(شیلا)
(استرس تموم وجودم رو بر گرفته بود مدام فکرم پی آرمین میرفت و آرایشگر کیلو به کیلو ارایشمو زیاتر میکرد قلنج انگشتامو گرفتم خخخخخ دستای سردمو بهم مالیدم )
اسرا:اهاااا مبارکه عروس، دوماد خوشتیپه، روی پشت بومه باغ میخونم
باران:نگفتم از موتوری نگیر بد انداخته بهت
روژین:خره مگه باغ پشت بوم داره
اسرا:همینی که هست دن دن دن آهنگ بعدی آهای فلک نرو تنهام نزار بدون شوهرم نزار ترشیدممم نزار…
_بعدی
اسرا:اون روزی سال تازه شه نوروزه ،اومدههه جشنی که…
باران:هرچی حسن زیرک بود فارسی کرد بعد پلیش کرد
اسرا:خیلیم دلت بخواد چلغوز
_اقا بعدی
اسرا:یار خودشو زیبا کرده معلومه رو پشت بوم جوانا اومدن بیرون نگاش میکنن اومد پایین بیاد پایین زبونه چشم خمار….آها ساکشو برداشته میخواد بره شهر بانه
روژین:بانه چرا
اسرا:بخاطر چشات
روژین:اواتو بخون
(اسرا قهقهه کشید)
اسرا:یارم تا بزرگ میشه س..
_خدا بکشتت با خودتو اهنگت
اسرا:میخوای گلم نباتمو بخونم یا صدقه ی سرت
باران:خفه شو رو بخون
اسرا:آتش قشنگیش روی گونشهههه آها حالا خفه شو آها ساکشو برداشته میره شهر بانه شهر بعد اون خالیه ویرونه ،خفه شووووو خفه شو فقط باید برای خودم شی از دور یا از نزدیککک خفه شو خفه شو خدآیا چقد قشنگههه
روژین:بیا وسططط
_خدا منو بکشه بزارید این عفریته ها ینی خانم ها تجربه چندین سالشونو رو صورت شماها پیاده کنن بلکه رغبت نگاه کردن داشته باشید
اسرا:برو بابا من نمیدونم آرمین چجوری رغبت میکنه نگات کنه
روژین:عشق عزیزم عشق
باران:گوه نخور
روژین:ی دلیل بیار که باید تو رو بخورم
باران:خوشمزم
اسرا:بزار لبمو بزارم روش دنیا رنگی شه خانوم چشم خمارررررر
_مرض
+خانومی کارتون تموم شد ماشاال… عین ماه شدی خوشبخت شی الهی
(نگاهی به خودم انداختم )
_ممنونم خیلی زحمت کشیدید
باران:اون که صد در صد
روژین:لولو به هلو
اسرا:به خودم در آیینه نگریستم این من بودم منی که در میان سادگی زیباییی خاصی داشتم اما الان مانند حوری آرمین شده ام … حرفای شیلا تو دلش خخخخ
_نمککککک
روژین:بیا بریم لباستو بپوشیم
اسرا: الهیییی عروسی خودم
(همراه روژین لباس عروسیمو تن کردم چقد بی دغدغه شدم زن کسی که عاشقشم اینو از ته اعماق وجودم شکر گذاره خدا بودم )
روژین:هزاررر ماشالله چه هلویی شدی
باران:بیایید بیرون دیهه
اسرا:آقا دوماد تشریف فرما شدن دلی دلی لی
(نگاهمو روی خودم چرخوندم روژین درو باز کرد و با احتیاط بیرون رفتیم ….. وقتی چشمم بهش خورد تپشای قلبم بالا رفت نفسام تند و چشام خمار… بدون پلک خیرم شده بود … مثل اینکه مجذوبش شده بودم که پاهام بدون اختیار به سمتش می رفت به هم که رسیدیم دستای مردونشو روی کمرم گذاشت و یه فشار بهش وارد کرد)
اسرا:یه بچه دیگه نکارید …. روز بخیر
(با زدن این حرف هر سه تاشون گمشدن)
آرمین:جوجو من تا شب میتونم خودمو نگه دارم؟!
