۱۹۸)
بعد از ناهار آذر اصرار کرد که بمونم پایین پیششون ولی گفتم میخوام برم بالا.. آذر آویزونم شد و گفت که اونم باهام میاد و حوصله ش سر رفته.. گفتم نه نیا میخوام بخوابم شب نخوابیدم، و رفتم بالا..
ولی دلم و هوش و حواسم پایین پیش لیلی بود.. دلم میخواست پیشش باشم..
منی که توی یه خونه و زیر یه سقف هم دوریش رو نمیتونستم تحمل کنم، و دلم میخواست همش جلوی چشمم باشه، چطور میخواستم شاهد رفتنش و ازدواجش با کس دیگه ای باشم؟..
از یادآوری این موضوع حالم گرفته شد و سعی کردم بخوابم تا فکر نکنم..
ولی مگه میشد بخوابم..لیلی پایین، توی هال، روی مبل نشسته بود و من دلم برای نشستن روی مبل روبه روییش پر میکشید..
یکم روی تخت اینور و اونور شدم و پتو رو کشیدم روم تا شاید بخوابم.. ولی نشد و بالاخره بلند شدم و رفتم پایین..
مامان سرماخوردگی مختصری داشت و توی اتاق خودش خوابیده بود..
لیلی و منیره و آذر توی هال بودن و منیره چیزی تعریف میکرد..
رفتم جلوتر.. لیلی زیرچشمی یه نگاهی بهم کرد و نگاهشو ازم گرفت..
نشستم روی مبل خودم و آذر بهم نزدیک شد و با لوسی گفت
_خوب شد نخوابیدی.. من بخاطر تو میام ولی تو همش بالایی و نمیزاری منم بیام پیشت
_با لیلی و منیره حرف بزن.. من سردرد دارم و حوصله ی فک زدن تو رو ندارم
_اونا که فقط دوتایی حرف میزنن
_منیر چرا این بچه رو بازی نمیدین؟
منیره با بیحوصلگی نگام کرد و گفت
_دارم برای لیلی دختر ملیحه خانمو تعریف میکنم که بعد از مرگ بچه ش طفلی افسردگی گرفته
و دوباره روشو کرد به لیلی و حرفاشو ادامه داد..
_ملیحه خانم میگه میخوام ببرمش پیش روانشناس.. منم دکتر محمدی رو معرفی کردم بهش..
زن بیچاره همش گریه میکنه و میگه چرا این بلا سر ما اومد
لیلی گفت
_خب هر کسی به نوعی تحت آزمایش الهی قرار میگیره.. یکی با بچه ش، یکی با پدر و مادرش، یکی با سلامتیه خودش، یکی با فقر، و خیلی موارد دیگه.. مهم اینه که انسان در هر حال ایمانشو به خدا از دست نده و عصیان نکنه مقابل خدا
_آخه قربون خدا برم چه حکمتی تو کارشه که به بعضیام همه ی این مشکلاتو باهم میده
منیره آه میکشید و با لیلی درد و دل میکرد و اونم سعی میکرد متقاعدش کنه و من فرصت خوبی گیر آورده بودم که لیلیمو دل سیر نگاه کنم..
_اولا که هر کار خدا حکمت داره منیر.. حکمت خدا مثل اینه که یه نفر میخواد از روی دیواری بپره ولی نمیتونه.. و همش سعی و تقلا میکنه که بالاتر بپره بلکه رد بشه از اون مانع..
ولی در واقع پشت اون دیوار، یه دره هست و آدم دره رو نمیبینه..
حکمت خدا هم مثل همون دیواره که گاهی مانع میشه بین انسانها و خواسته هاشون..
چون رسیدن به اون چیزی که میخوان، براشون ضرر داره، ولی نمیدونن و از خدا شاکی میشن که چرا نزاشتی فلان چیز یا فلان کس قسمت من، مال من بشه..
