رمان پروژه عشق پارت هفت - رمان دونی

رمان پروژه عشق پارت هفت

پارت 7

اهورا:بیایید اینجااااا

(امروز باز با استاد آریایی کلاس داشتیم…… اهورا برامون جا گرفته بو ….. یه ردیف پایین تر از خودشون نشستیم)

شیلا:دیگ هشتگ اینا رانندازی آقای اصلانی

(آرمین آبروی بالا زدو اشاره بمن گفت:…)

آرمین:اگه خانم قائمی بحث الاغو پیش نکشن …..بگما من رو الاغ غیرتیم ….. شما خودتون ناموس ندارید

شیلا:الحق بایدم غیرتی باشید، روی خودتون غیرتید دیگه

(همه به نشانه احترام برای استاد پاشدند…..آرسین صداشو زنونه کردو کنار گوشم با صدای آرومی لب زد:…)

آرسین:جونم ای جونم چه پسری چه جیگری

(با صدای ظریفیکه حرف زد قهقهم کل کلاسو به خودش اوورد استاد نگاهی بهم کرد که سرفه ای تندو بلند کردم…)

_یه چیزی تو گلوم گیر کرد

(استاد یه نگاهی بهم کرد به معنی الاغ خودتی نره خر….استاد همه افرادو گروه بندی کردو..‌ سفارش کرد برای جلسه اینده تکمیل باشیم‌……)

روژین:حوصلم سر رفتههههه

شیلا:د ببندید

کیان:چطوره بریم کافه تریا اسمو شهرت بازی کنیم

باران:ینی ای خاااک با اون کودک درونت

آرمین:داش بازی بچگونه تری نبود،

(هر هشتامون به سمت کافه تریا رفتیم …چهارتا چهارتا رویه دو میز نشستیم…)

آرمین:از من

کیان:اوکی

آرمین: با -آ-

……….

اهورا:استپ

آرمین :خو بخون

اهورا:اسم… اجازه دارم باهات ازدواج کنم روژین؟!

شهرت…اجازه ازدواج باهات دارم روژین؟!

حیوان…اجازه میدی خوشبختت کنم روژین؟!

شیلا:روژین غلط می‌کنه اجازه بده …..‌ با -د- شروع کنید…..

………….

اهورا:استپپپپپپ…. اسم…دوست دارم روژین…شهرت دوست خواهم داشت روژین

آرسین:ای تو روحت با خودتو روژینت

روژین:جااااان؟!

آرسین:جونت بی بلا زن داداش

(قهقهه هممون بلند شد…..)

کیان:اوک با -س-

……

اهورا:اسم…صداتم خیلی دوست دارم روژین

(اینبار به طور کلی پوکیدم…..)

باران:مغز کل صدا با «ص» صابونه نه «س» سارا

کیان: مخلص استاد

آرسین:اهورا آدم بشو نیست

اهورا: نه نه وایسید

(یه شاخه گل از توی گلدون روی میز کافه برداشتو به سمت روژین رفت‌…)

اهورا:رلم میشوی؟!

شیلا:چه عاشقانه دوتا الاغ باهم رل شن…..

روژین:ببند اون وا مونده رو……بزار فکر کنم…..خو حالا که فکر میکنم سینگلی فشار اوورده

( همه قهقه کشیدیم…..اهورا خیلی تند گونه روژینو بوسیدو یه چشمک شیطون بهش زد…)

