رمان ملورین پارت 40 - رمان دونی

 

 

دنیا حربه‌ی زنانه‌اش را در پیش گرفت و زیر گریه زد.

آنچنان بلند که محمد مجبور شد کمی گوشی را از کنار گوشش فاصله دهد تا صدای جیغِ بلندِ دنیا پرده ی گوشش را پاره نکند.

 

زیر لب غر زد:

 

– یه دقیقه آژیر نکش ببین چی میخوام بگم!

 

دنیا بریده و بریده گفت:

 

– من…من فقط این گلو اورده بودم که… که بگم چقدر خوشحالم که…باهات آشنا شدم!

 

در دل زمزمه کرد:

 

– من ریدم تو اون شبی که با تو آشنا شدم که الان اینطوری قوز بالا قوز نشی!

 

با انگشت وسطِ دو ابرویش را ماساژ داد و گفت:

 

– خیله خب! دیگه زنگ نزن، گل نفرست، پیام نده! من حوصله بچه بازی ندارم.

 

دنیا با گریه و در حالی که کمی راه تنفسی‌اش بند امده بود لب زد:

 

– نمیخوام…نمیخوام!

 

خواست بگوید به درک ولی حرفِ بعدی دنیا شوکه‌اش کرد:

 

– قول میدی به من بعد اینطوری رفتار میکنی!

 

ابرو در هم کشیده و مشتش را به ارامی روی میزِ شیشه ای کوبید و گفت:

 

– قول؟ منِ بیشرف کی به تو قول دادم که خودم یادم نمیاد دخترِ آ سِد رضا؟

 

 

 

صدایِ فین فینِ دنیا روی مغزش بود!

لبِ پاینش را محکم گزید تا بیشتر از این به دخترک نتوپد و سپس گفت:

 

– با توام؟ من چه قولی بهت دادم که خودم یادم نمیاد؟

 

دنیا کمی مکث کرد و سپس کلماتِ زهر آگینش را به قلبِ محمد پرتاب کرد:

 

– بابات با بابام حرف زده، قراره خاستگاری دوباره گذاشتن! مامانت اومده معذرت خواهی کرده بابت اون شب!

شما که پشیمون بودی به خودم میگفتی نه اینکه بابا و مامانتو بفرستی جلو!

 

گره‌ی میان ابروهایش کور تر شد و گفت:

 

– چی؟ چیشده؟

بابام و مامانم اومدن اونجا چیکار کردن؟

 

حس کرد حرفِ دنیا را به درستی متوجه نشده که این سوال را پرسید!

 

پدر و مادرش بدون توجه به خواستِ او و حتی بدونِ مشورت کردن با او، با دنیا همکلام شده بودند؟

 

هق هقِ دنیا از بی خبری محمد دوباره بالا گرفت و نالان پرسید:

 

– نگو که نمیدونستی!

 

انگار خیلی اتفاقات افتاده بود که او نمیدانست!

خیلی اتفاق‌هایی که از دیدِ او پنهان بود!

 

نفسش را با کلافگی بیرون فرستاد و تنها یک جمله زمزمه کرد:

 

– من زبون دارم از طرفِ خودم حرف بزنم، لازم نکرده به حرف مامان و بابام گوش بدی!

 

 

حس شکست خوردن در وجود دنیا پیچید و با این حال حرصی غرید:

 

– همون کسی که واسه من بریده و دوخته باید بهم بگه ازت دست بکشم.

 

این حجم از پرویی دنیا برایش عجیب بود.

با تک خنده ای که نمیدانست از سر چیست گفت:

 

– پس برو با همون حاج بابام ازدواج کن که واست بریده و دوخته!

 

حرفش را زده و سپس قبل از اینکه صدای مزاحم دنیا بلند شود گوشی را قطع کرد.

 

خون خونش را می‌مکید.

دو دگمه‌ی اول پیراهنش را با حرص باز کرده و چند دم عمیق کشید.

 

میدانست ملورین تا الان هزار و یک فکر و خیالِ جور واجور پیش خود کرده است.

 

میترسید زنگ بزند و با غضبش روبرو شود.

پس بهترین کار همین بود که شب رو در رو با او صحبت کند.

 

باید در اولین فرصت به پدر و مادرش سر میزد و برای همیشه پای دنیا را از زندگی‌اش کوتاه می‌کرد.

 

نمیخواست با دخالت‌های بیجای خانواده‌اش برنامه‌ای که برای اینده اش چیده بود بهم بریزد.

 

حال و حوصله‌ی شرکت را نداشت، دنیا به اندازه‌ی کافی ذهنش را بهم ریخته بود.

کتش را از روی میز چنگ زده و با اخم‌هایی در هم از شرکت بیرون زد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آتش و جنون pdf از ریحانه نیاکام

  خلاصه رمان:       آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر میخواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکمفرمایی می کنه… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد اول به صورت pdf کامل از سلاله

        خلاصه رمان :   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره… اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون رو چجوری مینویسه؟؟  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سمفونی مردگان

  خلاصه رمان :           سمفونی مردگان عنوان رمانی است از عباس معروفی.هفته نامه دی ولت سوئیس نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است»به نوشته برخی منتقدان این اثر شباهت‌هایی با اثر ویلیام فاکنر یعنی خشم و هیاهو دارد.همچنین میلاد کاردان خالق کد ام کی در باره این کتاب گفت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار

    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در عوضش… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بانوی قصه pdf از الناز پاکپور

  خلاصه رمان :                 همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهر خواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره .. حالا سالها از اون زمان گذشته و همراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه .. در این راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره . دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
.......
.......
1 سال قبل

خواهشاً تروخدا پارتات رو بیشتر کن یا حداقل زود زود پارت گذاری کن …..

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x