دوما.. خدا گفته هر چیزی رو که توی این دنیا از بنده م گرفتم، یا بهش ندادم، یا توی همین دنیا به نوعی عوضشو میدم بهش، یا توی دنیای بعدی جبران میکنم براش.. چون عدالت خدا انقدر میزون و درسته که مو لا درزش نمیره منیر
آذر گفت
_چقدر مطمئن از دنیای بعدی حرف میزنی لیلی.. کی رفته کی دیده.. اینا همش حرفه بابا
من توی دلم تاسف خوردم به کودن بودن آذر و لیلی هم نگاه عاقل اندر سفیهی بهش کرد و گفت
_شرط میبندم تو از اونایی هستی که اگه پاش بیفته حتی وجود خود خدا رو هم انکار میکنی آذر.. نه؟
_راستشو بخوای آره.. من یه آدم واقع گرا هستم و فقط چیزی رو که میبینم رو باور میکنم و معتقدم آفرینشی در کار نیست و همه چیز در اثر یه تصادف به وجود اومده
_تو اکسیژن رو نمیتونی ببینی آذر.. ولی اگه نباشه میمیری.. پس ندیدن تو دلیل نبودنش نیست.. درسته؟
آذر من و منی کرد و گفت
_خب اکسیژن فرق میکنه.. وقتی دم و بازدم میکنم حس میکنم که چیزی میره توی ریه هام.. پس هست
_پس خدا رو هم از روی نشونه هاش باید حس کنی.. مثلا همین چشمت که باهاش میبینی.. فکر کن چه سیستم پیچیده و دقیقیه.. یا صورتت.. میلیاردها انسان هستن که قیافه ی هیچکدومشون عین هم نیست.. حتی دوقلوها هم اگه دقت کنی حتما یه فرقی با هم دارن.. یا خطوط انگشتات.. اثر انگشت هیچ انسانی توی دنیا عین هم نیست و مختص خودشه.. و هزاران مثال و نمایش دیگه از قدرت خدا..
این چیزهای دقیق و حساب شده، میتونه تصادفی به وجود اومده باشه؟.. قطعا نه.. قدرتی هست که اینارو حساب کرده و آفریده و عالی مدیریت میکنه
_قانع نشدم.. اینا دلیل نمیشه
_باشه من خیلی دلیل میتونم برات بگم که بفهمی خدا هست.. مثلا روح.. تویی که میگی خدا نیست، روحو چی میگی؟.. اصولا باید بگی روح هم نیست و فقط جسم انسان هست و با مرگش کلا تموم میشه.. درسته؟
_آره.. بنظر من همه چیز انسان مغزشه که فکر میکنه و جسمشو کنترل میکنه.. وقتی مرد، تموم میشه و دنیای دیگه و زنده شدن دوباره هم ممکن نیست
۱۹۹)
_پس یه چیزی ازت میپرسم.. تا حالا برات پیش اومده که حس کنی یه لحظه ای، یه صحنه ای، برات تکراری بود و انگار قبلا اون لحظه رو زندگی کردی؟
_آره چند بار شده.. مثلا داشتم با کسی جایی حرف میزدم یا کاری میکردم، اون لحظه انقدر آشنا اومده برام که گفتم عه من قبلا تو این لحظه بودم
لیلی رو کرد به منیره و گفت
_تو چی منیر؟
_آره لیلی منم اینطوری شدم.. خیلی تعجب کردم و دلیلشم نفهمیدم
بعد برگشت به من و گفت
_تو چی کامیار؟.. پیش اومده برات؟
میدونستم میخواد چیو برای آذر ثابت کنه و گفتم
_برای همه پیش اومده.. برای منم آره
رو کرد به آذر و گفت
_میدونی دلیل اون چیه؟
آذر سری تکون داد به معنی نه..
