رمان نقض قانون (خون‌آشام) پارت ۱۰

 

 

خواستم حرفی بزنم که در کمال تعجبم تبدیل به گرگی بزرگ و سیاه رنگ شد ، نگاهی به آسمون انداختم ، ماه کامل بود و این اصلا معنای خوبی نداشت ، با به نمایش گذاشتن دندان های بلند و تیزش و چشمان قرمزی که در تاریکی شب میدرخشید شروع به در آوردن صداهای ترسناکی از خودش کرد ، اگر جلوی چشمم گابریل تبدیل به گرگ نمیشد اصلا باور نمی‌کردم خودشه ، من عقب میرفتم و اون جلو میومد ، چقدر ترسناک شده بود …

و در یک لحظه به سمتم یورش برد ، از ترسی که داشتم سعی میکردم ، با تمام توانم بدوم ، و فقط دعا میکردم که بهم نرسه ،

چند دقیقه ای بیشتر نگذشت که در تاریکی شب بدون اینکه بتونم ببینم دارم کجا میرم، پاهام به تکه سنگی که روی زمین بود برخورد کرد و تالاپ ..‌‌.. افتادم زمین ، من به عنوان یه ومپایر چه کاری ازم ساخته بود ؟

حتی به طور کامل هم آموزش ندیده بودم ، پاهام پیچ خورده بود و به شدت درد میکرد ، به زور جلوی خودم رو گرفته بودم که گریه نکنم … نمیتونستم بیشتر از این به مچ پاهام فشار بیارم ، صدای نزدیک شدن پاهاش رو میشنیدم ، قبل از اینکه به این وضع بیفته نباید باهاش کل کل میکردم …

نباید مانعش میشدم ، باید به اون مراسم لعنتیش می‌رفت ، البته خودش نخواست که بره…

با صدای ترسناکی که از خودش بیرون آورد پرشی کرد و بار دیگر وزن سنگین خودش رو روی من انداخت ، ناخن هاش عمیقا به پوست بدنم نفوذ کرده بود و لباسم پاره شده بود ، سوزش بدی توی همه ی بدنم حس میکردم ، این بار من زیر بودم و گرگی وحشی روی من افتاده بود …

اما فرق بزرگی که با دفعه ی قبل داشت این بود که اینبار اصلا انگار خودش نبود ، انگار که وحشی شده بود و گرسنه !

تند تند نفس میکشیدم و با صدایی که ترس در آن کاملا مشخص بود گفتم :

_…گ…گاب…گابریل …آ…آروم…ب…باش ….م…م..منم‌….ک…کا..کاترین…

اما بهتر که نشد هیچ بد تر هم شد ، دندان های تیزش را در حالی که تا آخر باز کرده بود به سمت گردنم نزدیک کرد ، با نفوذ کردن دندان نیشش که خیلی بزرگ و تیز بود به گردنم ….

جیغی کشیدم :

_ گابریل ، نههههه !

برای لحظه ای انگار به خودش اومده باشه ، ناخن های تیزش که لباسم رو پاره کرده بود کم کم به حالت عادی برگشت ، همینطور دندان هاش ، کم کم از وضع گرگ بودن خارج شد و به چهره ی انسانی و عادی خودش برگشت ، قبل از اینکه حرفی بزنه ، بی جان کنارم افتاد ….

قلبم تند تند میزد ، این دیگه چی بود !

اصلا انگار بعد از اینکه ماه کامل شد کنترلش رو از هر لحاظی از دست داد ،

تمام بدنم خراش و زخم افتاده بود ، کنار گردنم ، روی کمر و شکمم ، جای پنجه هاش بود ، درد داشتم ،

برای لحظه ای نگاهم به گابریلی افتاد که بی هوش کنارم افتاده بود ، از حالت خوابیده بلند شدم ، و کنارش نشستم ،

_ گابریل ؟ خوبی ؟ گابریل ؟

کاملا بی هوش بود ، به آسمان تاریک چشم دوختم ، ماه دیگه وسط آسمان نبود و کمی از مرکز آسمان خارج شده بود … برای لحظه ای با خودم گفتم ، نکنه مرده باشه !

