رمان نقض قانون(خون آشام)پارت۳۲ - رمان دونی

 

« راوی »

با صدای تقه ی در عمارت ، مارتا برای لحظه ای دست از گریختن برداشت ، هکتور و لوییس به سرعت به سمت در رفتند و در را باز کردند ،

هکتور از شدت تعجب ، حتی نمیتوانست حرف بزند ،وتنها کلمه ای که توانست به زبان بیاورد این بود :

_ دخترم !

مارتا بعد از شنیدن کلمه ی دخترم ! فوری با صدای بغض دار فریاد زد :

_ چیشده ؟

با عجله به سمت در عمارت شتافت و با دیدن چهره و بدن بی جان دخترش که اکنون در آغوش برادرش بود ، هم خوشحال و هم ناراحت شد …

_ آه دخترم ؟

هکتور در این حال هم از دست دخترش دلگیر بود ، دست به سینه روبه لوییس کرد و گفت …

_ زندس ؟

مارتا به هکتور چپ چپ نگاه کرد :

_ هکتور ت…

لوییس حرف مادرش را قطع کرد….

_ خداروشکر … زنده هست …

مادرش انگار تازه توانسته بود نفس راحتی بکشد ، محکم به سمت دخترش رفت که او را به آغوش بکشد …

_ مامان نه ! الان خیلی ضعیفه ! باید ببرمش اتاقش ، شما دکتر خبر کنید…

مادرش انگار به خودش امده باشد دستش را عقب کشید….

_ باشه عزیزم ، ت …تو …تو ببرش اتاقش منم الان دکتر خبر میکنم ….

لوییس قدمی برداشت که از در عمارت دور شود که با جمله ی بعدی پدرش باعث شد سر جایش میخکوب شود …

_ گردنش ! اون جای دندون گرگه ؟

مارتا بدون اینکه منتظر جواب از لوییس باشد دست مشت کرده اش را محکم به سینه ی هکتور کوبید …

_ تو …تو چطور میتونی الان به جای اینکه نگران دخترت باشی به فکر گردن و جای دندون گرگ روش باشی ؟ تو چطور پدری هستی ؟ من با کی ازدواج کردم …

هق هقش اوج گرفت و با صدای بغض آلود ادامه داد …

_ من با یه همچین آدمی ازدواج نکردم ، تو خیلی عوض شدی هکتور …. قدرت چشم تو رو کور کرده … اگر … اگر دخترم بلایی سرش بیاد … من …من …خودم رو جلوی چشمت سر میبرم ، فهمیدی ؟

مشت آخرش را محکم تر به سینه ی هکتور کوباند ، اشاره ای به لوییس کرد که یعنی کاترین رو ببر بالا ، تو اتاقش ،

در تمام این مدت هکتور فقط سکوت کرد ،

بعد از رفتن لوییس ، مارتا با نگاهی تاسف برانگیز به هکتور خواست حرکت کند که دست محکم هکتور دور دستش پیچ خورد و مانع رفتنش شد …

_ ببین ، تو الان نمیفهمی داری چی میگی ، درکت میکنم چون مادرشی ، اما این به این معنا نیست که از کارهای اشتباهش بگذرم ، باور کن این برای خودش هم خوبه ، مارتا یکم سعی کن آروم باشی و منطقی فکر کنی …

_ دستتو بکش ، اگر حتی یک ذره حس پدرانه نسبت به دختر خونی خودت داری یه دکتر خوب براش پیدا کن همین الان … باور کن که از رفتارات کم کم دارم شک میکنم تو شوهر و بابای دخترمی….

این را گفت و به سمت اتاق دخترش پا تند کرد …

خیلی برایش سخت بود با همسرش این چنین رفتار کند اما بالاخره کسی باید به او میفهماند ‌‌….

هکتور همچنان حرف های مارتا در سرش تکرار میشد ،

_ من سنگدلم ؟

این را زیر لب زمزمه کرد و شاکی وار فریاد زد :

_ کریس ؟ کریس ؟

کریس دوان دوان به سمت هکتور جلو آمد درحالی که سرش را به نشانه ی احترام پایین گرفته بود گفت ..

_ بله قربان ؟

_ یه پزشک ، طبیب ، جادوگر ، ساحره هرچی میخوای پیدا کن بکن ، میخوام دخترم رو فوری درمان کنه همه ی بدنش زخمیه ،

_ چ..چشم قربان …

فوری در عمارت را باز کرد و از عمارت خارج شد …

هکتور “لعنتی” زیر لب زمزمه کرد و به سمت پذیرایی رفت ، روی مبل دراز کشید و برای لحظه ای چشمانش را بست ..‌ زیر لب آروم زمزمه کرد …

_ چطور این مردک جرعت کرده به دختر من نزدیک بشه ! حساب این کارش رو پس میده….

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اوهام به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

      خلاصه رمان : نیکو توی بیمارستان به هوش میاد در حالی که همه حافظه اش رو از دست داده.. به گفته روانشناس، نیکو از قبل دچار مشکلات روانی بوده و تحت درمان.. نیکو به خونه برمیگرده ولی قتل های زنجیره ایی که اتفاق میوفته، باعث میشه نیکو بخاطر بیاره که……..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاصدک های سپید به صورت pdf کامل از حمیده منتظری

    خلاصه رمان:   رستا دختر بازیگوش و بی مسئولیتی که به پشتوانه وضع مالی پدرش فقط دنبال سرگرمی و شیطنت‌های خودشه. طی یکی از همین شیطنت ها هم جون خودش رو به خطر میندازه و هم رابطه تازه شکل گرفته دوستش سایه با رضا رو بهم میزنه. پدرش تصمیم میگیره که پول توجیبی اون رو قطع بکنه و

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را با گریه بخشیدم به صورت pdf کامل از سید بهشاد زهرایی

        خلاصه رمان:   داستان دختری به نام نیوشا ک عاشق پدرش است اما یکباره متوجه میشود اسمش از معشوقه قبلی پدرش گرفته شده ، پدری ک هیچوقت نتوانست عشقش را فراموش کند و نیوشا وقتی درک میکند ک خودش دچار عشق ممنوعه‌ای میشود ….     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو

    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در نگاه پریا و سرور یه فرد خیلی سطح پایین جلوه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رحی
2 سال قبل

کم بود😕

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x