_دلیل اون همون روحته که میگی وجود نداره.. برای روح انسان زمان و مکان وجود نداره آذر.. یعنی روح که موقع خواب تاحدی از جسم خارج میشه، میتونه توی زمان بگرده.. اون لحظه ای رو که تو حس کردی قبلا برات اتفاق افتاده، روحت قبلا رفته به اون روز و اون لحظه.. یعنی به زمان آینده.. بخاطر همینم هست که بنظر تو تکراری اومده
آذر به فکر فرو رفته بود و گفت
_عجب.. جالبه نمیدونستم
_این فقط یک مثال ساده ست که میتونه وجود روح رو اثبات کنه.. و اگه روح هست پس دنیای دیگه ای هم هست که روح بعد از مرگ، از بدن خارج بشه و بره به دنیایی که جهان اصلیشه.. و اگه دنیای بعدی هست پس خدا هم هست که همه ی اینها رو آفریده و هدفی داشته از این کارها
منیره گفت
_هدف خدا از اینهمه خلقت پیچیده چیه لیلی؟.. راستش من زیاد از این چیزا سردرنمیارم.. ولی دوست دارم بفهمم
_باشه، میگم
لیلی بهش لبخندی زد و چشم من موند روی چال گونه ش..
چطور میخواستم بگذرم از لیلی.. وقتیکه حتی با فکر کردن به اینکه دیگه چال گونه شو موقع خندیدنش نخواهم دید، دلم گرفته میشد..
_ببین منیر.. خدا اول روح انسان رو آفریده.. از روح خودش.. و بعد کالبدش رو خلق کرده و روح رو توی جسم دمیده..
بعد توی رحم زن شرایطی رو ایجاد کرده که از لقاح اسپرم مرد و تخمک زن موجودی شکل بگیره و توی رحم زن رشد کنه..
چقدر؟ ۹ ماه.. تو این ۹ ماه انسان توی اولین دنیای خودش که شکم مادره زندگی میکنه و اونجا برای خودش عالمی داره..
اگه بچه ای که بدنیا میاد قادر به حرف زدن بود قطعا میگفت که منو از دنیای راحت و قشنگم خارج نکنین و متولد شدن رو نوعی مرگ میدونست..
ولی خبر نداشت که در واقع پا گذاشته به دنیای واقعی و تازه همه چی آغاز شده..
مرگ هم برای انسان سخت و ناگواره، مثل همون نوزاد.. چون انسان نمیدونه که مرگ در واقع براش آغاز زندگی واقعی هست و دنیایی که به وسیله ی مرگ بهش منتقل میشه، به مراتب بزرگتر و پیشرفته تر و واقعی تر از این دنیا هست..
جنین توی دنیای خودش ۹ ماه رو، عمر و زمان طولانی ای میدونست.. اگه بهش میگفتن تو دنیای بعدی میتونی ۱۰۰ سال عمر کنی درک نمیکرد.. انسان هم عمر جاودان داشتن توی دنیای بعد رو درک نمیکنه.. چون مغزش قابلیت درک شرایط اونجارو فعلا نداره..
دنیای داخل شکم مادر، مرحله ی تکامل و شکل گیری جسم انسانه.. و هدف خدا از خلق این دنیا، مرحله ی تکامل و پخته شدن روح انسانه.. با سختی ها و آزمایشاتی که در طول زندگی سر راهش قرار میگیره..
آذر مثل خنگ ها به لیلی نگاه میکرد و من حال میکردم که عاشق دختری شدم که خوب مسلطه به اینکه زندگی یعنی چی و چرا هست و از کجا اومده و به کجا قراره بره..
منیره با شوق گفت
_چه جالب، اصلا اینطوری فکر نکرده بودم به این چیزا تا حالا لیلی
_خب آدم باید فکر کنه منیر.. حضرت محمد گفته که یک ساعت فکر کردن به قدرت خدا، از هفتاد سال عبادت بدون تفکر ارزشمندتره..
و یا دکتر شریعتی گفته ترجیح میدم توی خیابان با کفشهام راه برم و به خدا فکر کنم، تا اینکه توی مسجد بنشینم و به دزدیده شدن کفشهام فکر کنم..
