه نود.

 

 

 

روش رو می‌کنه سمت من و ادامه می‌ده:

 

– اما غمت نباشه ها دیارا… شام رو که خوردیم با زندایی میایم خونه‌ت وسایلاتون رو می‌پیچیم که فرد با خیال راحت برید.

 

ناخنامو توی رون امیر فرو می‌کنم.

 

ناله‌ش بلند می‌شه:

 

– آیی…

 

سر همه متعجب می‌چره سمتش.

میرغضبی به من نگاه می‌کنه.

پام رو محکم لگد می‌کنه که جیغ منم بلند می‌شه.

 

همه انگاری که دارن به عقب مونده های ذهنی جسمی نگاه می‌کنن؛ نگاهمون می‌کنن…

 

من که دیگه توان ماست مالی کردن ندارم.

امیر دست به کار می‌شه.

با همون خنده‌ی احمقانه‌ش می گه:

 

– از سر ذوق و شوقه… نیست که خیلی سورپرایز شدیم، واسه همونه!

 

منم با یه لبخند ده برابر احمقانه‌تر از مال امیر تایید می‌کنم.

 

– درسته….

 

با هزار بدبختی و مشقت بعد از شام، مامان و زندایی رو قانع می‌کنیم که نیان خونه‌مون و خودمون می‌تونیم وسایلا رو جمع کنیم و بالاخره بعد از یک ساعت کلنجار؛ قانع می‌شن.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی

  خلاصه رمان :     ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر تجاوز عمویش، بعد از پانزده سال برمی‌گردد وبا یادآوری خاطرات کودکیش تلاش می‌کند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی

  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره اما طی جریاناتی کیارش مجبور میشه که پانته آ رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خلافکار دیوانه من

  دانلود رمان خلافکار دیوانه من خلاصه : دختری که پرستار یه دیوونه میشه دیوونه ای که خلافکاره و طی اتفاقاتی دختر قصه میفهمه که مامان پسر بهش روانگردان میده و دختر قصه میخواد نجاتش بده ولی…… پـایـان خوش   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Roya
Roya
1 سال قبل

خیلی کم بود

هکر قلبشم
هکر قلبشم
1 سال قبل

فقط می‌دونم که هیچ بابایی نمیگه شاید هوس کنید توی ماه عسل بچه دار شوید😐 🤣🤣 خدایایایاایا

Fateme
Fateme
1 سال قبل
پاسخ به  هکر قلبشم

آره واقعااااااا هیچ بابایی نمیگه
بعدا امیر انقدر بی دست و پاست که با این همه سن یه مرد بالغ شده اختیارش دست مامانش و عمشه و خودش نمیتونه هیچ غلطی بکنه واقعا که

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x