رمان نغمه دل پارت 7 - رمان دونی

رمان نغمه دل پارت 7

 

8 سال پیش پدرم بخاطر موقعیت شغلیش با شریکش تصمیم گرفتن منو زهرا با هم ازدواج کنیم اونموقع هنوز بچه بودم و تصمیم گرفتن فقد اسمی روی هم بزاریم و چند سال گذشت و وقتی عقل رس شدم فهمیدم عشق رو نمیشه زوری بدست اورد و تصمیم گرفتم بگم منصرفم از این وصلت اما مریضی پدرم نزاشت بگم و سکوت کردم

بخاطر مریضی پدرم قرار شد زودتر ازدواج کنیم اما دقیقا یک هفته قبل ازدواجمون پدرم و پدر زهره یه سفر کاری رفتن و ماشین تو جاده ترمزش برید و ماشین افتاد ته دره

بعد از مرگ پدرامون و سالشون بخاطر وصیتشون ما ازدواج کردیم

چند ماه بعد از ازدواجمون زندگی شکل یک نواختی گرفت و دیگه خبری از عشق زهره نبود

میخاستیم بچه دار بشیم ولی زهره گفته بود امادگیش رو نداره و بعد چند سال فهمیدم بخاطر سقط بچمون دیگه نمیتونیم بچه دار بشیم بعد از فهمیدن این موضوع شدم یه ادم یخی که هیچ انعطافی نداره و فقد برای اینکه از فضای خونه دور باشه به کار پناه بردم و کم کم دیگه با زهره رابطم سرد شد حتی دیگه باهم رو یه تخت هم نمیخوابیم بخاطر اینکه شبا دیر میام و زهره غر میزنه میرم تو اتاق مهمون میخوابم

تو همین فکرا بودم و نفهمیدم کی مهمونارفتن، رفتم اتاق و دوش گرفتم و خوابیدم

………………………..

صبح داشتم صبحانه میخوردم که دیدم زهره شاد و شنگول اومده و عزیزم داره میبنده به ریش نداشتم

مطمئنا یا کارتش خالی شده یا قراره کاری کنه

_سلام صیخ بخیر

_سلام

داشتم قهوه ام رو میخوردم که حدسام به واقعیت تبدیل شد

_عزیزم منو دوستام برنامه گذاشتیم بریم ترکیه برای عید لباس بخریم بریم؟

_اگر عیت دفعه قبل دوست پسراشونو نمیارن باشه ولی…..

_نه کاملا مجردیه

_باشع به حسابت پول واریز میکنم

_دستت درد نکنه

سری تکون دادم و بلند شدم

_کی پروازت؟

_ساعت پنج صبح امشب

سری تکون دادم و رفتم سر کار

امروز رضا تو شرکت هی میون حرفاش شیطنت مائده رو میکرد و من حسابی کلافه کرده بود

حدود ساعت هشت بود که کارامون تموم شد

میخاستم بعد دوهفته برم به دیدنش

ماشینو پارک کردم و رفتم بالا و در رو زدم ولی کسی باز نکرد

سعی کردم نگران نشم و خودمو قانع کنم نشنیده و درو با کلید یدکم باز کنم بهتره

رفتم تو خونه هرچی صداش زدم جواب نداد نگرانش شدم داشتم میگشتم دنبالش دیدم گوشه اتاق کز کرده

نگران رفتم سمتش و زانو زدم کنارش

سرش پایین بود

_سلام خوبی؟

_س… سلام…. خوبین؟

با دستم صورتشو گرفتم بالا

صورتش شده بود گچ دیوار و علتش رو نمیفهمیدم

_چیزی شده؟

_نه… نه شما برین

_کجا برم؟

_منظورم… اینه….. برین اتاقتون استراحت کنین

نه مثل اینمه واقعا یه جیزی شده بود، دستشو کرفتم بلندش کنم که صدای جیغش در اومد

از تعجب داشتم شاخ در میاوردم

دختر ارومی که من میشناختم با این دختر روبروم هیچ شباهتی نداشت

_چیزیت شده؟

_نه خوبم توروخدا برین

نگاهی به دستش که روی دلش بود کردم

مشکوک شدم و حدسیاتی زدم ولی نمیخاستم با حرفم خجالت زدش کنم ولی نمیشد اینطوری باید میفهمیدم دردشو

(مائده)

اخه خدایا الان وقت اومدنش بود؟ خدایا حالا من چکار کنم؟ هم نیاز به پد داشتم هم روم نمیشه چکار کنم؟ واییی

(محمد علی)

نه نمیشد اینطوری رهاش کنم پس مجبورا پرسیدم ازش

_مائده؟

_ب… بله؟

_پریودی؟

چشاش شد عین انار تند تند اشکاش میریخت و این نشون از صحت حرفم میداد

خندم گرفته بود از خجالتش

دلم یه طوری شد انگار داشت قلقلکش میومد از رفتاراش

رفتم بغلش کردم

_اوه اوه چه دختر لوسی دارم من؟ اخه ادم برای این گریه میکنه؟ بلند شو بشین رو تخت کمرت درد میگیره رو زمین سرد

_نمی… نمیخاستم کثیف شه

_خب کثیف میشد بهتر از این بود کمر دردت بیشتر شه

نشوندمش رو تخت سرش پایین بود حتی نگاهمم نمیکرد از اینکارش خندم گرفت

سوییچ رو برداشتم و رفتم داروخانه همیشه زهره خودش این خرید هارو میکرد و من چیزی نمیدونستم هرچی که داروخونه ای داد رو خریدم و رفتم خونه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرمای دلچسب
دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سودا
دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زمستان ابدی به صورت pdf کامل از کوثر شاهینی فر

    خلاصه رمان:     با دندوناش لبمو فشار میده … لب پایینیم رو .. اونو می ِکشه و من کشیده شدنش رو ، هم می بینم ، هم حس می کنم … دردم میاد … اما می خندم… با مشت به کتفش می کوبم .. وقتی دندوناش رو شل میکنه ، لبام به حالت عادی برمی گردن و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بخاطر تو pdf از فاطمه برزه کار

    رمان: به خاطر تو   نویسنده: فاطمه برزه‌کار   ژانر: عاشقانه_انتقامی     خلاصه: دلارام خونواده‌اش رو تو یه حادثه از دست داده بعد از مدتی با فردی آشنا میشه و میفهمه که موضوع مرگ خونواده‌اش به این سادگیا نیست از اون موقع کمر همت میبنده که گذشته رو رازگشایی کنه و تو این راه هم خیلی‌ها کمکش

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
1 سال قبل

ادااااااا😁کی پارت میدی؟

Yas
Yas
1 سال قبل

میسی مهربونم برای پارتهای عالیت😍😍

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

خواهشا بیشتر و زودتر تر پارت بزارید❤️

Yas
Yas
1 سال قبل
پاسخ به  Eda

راست میگی فدات ولی یواش یواش داری مارو معتاد خودت موکونی هببببب🥺🥺🥺

Yas
Yas
1 سال قبل
پاسخ به  Eda

💖💖💋💋❤❤😈😈😂😂

H.H
H.H
1 سال قبل

اااااا ساعت پنج صبح امشب ودف چی میزنی نویسنده

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
1 سال قبل
پاسخ به  H.H

خودت چی میزنی اسکل؟😐

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x