آدم نباید مثل گاو زندگی کنه و فقط بخوره و بخوابه و بیدار بشه و عمرشو بدون شناختن خدا و واقعیت زندگی به سر ببره
غرق لذت بودم از حرفای لیلی و از نگاه کردن بهش، که آذر با پوزخند گفت
_تو که اینقدر دم از خدا میزنی، چرا حجاب نداری پیش کامیار؟
_سئوال خوبیه.. جواب میدم بهت.. اولا که خدا فقط مال اونایی که حجاب میگیرن نیست.. چه بسا زنانی که حجاب ندارن و مسلمون هم نیستن و از ادیان دیگه ای هستن ولی جزو بنده های خاص و محبوب خدا هستن، چون انسان خوبی هستن و رابطه ی فوق العاده ای با خدا دارن.. پس اگه من حجاب ندارم دلیل نمیشه که عاشق خدا نباشم.. و خدا رو هم مختص به دین نکن.. این دین ها هستن که برای خدان.. خدا دینها رو وسیله قرار داده تا بنده ش پیداش کنه..
تو و امثال تو نباید وجود خدا رو قاطی دین و حکومت و سیاست کنید.. خدا مقوله ی مجزاییه که به تنهایی باید درک بشه و با هیچی نباید قاطیش کرد.. اگه یکی از دینش و یا از دولت و حکومتش راضی نیست نباید از خدا هم دور بشه
دوما.. من بعنوان یه دختر مسلمون باید حجاب داشته باشم تو راست میگی.. ولی من قبول میکنم که این ضعف منه و من مقید به حفظ حجاب نیستم و این اعتقاد منه، حالا درست یا غلط بودنش جای بحث داره.. ولی عاشق خدام و رابطه ی بنده و معبودی ما فراتر از دینمه.. حتی باور و ایمان یه فاحشه به خدا، میتونه خیلی بیشتر از باور یه عالم و عارف باشه.. اینو من و تو نمیتونم تعیین و قضاوت کنیم.. اونو دیگه فقط خدا میدونه و بنده ش
من گفتم
_کاملا موافقم باهات.. توی نقاط بکر و دورافتاده ی زمین، هنوزم هستن انسانهایی که هیچ دینی ندارن و پای دین و مذهب به سرزمینشون نرسیده و به قولی کافر محسوب میشن، ولی تحقیقات نشون داده که همونا هم به چیزی ایمان قلبی دارن و معتقدن که خدایی دارن برای خودشون و پرستشش میکنن
آذر گفت
_وااا.. کامی مگه هنوزم آدمایی هستن که سرزمینشون کشف نشده و از تمدن دورن؟
خندیدم و گفتم
_آذر تو شبیه اون دسته از مسلمونایی هستی که از حضرت علی سئوالای چرت و پرت میپرسیدن.. مثلا یه بار یکی ازش پرسید اگر سگی با گوسفندی مقاربت کرد، حیوانی که متولد شد حکم سگ دارد یا گوسفند؟.. حضرت علی به اون هم جواب داده و گفته که اگه دنبه داشت گوسفنده اگه نداشت سگه.. وبعد با تاسف گفته قبل از اینکه منو از دست بدید از من سئوال بپرسید.. از من بپرسید در مورد راههای آسمان، که از راههای زمین، آگاهترم به راههای آسمان..