_میخوای اول بریم خونه بعد بریم باغ (و شروع به قهقه کردم)
آرمین:فکر خوبیه
_ارمین شوخیت گرفته شوخی کردم بریم دیرمون شد
(با دستپاچگی ازش فاصله گرفتم که دستشو روی برهنگی کمرم گذاشت)
آرمین:شیلا طاقت ندارم
شیلا:آخه عشق من نمیشه عع بچه شدی الاغ دیگه داری صدامو در میاری از جلو چشام گمشو تو ماشین تا نزدم لتو پارت نکردم
آرمین:یار جنگی من شلوار پلنگیه من
_پلنگ وحشی….چی میگم بریم اه حسو حالو داغون کردی
(دستمو تو دست داغش چفت کرد و منو ب سمت ماشین هدایت کرد درو برام باز کرد وقتی که نشستم خم شد و دامن لباسمو درست کرد درو بست و خودش پشت ریل نشست ب محظ نشستنش آهنگی رو پلی کرد)
_وای ارمینننن نمیکشممم
آرمین:چرا خانومم
_اسرا از صبح بکوب داره صدای خروسیشو ب رخمون میکشه توم ک زرتو زرت آهنگ
آرمین:طبیعیه
_چی طبیعیه میمونننن
آرمین:هیچی قربونت برم حرص نخور خانومی
(اهنگو زیاد تر کرد … تو هوا بشکن میزد )
لیلی و مجنون اومدن؛ شیرین و فرهاد اومدن!
مث دوتا دسته ی گل، عروس و دوماد اومدن…
شمع و چراغه گل عروس؛ نرگس باغه گل عروس
شازده دومادوُ دوس داره…
آتیش داغه گل عروس!
(میرقصید و من از ته دل میخندیدم)
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
پس چرا این رمان ادامش نمیاد 💔🥲
چرا عزیزم پارت بعدیو گذاشتم♥️🤞🏽
دیر نزاری !
ما منتظر رمان بی نظیرت و این قسمت مهمش هستیم 😁😁😁😁
مرسییی عیشقمم❤️🌺
سلام پارت 27 رو نمی زارید ؟ من منتظرشم 😔
بخدا گذاشتمش💔🥺
اسرا جان واقعا عالیه رمانتتتتت😘😘😘💝💝💝
ممنونم
فقط بعضی از صحنه هاش رو چرا تعریف نمی کنی ؟؟؟😁
اگر از اون قسمت ها نگذری واقعا رمانت حداقل از نظر بنده پرفکت👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻 هست .
خیلی ممنونمممم 😍
فردا آزمون زیست دارم ببین چقد دوسِت دارم میام سر میزنم ببینم پارت گذاشتی یا نه 🙃🙃
انرژییییییییی،فدات ششم مرسی ک سر میزنی پیگیری و وقتتو براش میزاری…بمولا منم خیلی میدوستمتتتت…
دمت جیز
فک کردم دیگه پارت گزاری این رمان تعطیل کردی😍😍 بی زحمت بیشتر بزار 😅
چشم چشم
ربی له دستت بم ارولاهی باشه؟
بانام خداوند متعال شروع میکنم دوست گرامی چنانچه امتحانات تمامی گردید میتوانی مودب بودن را کناره بگذاری با این اوصاف برای سال بعدی آرزوی موفقیتت را دارم😂😪
من این همه انرژیوووو کجایییی دلممم بزارممممم…چشمچشم همه صحنهاشو مینویسمممم ❤️🌨️🌺🥺
بچهااا امیدوارم خوشتوننن بیاد
خیلی ممنون ک منت میزارید و میخونید خیلی ممنونم ازتون
ببخشید یه چند وقته دیرررر به دیر میزارم
بهتر میدونید فصل عزاداری امتحانات
موفق باشیدددد
زندگی طنزی رو براتون آرزو دارم❤️❤️
ارزو مکه ارزو کانت انسانی به قوره دگره
مخصوصاً آرزوی پایدار بون😂😂😂😂😂
ادی وایه تیدنیم
عروس خانوم به تاج و تخت رسیدنت مبارکک
عروس باید ببوسه شادومادو
این نوگل رسیده
به مرادووو
💃🏼💃🏼💃🏼🕺💃🏼🕺💃🏼
هیییی هیچی نگو که دلم خونه زندگی خیلی خوبه ولی وقت امتحان ها خر میشه
تازه 12 شب یادم میاد برا امتحان فردا نخوندم ا 12 تا 4 میخونم😂😂 بمولا همهشون اسونن