باید ضربان قلبش رو چک میکردم ، با کلی لرز و ترس ، سعی میکردم آروم باشم ، شاید اصلا مرده بود ، سرم رو آروم خم کردم و در حالی که متوجه نشه روی سینش گذاشتم ، برخلاف نفس کشیدنش که خیلی عجیب بود اما ضربان قلبش به شدت تند بود … دیگه مطمئن شدم که زندس ، آروم سرم رو از روی سینش برداشتم که ، فورا با دستش گردنم رو محکم گرفت و هم زمان بلند شد و روبه روم نشست ، ناخن های دستش ، دوباره داشت بلند میشد ، برای لحظه بعد از اینکه به صورتم و ترسی که داشتم خیره شد .. فورا دستش رو از دور گردنم برداشت…..

با صدای بم و سردش گفت :

_ تو اینجا چیکار میکنی ؟

_ م…من….من…

تن صداش رو بالاتر برد و با فریادی که باعث شد بی اراده چشمام باز و بسته بشه ادامه داد :

_ گفتم تو اینجا کنار من چه غلطی میکردی ؟

انگار همه چیز رو فراموش کرده بود ،

_ ی…یعنی چی ؟

_ بعد از اینکه من تو رو از دست اون عوضیا نجات دادم ، چیشد ؟

برای لحظه ای مات و مبهوت فقط بهش نگاه کردم …

_ و… واقعاً…یادت نمیاد ؟

حرصی فریاد زد …

_ نه مگه چی شده که بخواد یادم بیاد یا نیاد ؟

پس درست بود بعد از کامل شدن ماه و قرار گرفتنش درست وسط آسمون ، تبدیل به یه گرگ وحشی میشد و به دیگران حمله میکرد و یا شاید ، منو با کسی اشتباه گرفته بود !

_ باتوام ؟

از افکارم خارج شدم و صاف به چشمای قرمزش خیره شدم ، برای لحظه ای یاد زمانی افتادم که تبدیل به گرگ شده بود و فورا نگاهم رو ازش دزدیدم …

_ ت…تو… تو… بهم … حمله کردی … ت..تو ..ت..تبدیل به یه …گ…گرگ شدی !

عصبانی دستی به صورتش کشید و زیر لب پچ پچ کنان گفت :

_ لعنت به من ! نباید اینجوری میشد‌ ، لعنت به من !

ناگهان ….

عکس گابریل

اینم عکس

اینم زمانیه که گابریل تبدیل به گرگ میشه

اینم عکس کاترین

اینم عکس کریستوفر

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طلوع نزدیک است pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:         طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه می‌کنه که خدا سخت‌ترین امتحانشو براش در نظر می‌گیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش می‌باره و در عجیب‌ترین زمان و مکان زندگیش گره می‌خوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی

  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خواهر شوهر
رمان خواهر شوهر

  دانلود رمان خواهر شوهر خلاصه : داستان ما راجب دونفره که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن یه خواهر شوهر بدجنس و یک برادر زن حیله گر و اما دوتاشون درحد مرگ تخس و شیطون این دوتا سعی می کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیشایی که نمی سوزونن و …. به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

58 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Motahareh Amelipour
Motahareh Amelipour
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

نه بابا همینطوری خوبه😂❤

Motahareh Amelipour
Motahareh Amelipour
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

چرا انقدر میخندیم؟😂💔

Rasha
Rasha
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

صد درصد
کریستوفر اینهمه خوشگلی براش زیاده اصن

Motahareh Amelipour
Motahareh Amelipour
2 سال قبل

قشنگ، ژذابببب، هیجانی🥲💕
فقط نمد چرا تمام تصوراتم نسبت به کاترین خراب شد😑💔

Mehra
Mehra
2 سال قبل

مرسی آزاده جون دستت طلا عزیزم 💕💕

مسیحا
مسیحا
2 سال قبل

عکس گابریل شبیه بازیگر توی سریال ومپایره😐

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل

کریستوفر هم جذابه هااااا😂

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

اره همیشه ادم بده‌ی داستان جذاب ترن😂
خب چیکار کنم کریستوفر بهتره

ارزو
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

خدا به خیر کنههه😂😂💔💔💔نه که همین الان ناراحت نکرده …گلو گلاب اورده😐😑💔😂

Asaadi
Asaadi
2 سال قبل

کریستفور خوبه که😂😂🔪🔪

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Asaadi
Asaadi
Asaadi
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