اونموقع حضرت علی میخواسته در مورد فضا و کرات دیگه حرف بزنه و بگه که آفرینش خدا فقط این دنیا و زمین نیست، ولی اعراب جاهل از گوسفند و سگ میپرسیدن ازش و یا اینکه دقیقا تا کجای موهامون باید مسح بکشیم
لیلی گفت
_من این موضوع رو خیلی پیگیری کردم کامیار.. چون این حرف حضرت علی خیلی برام جالب بود.. بعد هم به این نتیجه رسیدم که اگه حضرت علی اون زمان به اون آدمهای نفهم از سیاره های دیگه میگفت بهش انگ دیوانگی میزدن و میگفتن حرفهای عجیب میزنه
بعد با خنده بهم گفت
_تو فکر کن مثلا بهشون میگفت این خورشیدی که میبینین ۳۳۳ هزار برابر بزرگتر از زمین و دنیای ماست.. و حتی سیاره های خیلی بزرگتر از اون هم هستن در کائنات و خلقت خدا.. چی میشد؟ شاخ درمیاوردن
منم خندیدم و گفتم
_حتما اون چیزی که تو گفتی میشد و حرفاشو باور نمیکردن
آذر گفت
_حالا اینکه تو گفتی چه ربطی به سئوال من داشت آقا کامیار؟
_توام مثل اون عرب جاهلی هستی که بجای توجه به عمق و اصل مطلب، یه سئوال سطحی و بی ربط پرسیدی
منیره رو به لیلی گفت
_بهرحال بحث قشنگی بود من خیلی دوست دارم راجع به این چیزا حرف بزنم و چیزی یاد بگیرم
لیلی هم گفت
_البته هر چقدر هم که بگیم بازم نمیشه خدا رو وصف کرد و قدرتشو بیان کرد.. به نظر من هر چیزی که خیلی بزرگ و عمیقه غیر قابل وصفه و زبان قادر به ابرازش نیست.. نه تنها خدا بلکه عشق هم اینطوریه.. مثلا آدم وقتی عاشق یکیه هر چقدر هم که میخواد با حرف و شعر و جملات گوناگون عشقشو به زبون بیاره، بازم میبینه نتونسته اونی رو که تو دلشه تمام و کمال ابراز کنه
اینو که گفت زیر چشمی یه نگاهی به من کرد و وقتی دید من خیره م بهش، نگاهش توی نگاهم قفل شد..
چند ثانیه محو هم شدیم و دلم خواست ساعتها ازش چشم برندارم.. ولی یادم اومد که دیگه باید از قید و بند خودم رهاش کنم و نگاهمو به سختی ازش گرفتم..
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
نویسنده،این که لیلی خدا رو قبول داره هنر نکرده.تموم مسیحیا و یحودی ها و حتی بت پرستا هم از بت ها به عنوان واسطه استفاده میکنن که به خدا نزدیک تر باشن.همه ی این ها خدا رو قبول دارن.فرق مسیحیت یا هر دینه دیگه ای با مسلمونا چیه؟اینه که مسلمونا نماز و روزه رو اجرا میکنن و حجابشون رو رعایت میکنن.وقتی لیلی از این کار ها حتی بویی هم نبرده چه فرقی بایه مسیحی یا کافر میکنه؟؟ قبول خدا یه فطرت درونیه بعضیا فقط پسش میزنن.چرا اسم دین اسلام رو لکه دار میکنید.من خودم خیلی مذهبی نیستم ولی اجازه نمیدم کسی که نویسنده هست و نوشته هاش روی هزاران نفر تاثیر میذاره عقاید اشتباه خودش رو به دیگران منتقل کنه.حرف خدا رو در مورد نماز و روزه قبول نداری باشه.برو توی گوگل در مورد حفظ حجاب از نظر علمی تحقیق کن.علم رو که دیگه قبول داری؟؟؟
اراجیف افکار و عقاید شما هستن که به خورد خوانندگان رمانتون میدید خانوم.اسم خودتون رو هم میزارید نویسنده؟؟شما حق نداشتید توی رمانی که اصلا ربطی هم به این موضوعات نداره بحثی رو باز کنید که هیچی ازش نمیدونید.دشمن روح و روانید واقعا
