(به محض رسیدن به اتاق خودمو پرتاپ کردم رو تخت چیزی نگذشت که آقا ارمینمونم تشریف فرما شدن نگاهی بهم انداخت که رو تخت لم داده بودم دوتا ابروهایش بالا پرید و لبش به لبخند کشیده شد با چشمای خمار و شیطونش بهم خیره شد در اتاق بست و به سمتم اومد رو تخت نیم خیز شد و دراز کشید نگاهی بهم انداخت که خودمو بهش چسپوندم)
آرمین:خب از کجا شروع کنیم بوخورم یا جر بدم
_گاز بزن دوست داری مک بزن
(نگاه شهوت بارشو بهم دوخت به یک باره انگار اتیشش زده باشن که روم خیمه زد مانتومو از تنم درآورد آخ که دلم لک زده بود بگم مانتومو از وسط جر داد ولی فک کنم اتیشش اینقد بزرگ نبود به محظ درآوردن مانتوم بلوزمم دراوورد و رسید به سوتی..ن عزیزم نگاه شهوت بارشو بهش دوخت)
آرمین:آخه لامصب سفید
_والا نفهمیدم قراره امشب جربخوریم اگه میدونستم صدی به نود قرمز میپوشیدم
آرمین: دو مترع
_نههههه پاشوو منصرف شدم پاشو جرم میدی
آرمین:شیلا بتمرگ زبونتو میگم
_واهواهواه به من میگی زبونم دو متره، بزنم لتوپارت کنم
(توجه ای به حرفم نکرد شالوار سفیدمم از تنم دراوورد و با یه دست لباس زیر سفید در معرض دیدش قرار گرفتم از روی شرت..م بهش…تمو لمس کرد که چشمام بسته شد و لبمو گاز گرفتم دستشو کامل هل داد داخل شر…تم و با انگشتاش شروع به مالیدن کرد دستشو چنگ زدم رو تنم خیمه زد و پوست گردنم رو با دندوناش کشید………
**********************
لای پلکامو آروم باز کردم ای کاش مس این رمانا بودا ولی حیف من پشت به آرمین لالا کرده بودم تنمو تکون دادم و به سمتش چرخیدم خدا حکمتتو شکر تو این رمانا آقاهه با بوسو ماچ خانومشو بیدار میکنه منم باید کله اینو بگیرم بگیرم زیر ترلی تا این بیدار شه اخاخ گفتم ترلی بیا اهورا گوشه بیمارستان افتاده اینم برا من میزنه بالا دستمو توموهاش فرو کردم ای الهی مرگتو ببینم اسکول چند ماه نرفتی حموم خدا مرگم بده با یه نگاه چپکی از کنارش بلند شدم به سمت حموم قدم تند کردم دوش سرسری گرفتم تنمو خشک کردم موهامو خیس بالا سرم با کلیپس بستم از حموم بیرون اومدم که چشمم به جمال آقامون سرد شد گرفته مسه خرس کپیده آروم سمت کمدش رفتم و یه بلوز آبی روشن برداشتم و بدون لباس زیرام تنم کردم از اتاق اومدم بیرون و به سمت آشپزخونه قدم برداشتم مربا عسل پنیر رو از یخچال بیرون کشیدم و با یکم بازو بسته کردن کابینتا چند گردو پیدا کردم اه الهی دستت بشکنه الان من اینا رو برا تو پوست بکنم تا با این هیکلت بشینی بخوری ازاینی که هستی غول تر شی زیر لب غر میزدم و هر از گاهی دستامو تو هوا تکون میدادم و همزمان گردو پوست میکندم ماشاا…. از انگشتای دستام هیچ از انگشتای پاهام حتی از زبونم هنر میباره
آرمین: بیا بقیه خانوماشون میزننو میرقصن ماله ما غر میزنه
_ظهرت بخیر عشقم خبر مرگت پاشدی
(خنده ریزی کرد نیم تنه بالاش لخت بود و فقط یه گرمکن تنش بود موهاش نم داشت ….به سمتم اومد خودشو بهم چسپوند و چونشو روی شونه هام گذاشت و دستاشو روی شکمم قفل کرد)
آرمین:سلام خانومم ظهر شمام بخیر، به جان تو نباشه به جان شاتر سرکوچمون یه دافی تو خوابم بود دلم نمیومد ازش دل بکنم لامصب
(با غیض دستاشو از رو شکمم برداشتم و کامل سمتش برگشتم )
_هااا که داف دیدی یه دافی نشونت بدم اسم داف اومد موش بشی
(به محض کامل شدن حرفام منو تند گرفت و بخودش فشار داد )
آرمین:حرف قلمبه سلمبه خیلی میزنیا
_ارمینننننننننن
آرمین:جان ارمینننننن
_ولم کن ازگل
(خیلی عادی ولم کرد گردو های پاک شده رو برداشت و نشست تا صبحونه کوفت کنه)
آرمین:بهبه خانومم هستیا بشین میخوام برات لقمه بگیرم
(بدون اینکه دیگه لجبازی کنم خواستم صندلی کناریشو بیرون بکشم که دستمو گرفت و منو نشوند رو پاهاش لقمه کره عسل گرفت و داد دستم لقمرو که دهنم گذاشتم از زیرش عسل رو انگشتام ریخت آرمین خنده ای کرد و دستمو گرفت به سمت دهنش برد و انگشتای عسلیمو لیس زد )
+قوقولی قو قوووووووووو
(از جا پریدم و هراسون خونه رو نگاه کردم)
_یا ابرفرض این دیگه چیه
(آرمین قهقه بلندی سر داد و منو از رو پاش بلند کرد گوشیشو از رو اپن بر داشت )
_خدا بکشتت با خودتو صدای گوشیت
آرمین:جانم ….. الان…..باشه باشه خودمو میرسونم
(تماسو قطع کرد )
آرمین:پاشو بریم که اهورا خبر مرگش بهوش اومده نکبت
بچه ها عکس شخصیتارو تو پیج اینستام گذاشتم 🌺♥️
Asra_qaemi_
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
چن عالی
ور ور کنوشما اعصابمه بوزو یاپیوسن اصلا بیلیسون ن یاپ؟ اصلا کامنته ورمه اویله داها ایه داها گوزل
دزانم انرژی زاتم ددش
دایخه حمبال♥️
طویله داناخره😂ایتوش داناخره وک من
امن همزادی توم😂👍🏿
دزانم له خوشحالی اوی که همزادمیی ولاتی دشیوینی
وره تو شرفت لمان در کشه😃
این فحشا انرژیو بهم منتقل میکنه فداتشم 😂😂♥️🌺
اجی عالی بت افتخار میکنم.
ممنونت دبم کمتر ابرو و حیام بریییی در کل عالی بود عخشم یاربی دستت بشکه❤