نه کفتم قیافش خوبه 😂

ارزو
پاسخ به  Asaadi
2 سال قبل

استیفنو چرا گذاشتی رو اون پسره 😭😭😭😭… پیام من کجا رفت …هنوز تو صف تایید مونده احتمالا😑😑

ارزو
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

افرینننن…استیفن اولین کراش خوناشامیم بوده😂💔حقش نبود جای کریستوفر باشه😂💔❤

Hany
Hany
2 سال قبل

جدا کریستوفر جذاب تر از گابریل اون یک جورای خشن تره ولی کاترین خدا یش عشق خیلی ناناس

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Hany
ارزو
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

گابریلو عشقهههه😂😂😂😍😍😍❤❤❤🤗🤗🤗

ارزو
پاسخ به  Hany
2 سال قبل

نععع خیر دیمن عکس گابریله جذاب تره از استیفن که عکس کریستوفر بود البته ازاده جون عوضش کرد😌🤗
دیمن چون توحالت تبدیله خشن تر شده 😂
منم اول به اشتباه روی استیفن کراش داشتم اواخر فصل یک ومپایر دایریز فهمیدم اشتباه کردم دیمن شد کراشم😂😂😂

مسیحا
مسیحا
پاسخ به  ارزو
2 سال قبل

دقیقاً منم همینطور دیمن خیلی جذاب و خفنه

...
...
2 سال قبل

وایی عکس پسر گابریل کراش منه

Hany
Hany
2 سال قبل

سلام به نویسند عزیزم واقعا دایتان خیلی جذابی و اینک ممنون که هر روز سه پارت میزاری خوشحالم که پارت ها بلند هستن واقعا عالیییییی

Asaadi
Asaadi
2 سال قبل

عکساشونو خیلی خوبه😂
وفقط میشه عکس کریستوفر بود چی بود اونم بذاری😂

Asaadi
Asaadi
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

میخواستم ببینم قیافش چطوره که کاترین دوسش نداره😂

Asaadi
Asaadi
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

دستت طلا❤😂

Hany
Hany
پاسخ به  Asaadi
2 سال قبل

اره واقعا عکس ساشون جذاب بود ولی من گابریل را خوشگل تر تصور کرده بودم

ارزو
پاسخ به  Asaadi
2 سال قبل

وای من بفهمم کیه که هی منفی میده😐😐😂😂💔💔

مسیحا
مسیحا
پاسخ به  ارزو
2 سال قبل

یه اعتراف یکیش منم😐مزه میده

mahsa
پاسخ به  مسیحا
2 سال قبل

اره خیلی حال میده😁😈🔪
من تو چت روم منفی میدم

Asaadi
Asaadi
2 سال قبل

دمت گرم

Asaadi
Asaadi
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
2 سال قبل

جانیمسان❤

Asaadi
Asaadi
2 سال قبل

عالی بود آزاده جون❤

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
2 سال قبل

چقدر گرگ میشه ترسناک میشه😂

mahsa
پاسخ به  سپیده و قاسم
2 سال قبل

اره والا🤣اگه من بودم سکته رو زده بودم😂

Hany
Hany
پاسخ به  mahsa
2 سال قبل

حق

Hany
Hany
پاسخ به  سپیده و قاسم
2 سال قبل

ولی وقتی گرگ جذاب تره

سپیده و قاسم
سپیده و قاسم
پاسخ به  Hany
2 سال قبل

یاخدا کجاش جذابه خیلی هم ترسناکه عکسش رو دان کردم نشون بچه ها فامیل بدم بترسن

دسته‌ها
58
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x