سلام دوست عزیز خیلی باهات موافقم که شیعه ها با دین های دیگه فرق دارن و کامل ترند ولی خیلی از ادما هم هستن که درباره ی خدا و پیامبر ما و امامان تحقیق میکنن و علاقه قلبی دارن. من خودم تقریبا دختر مذهبی ایم ولی به این اعتقاد دارم که هیچ ادمی کامل نیست. ممکنه ضعف منه حقیر در درونم باشه و ممکنه ضعف کس دیگه ای در ظاهرش. خیلی از خانما و دخترای نوجوون همسن و سال من ممکنه بدحجاب باشن بخاطر مسائل سیاسی و از دین بدشون بیاد ولی ممکنه اونقدر باطنشون ایمان قوی باشه که اونیکه تو مسجده اون ایمانو نداشته باشه برای همین نمیشه گفت بدحجابا کافر یا بی ایمانن
حجاب لیلی به تو هیچ ربطی ندارع تو چرا داری فشار می خوری؟:///
سلام جانان …نمیدونی ناز حظ کردم…راجب کامنتای دوستان خوشگلمم کلی نظر و جواب دارم .هم راجب بحث کامنتای پارت قبلی که من نبودم.و دوستانی چون زهرای خوشگلم خیلی قشنگ جواب داد. هم پارت امروز…
ولی خوب بحثش بخصوص برا این یکی پارت سر طولانی داره که جاش اینجا قطعا نیست…چون واقعا بحث طولانی رو میطلبه.واجبات،حجاب،نماز،دین و خیلی چیزای دیگه که واکنشای هر کس با توجه به تنش ها و کنشهایی که تو جامعه ی امروز بعضا به غلط بین خیلیامون داره رواج پیدا میکنه …پس میگذریم …
اما راجب
روح و فراز و نشیبهایی که تحت تاثیر ذهنیات و داده هایی که ما خودمون اغلب باعث سپرده گذاریهای آنی یا بلند مدت اون میشیم.لذت بردم خیلی جامع و قشنگ پرداخته بودی.من یه زمان خیلی راجب این مسئله کنجکاوی کردم و ویدئوهایی که محمد برام فرستاده بود خیلی جالب بود.تحت عنوان تولد دوباره .و تحقیقی که شخصی در ترکیه انجام داده بود.که ثابت میشده روح قبل در جسمی دیگه زندگی میکرده.یه مثال کوتاه میگم از چندین مثالی که تو این ویدئو دیدم.مثلا شخصی که بدون اینکه دریا رفته باشه و حتی شنا کرده باشه.فوبیای غرق شدن تو دریا رو داره و این تو ناخودآگاهش هست.و این فیلم اینطور عنوان کرده که روح این شخص قبلا زندگی کرده و در دریا غرق شده…و خیلی از مثالهای این چنینی .و خود من که بیش از صدها بار در خودم مثالهایی دیدم که لیلی عنوان کرده.و حتی محمدم…حقیقتا اینقدری عنوانش برا محمد جالب بود که این پارت رو خودش جدا خوند.و کلی نظر داشت…محمد راجب این مسا ئل هم معتقده هم تحقیق میکنه.وعلایقش ایجاب میکنه.چون قبلا هم گفتم که شاعر و مداح اهل بیته.و باعث افتخارمه که جدیدا تونت سرچ میکنم اسم قشنگش به عنوان شاعر اهل بیت مطرح میشه…خلاصه قبلا خیییییلی دوستت داشتم الان با دید دیگه ای بیییییشتر دوستت دارم.
مطرح این بعد از نوشتار راجب مسائلی که جنبه ی یاد گیری دارن فو ق العادست.♥
سلام مهرناز خانوم عالی بود
یه سوال؟ رمان داره تموم میشه یعنی روبه اتمامه؟
و اینکه آقا اینا بلاخره آدم میشن؟ سر به راه میشن
؟ یا نه… میمونن؟
من که دلم میخواد اذرو به قول تیر شقه شقه کنم 🔪
والا به خدا هی موش میدوونه 😵
ولی مرسی کلاً
❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹
قربونت رزا جون چاقویت رو قلاف کن 😉 من ساطورم رو برای گوسفندی که به جا آذر میخوام بکشمش آماده کردم 😈😎😁برا عروس لیلی و کامیار 😌فوقش اینا هم به هم نرسیدن بلاخره من شقه شقه اش میکنم😈 فقط به نظرتون کبابی شقه اش کنم یا خورشتی 🤔
ینی یه پیامی ارسال کردین،
ثبت شده و بعد پاک شده؟!
.
.
نمیشه اینطوری
مگه اینکه شما ارسال کرده باشین و کامنتی اینجا نیومده باشه
که خیلی پیش میاد کامنت ارسال نشه
.
.
بیلمرم والا!
