رمان پروژه عشق پارت 27 - رمان دونی

رمان پروژه عشق پارت 27

نگاهموب چشماش دوختم بزرگترین خوش شانسی من بود

_میگما آرمین

آرمین:برار واسه بعد

(و فرمون چرخوند )

_مس بشر الاغغغ

(صدایه آهنگ میومد دور ماشینمون کیپ کیپ شده بود )

_بریم خب

آرمین:در باز نمیشه

_یا ابرفرض ینی چی‌

آرمین:لوبیا چیتی

(دست گلمو محکم کوبوندم ب سرش که دسته گلم پرپر شد)

_ارمینننن الهیییی کچللللل شی

آرمین:حقت بود

_خفه شووو

آرمین:اوکی ولی (با دست کیانو نشون داد که صورتش داشت با پنجره ماشین حل میشد قهقهه م فضایه ماشینو پر کرد ارمین با عربده گفت:تخم جن برو کناررر

(لبای کیان تکون میخورد اما خارج از هر گونه فهم کلماتی آرمین شیشه ماشینو پایین کشید)

کیان:حجی برگامممم

آرمین:چته

کیان:راه نیس دنده عقب بگیرم

آرمین:برینم ب خودتو دست فرمونت یه هولی به خودت بده

کیان:عه وا زن داداش احوال شما

(چشم غره خفنی رفتم ک لال مونی گرفت بارانم با سلیقش این درازه لاغر چیه شده رلش ، راه باز شد آرمین بی صدا از ماشین پیاده شد دور زد و در سمت منو باز کرد دستشو ب سمتم اوورد دستمو تو دستش گذاشت و آروم از ماشین پیاده شدم صدای جیغ و سوت همه جارو پر کرده بود دست ارمینو فشردم چشمم ب اسرا باران خورد وای خدا مرگم بده اینا چرا همچین میکنم بابا من نخوام اون دوتا در همچین موقعیتی هیپ‌هاپ برقصن باید کیو ببینم اونم هیپ‌هاپ با این آهنگ خدایااا منو بکش)

اسرا:وای عروس چقدر خوشگله رو چشم کورش بزاریم میکشتش نه یعنی بیناییشو بدست میاره

باران:بزنمممم ب تختههههه هزارالله اچبرررر

(خدایا منوبکش مامانم نزدیکم شد و گونمو بوس کرد تا جایگاه عروس دوماد با جیغو سوتهای خانوادمون و دوستای خلمون گذشت و نشستیم)

(یکی به شونم میکوبید و داشت سوراخش میکرد و من همچنان با پدر مادر آرمین درحال حرف زدن بودم وقتی رفتن برگشتم دیدم اسراس دستاشو مشت کرده به شونم میکوبه خودشم در یه دنیای دیگست)

_هااااا چتههه

اسرا:هوشه چرا همچین می‌کنی خوب میترسم میگم کی شام میدن بچم طلف شد

(نگاهی ب قیافش میکنم)

_اونوقت بچتون کجا تشریف دارن

اسرادستشو رو شکمش میکشه: گشنته مامانی شکم خوشچلم

_مرض من چ می‌دونم

(کم‌کم دیدم سالن داره خلوت میشه و مردم ب سمت سالنای غذا میرن اسرا باران تند تند از بین مردم لایی میکشسدن خدایا خودت امشبو بخیر کن)

***

(باران)

_بیا اینجا بشین

(اسرا تند ب سمتم اومد صندلیو کشید و نشست نفس عمیقی کشید)

اسرا:بمیری الهی شیلا با خودتو عروسیت

(دستشو ب سمت سوپ کشید همزمان جوجه رو اوورد جلو دستش مس هرچیزی میخورد الی بشر… خلاصه شام با وحشی گری اسرا تموم شد یه تن خورده بودیم به جایگاه اولمون برگشتیم زیرا برای رقص ارمینو شیلا بلند شدن و رفتن وسط)

**

(شیلا)

دست ارمینو گرفتم با هم رفتیم وسط سالن دیجی اهنگو پلی کرد و من هم شروع کردم ب تکون دادن خودم ارمین زود زود شاباش میداد آهنگ به این قسمتش که رسید: )

`شب شب شورو حاله

یک شب بی مقاله

عروس میره به حجله`

(بزور جلویه خودمو گرفتم تا نخندم صدای قهقهه بلند آرسین کیان و اهورا میومد صدای سوت بلند آرسین بلند شد)

آرسین:دمت گرم آرمین اهنگم قهوه ای کردین

آرمین:فدایی داری یکی طلبت

(آرمین از خنده ریسه می‌رفت و اسرا عاجو واج ماه میکرد که جیغ بلندی کشید)

اسرا:چی‌چیو یکی طلبت

(همه خفه خون گرفتیم تا تموم شدن عروسی……)

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عشق صوری پارت 24
دانلود رمان خفقان

    خلاصه رمان:         دوروز به عروسیم مونده و باردارم عروسی که نمیدونه پدر بچه اش کیه دست میزارم روی یه ظالم،ظالمی که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2.8 / 5. شمارش آرا 5 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
رمان باورم کن

دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار کنن. بنا به عللی آنید تصمیم میگیره که به عنوان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به چالش میکشد و هرکدام به نحوی با این مسئله و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
منم
منم
2 سال قبل

خشنگع

Mobina
Mobina
2 سال قبل

منکه این رمان و نمیخوندم و نمیخونم
ولی بعد از این همع مدت نویسده روش شد این چهارتا خط و بزاره؟؟

Slin
Slin
2 سال قبل
پاسخ به  Mobina

عزیزکم تو همین الانشم نگاش کردی پ چطور میگی نمیخوندی و اینا 😂🌋

Shila
Shila
2 سال قبل
پاسخ به  Mobina

زشته عیبه !

Asi
Asi
2 سال قبل
پاسخ به  Mobina

مرسی بابت کامنت قشنگت عزیزم ولی مرسی همین الانشم بابت نگاه کردن به رمانم و کامنت دادنت بهم کمک کردی بازم مرسی⁦♥️⁩🍃

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x