رمان چشمهایش پارت 2 - رمان دونی

 

 

«🦋سلام خدمت دوستان عزیز

پارتگذاری رمان چشمهایش بعد از چندین ماه دوباره شروع شده،،، اگه رمانو فراموش کردین ، یه سر به پارت اول بزنین که بریم ادامه رمان ،،امروز اولین پارت گذاشته شده ،،معلوم نیست پارتگذاری به چه صورته،،مرسی از همراهیتون💙»

 

نگاه متعجبم روی صورت پسری که رو به روم نشسته بود میچرخه ، این کجاش بنظر لال میومد؟

 

چقدر خوشتیپ بود، از قیافه اش معلوم بود به زور

اومده ….

 

_تو رو هم به زور آوردن نه؟

بدون اینکه حتی حالت صورتش تغییر کنه نگاهم

میکنه ..!

سرم رو پایین میندازم و ادامه میدم :

_من نامزد داشتم ، پسر خاله ام … یه مدت از نامزدیمون که گذشت گفت نمیتونه باهام ازدواج کنه چون چاقم… الانم . همه جا پر شده دختره یه غلطی کرده که ولش کرده …..

مکث کوتاهی میکنم و در حالی که نگاهش میکنم ادامه

میدم :

_من نمیتونم مخالفت کنم، حق حرف زدن ندارم اصلا حرفای من واسه بابام مهم نیست خودت مخالفت کن بنظر نمیاد پدر و مادرت به حرفت گوش ندن …

از جا بلند میشم :

_بریم پایین؟

باز هم بدون عکس العمل از جا بلند میشه حرف نمیتونست بزنه اشاره چی اونم نمیتونست؟ کله اشم نمیتونست تکون بده؟

در و باز میکنم و منتظر نگاهش میکنم که از اتاق بیرون میره پشت سرش راه میوفتم ، چقدر خوشتیپ بود حیف این نبود بیاد منو بگیره؟ من کنارش اعتماد به نفسمو از دست میدادم …

 

در و باز میکنم و منتظر نگاهش میکنم که از اتاق بیرون میره پشت سرش راه میوفتم ، چقدر خوشتیپ بود حیف این نبود بیاد منو بگیره؟ من کنارش اعتماد به نفسمو از دست میدادم …

از پله ها پایین اومدیم نگاه مادرش روی صورتم چرخید لبخندی زد و رو به پسرش گفت :

_چی شد اهورا ؟

برخلاف رفتارش با من که فقط نگاهم میکرد سرشو به تایید تکون داد که باعث لبخند عمیق تر مادرش شد :

_پس مبارکه…

با این حرف مادرش شوکه بهش نگاه کردم یعنی قبول

کرده باهام ازدواج کنه؟

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 131

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی آیدا را به چالش می‌کشد و درگیر و دار این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیلوفر آبی

    خلاصه رمان:     از اغوش یه هیولابه اغوش یه قاتل افتادم..قاتلی که فقط با خشونت اشناست وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی،فقط بخوای تو دستای اون و توسط لب های اون لمس بشی،قاتل بی رحمی که جذابیت ازش منعکس بشه،زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو می شکنه یا تورو به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان الماس pdf از شراره

  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه از کنارشون رد می‌شیم، از اون دسته‌ای که همه آرزو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان توهم واقعیت به صورت pdf کامل از عطیه شکوهی

        خلاصه رمان:   رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات قدیمی و پوسیده خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی می‌شود اما طی اتفاقاتی که میفتد تصمیم می گیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد… اما حین طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را با گریه بخشیدم به صورت pdf کامل از سید بهشاد زهرایی

        خلاصه رمان:   داستان دختری به نام نیوشا ک عاشق پدرش است اما یکباره متوجه میشود اسمش از معشوقه قبلی پدرش گرفته شده ، پدری ک هیچوقت نتوانست عشقش را فراموش کند و نیوشا وقتی درک میکند ک خودش دچار عشق ممنوعه‌ای میشود ….     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان افگار
دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری

  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
24 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
\Me
\Me
10 ماه قبل

این بلاخره به کجا میرسه منتظر بمونم نمونم برینم به نویسنده دوسش داشته باشم ادامه بدم یا نه///////=

neda
عضو
10 ماه قبل

ب قول بچه ها
فقط همین ؟
بنظرم ک‌ کم بود 😌

neda
عضو
10 ماه قبل

بترکی فاطی
اینو از کجا پیدا کردی 😂😂
چقد گشتم نبود 🥲

تارا فرهادی
تارا فرهادی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

یعنی دیگه پارتگذاری نمیشههه؟؟؟

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

أه …
بازم ….😑
مگه چیکار میکنیم بابا؟
بده مگه رمانشون معروف میشه ؟والا ….
پس بیا چندروز دیگه بده من بخونم …باشه ؟🥲🥺

خواننده رمان
خواننده رمان
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

پس چرا گذاشتی این چن خطو مادر

نازنین
نازنین
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

بگو داری شوخی می‌کنی لطفا؟🙏

نازنین
نازنین
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

خدایا اینم شد مثل گور به گور وتنگ بلور….چه نویسنده های خسیسی

ریحان
ریحان
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

فاطی آیا ما رو اسکول کردی؟
یا خوشت میاد ما رو اذیت کنی
بعد بااین قادر به ریش نداشته ما بخندی

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

😑🥲

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

والا من هستم
شما نیستی 🤨
دیروز ک‌نبودی رفتی کلا غیبت نصفه موند 😂

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

من خوبم ‌…تو چطوری ؟
خونه پدر شوهر برا روز پدر 😌

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

ما هنوز نگرفتیم …ایشالا فردا 😂
چی گرفتی بلاخره ؟😜

خواننده رمان
خواننده رمان
10 ماه قبل

ممنون فاطمه خانم ولی بعد از دو سال همین؟ احتمال ادامه دار بودنش هست؟

دسته‌ها
24
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x