اره ثبت شده حتی مهرنازم جوابمو داد بعد پاک شد 😶ینی هم پیام من هم جواب مهرناز
عجب!
چی بگم والا!
.
.
فرزانه جانم شما قبلا هم کامنت میزاشتی اینجا؟؟؟
منظورم یکی دو سال پیشه
کم ولی بودم از زمان رمان عروس استاد خیلی باید رمانو دوس داشته باشم که چیزی بگم😅
اهان پس کامنت نزاشتی؟
نمیدونم یه فرزانه بود فکر کردم شمایی!
.
.
عروس استاد !
ووییی!
دلم تنگ شد واسش برم دوباره بخونمش!
می زاشتم ولی خیلی کم بیشتر خواهرم حرف می زنه 😅
رمان جالبی بود اونم به نظرم فقط برا هانا ارمین قشنگ بود
آره آره فقط آرمین هانا!
فصلای بعدش خعلی بد بود!
.
.
اسم خواهرت چیه؟
فریبا (فَری)
عه جالوب!
آره اسمشو دیدم!
.
.
به هر حال خوشبختم
.
.
آیلین ۱۸ تبریز
منم همینطور عزیزم
فرزانه ۲۱ تهران
خواهرمم امسال ۱۸میشه
اخی!
ناناز!
آقای مرتضی مودب پور نویسنده رمان( گندم) هستن،
دوستی که پرسیده بودن پسرا هم رمان مینویسن؟
.
.
پیشنهاد میکنم بخون عالیه!
سامان شکیبا نویسنده مرد
اینو نمیشناسم!
اسم رمانش چیه؟
ریکاوری .دربازوهای خویش رو تو میسپارم اگه اشتباه نکنم ..بعد یه رمان هست پسره صاحب هتله بعد دختری داخلشه به نام طلوع الان نمیدونم اسمش چی بود
عاها!
مررررررسی!
فدات ❤❤
نسی جانم اجی اسمش بی هیچ دردان رمان قشنگی
اره بی هیچ دردان بود
ممنون ایلین و نسی جون خیلی ممنونم حتما می خونم برام جالب شد فکر می کردم فقط دخترا یا زنا رمان می نویسن
فدات شممم گلممممممممم
مهرناز جون پارت بعدی کی گذاشته میشه ؟ (به طرز وحشتناکی منتظرشم 😍 خیلی نگران لیلی و کامیارم 😥😖
با ارامش بنویس به فکر قلب ضعیف ماهم باش☹️😂💖
مرسی مهرناز جونم ✨، یدونه ای ✨😍
نویسنده عزیز چرا کامنت ها پاک میشن ؟مثلا کامنت من نیست ؟
خاک تو سرت اگ لیلی بمیره حالا گور بابای کامیار ما چیکار کنیم ؟😂😂
نکنه میخوای داخل مراسم تشییع جنازش قر بدی ؟😂😂😂😂😂😂
سایت قاتی نکرده؟؟؟
مگه داریم آخه چرا پاک میشه 😐😐
واع😐
پس چه خبره 😐
یا خدا
مرگ من اذیت نکنید
همون یه ذره خواب منو ازم نگیرید😶😥
همین که کامنتا پاک میشه دیگه!☠😶😂
مهری منم اولین نفر زیر این پارت کامنت دادم هستش؟!
مهرنازی یه کامنتی گذاشتم برا ایلین توهم نظرتو بگو برام
مرسی عزیزمم منتظرممم
آره
درجواب کسی که درباره رمان سکانس عاشقانه پرسیده بود نظر دادم!
حالا نمیخواد خودتو ناراحت کنی😕
سلام مهری عزیزم واقعا عالللییییییی بود 😍😍😍😍😍
👏👏👏 دست مریزاد دختر تو خیلی عالییییی هستی 👏👏👏 خیلی اطلاعات داری واقعا بهت افتخار میکنم. راستی یه سوال دارم به پسرا بر نخوره ها ولی آقا پسرا هم رمان میخونن؟ منظورم اینه خوب چند تا از کامنتها اسم پسر هست واسه همین میپرسم ؟
اره عزیزم میخونیم ما پسرا هم.