اهورا:به مناسبت رل شدنم آخر هفته مهمون من شمال

باران:این الاغ فکر میکنه الان ننه مون اجازه میده

~~~~~~~~~~~~~~~~~~

_الو مادر

مامان:سلام مادر،چطوری

_خوبم…قراره خوبترم شم

مامان:واسه چی

_ببین مامی قراره بریم شمال امروز بزار برم شنبم کلاس ندارم برمی گردیم….

مامان:با کی….

_بچه های دانشگاه

مامان:پسرم باشونع

_ن پسر چیه

مامان:اسرا من تو رو میشناسم اونجا کرم نریزی باش, ولیی.شرط اول مواظب خودت باش شرط دو زیاد نپلکی شرط سه

_اوه مامان چه خبر الان کتاب قوانین کشوریو برام پیاده میکنی…. فعلا بوز بای

مامان:به سلامت،مواظب خودت باشیاا

(تماسو قطع کردم با دو رفتم اتاق…)

_ جمع کنید بریم…..

(قرار شد امروز که چهارشنبه بود بریم تا جمعه م اونجا بمونیم…)

آرسین:بخدا نه کفتریم نه گوره خر بیایید جفت جفت بریم

باران:منم موافقم

_تو نباشی،کی باشه

(منو آرسین سوار پورشه جونش شدیم ارمین،شیلا باهم اهورام با روژین و باران،کیان……)

_ارسین میخوری

آرسین:اهوم

(پفکو سمتش گرفتم….)

آرسین : دارم رانندگی میکنمااا…..خودت بهم بده

(چپ چپ نگاهش کردمو به زور یکی گذاشتم دهنش…. دستمو به سمت ظبط بردمو آهنگ Rockabye گذاشتم….بلند بلند با آرسین میخوندیم…..آخرین دونه پفکو دهنش انداختم که با لباش انگشتمو گرفتو لیس زد….)

_عه عوق حال بهم زن چیکار می‌کنی

(شونه ای بالا انداختو….تف رو انگشتمو با دستمال پاک کردم…حوصلم سر رفته بود برا همین ظبتو خاموش کردمو به پشتی صندلی تکی دادم و به نیمرخ آرسین خیره شدم…یه پسر سفید مثل خودم و با چشمو مو، آبروی سیاه ….کیانو آرسین شباهت زیادی به کره ای ها داشتن و این جذابیتشونو چند برابر میکرد و همین دلیلی میشد برای جذب شدن آرسین به خودم…..آرسین نگاهی بهم کردو تک خنده ای کرد که تند دستمو تو چالش گذاشتمو فشارش دادم….)

آرسین:عااااییی

_چه جذابی

آرسین:هاا

_هیچی هیچی با خودمو بودم

(آرسین تک خنده حق به جانبی کردو گفت…:)

آرسین:اهانن…. میگم اگه یه روز بهت پیشنهاد بدم چ جوابی بهم میدی؟؛

_نمد … شاید قبول کنم

(بلاخره به ویلایه اهورا که کنار دریا بود رسیدیم….)

شیلا:اخخخ چقد خستم من ،وای چقدر کوفتم من، آخ چقد بی حسم من

روژین:حالا بشکن بزن، آها حالا قر بده آها

باران:دستا بالااااا

_جوننننن

آرمین:من چمدونای خودمو شیلارو بردم شمام ماله مات مازلارو بیارید

(اهورا چمدونشو برداشتو دست روژینو گرفت روژینم چمدونشو برداشت همراه با اهورا رفت… کیان چمدونایه بارانو خودشو ورداشتو باران پشت سرش راه افتاد…….. همینکه آرسین خواست سمت چمدونا بره گفتم….:)

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کفش قرمز pdf از رؤیا رستمی

  خلاصه رمان :         نمی خواد هنرپیشه بشه، نه انگیزه هست نه خواست قلبی، اما اگه عاشق آریو برزن باشی؟ مرد قلب دزدمون که هنرپیشه اس و پر از غرور؟ اگه این مرد قلب بشکنه و غرور له کنه و تپش قصه مون مرد بشه برای مقابله کردن حرفیه؟ اگه پدر دکترش مجبورش کنه به کنکور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19
دانلود رمان بوسه با طعم خون

    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه های طعمه خونی که اسمش شکنجه س ! تقاص پس

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوهام به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

      خلاصه رمان : نیکو توی بیمارستان به هوش میاد در حالی که همه حافظه اش رو از دست داده.. به گفته روانشناس، نیکو از قبل دچار مشکلات روانی بوده و تحت درمان.. نیکو به خونه برمیگرده ولی قتل های زنجیره ایی که اتفاق میوفته، باعث میشه نیکو بخاطر بیاره که……..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x