ولی تو این مورد انگشت شماریم.
ولی خدایی یه سوال برام پیش اومده پوریا تا حالا نویسنده پسر برای رمان داشتیم؟؟؟ من بعید میدونم
بلههه که داشتیم نیاایش جوون
داداش علیساامون برادر قشنگ دوس داشتنی 🥰😇😂😂😂
جدی میگی داشتیم پس ممنون نیکا جونم
اره عزیزم
فک میکنم پرتگاه مرتفع بود اسمش
نمیدونم مهری دلمون تنگ شده واسش
پوریا تو کدوم پوریا هستی ؟
زود تند سریع جواب منا بده
شیرینم یه پوریا بیشتر نداریم
آقای ایکس و رهگذر و این پوریاعه سه تاشون پوریان
اااااااااا ببین یه ذره بچه چجوری ما را سر کار گذاشته
مگه اینکه دستم بهش نرسه
یه ذره بچه😂😂جوجه منننه
تبحر خاصی داره شیرین تو این کار
سلام نیکا خانم گل چطوری خانم خانما ؟
چخبر؟
سلام به روی ماهت شیرینم
خوبم شکرر
تو خوبی
هیچی از صبح درررس و کتاب و نقاشی و اینا
بدنم داره فش میده😂😂
منم بد نیستم اخی دورت بگردم خب یکمم استراحت کن اینجوری خدایی نکرده از پا در میای
عید استراحت میکنم حسابی😂😂😂🥰
الان وقتهه کاار😅
خدانکنه عزیزم
آقای ایکس میدونم ک پوری خودمونی. ینی پوری من فقط دستم ب دست تو نرسه…. هرچی اسم غذا و پیش غذا و دسرو میوه و لواشک بود گذاشتی رو من زبون بسته😂😂😂😂😂😂😂😂
مهری ک عشق منه منم ب عشق مهری و بقیه بچه ها روزی چندبار میام سر میزنم و…. آره این وسط مسطا کامنت هم میذارم ولی خدایی خوبه ک کسی جریان استیک و کشک بادمجون رو نمیدونه وگرنه عوض ۱۱ نفر اعضای گروه باید جلو ۱۰۰ نفر اعضای سایت آب شم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
🤣🤣🤣🤣🤣میخوای شرحش بدم ک قضیش چیه!!
.
.
.
جووووووووووووووونز
وووی ن تو رو ابوالفضل دستم ب دامنت
میگم نمیشه کامیار با آذر همکاری کنه لیلی ناراحت از خونه بزنه بیرون تصادف کنه بمیره کامیار بقیه عمرشو با عذاب وجدان و دیوونگی بخاطر لیلی بگذرونه من از دستش راحت شم؟؟!!
آخه آدم اینقدر بی انگیزه اینقدر بی امید ینی اینقدر که زر میزنه به خاطر لیلی داره ترکش میکنه نمی تونه رو خودش کار کنه جلوی عصبانیتشو بگیره یا با لیلی برن پیش اون دکی خارجیه واستن تا درمان بشه آخه………..
😅😅😅ببخشید خیلی عصبانی بودم از دست کامیار و این آذر سؤ استفاده گر و🌹🌹خیلی ممنون بهخاطر قلم زیبات عشق 🌹🌹🌹🌹
خاک تو سرت اگ لیلی بمیره حالا گور بابای کامیار ما چیکار کنیم ؟😂😂
نکنه میخوای داخل مراسم تشییع جنازش قر بدی ؟😂😂😂😂😂😂
نمی دونم 😂😂😂😨😰😨😰😨😱😱😱😱😱😱داغ کرده بودم از دست کامیار
اخه تو چقدر گلی ؟؟؟؟؟؟؟عالی بود دستت طلا بی صبرانه منتظر پارت بعدی
فقط زود این آذر نچسب گورشو گم کنه بره 😐
استیک علی اینجا کشک بادمجون علی اونجا غذای علی همه جا.🤣🤣🤣🤣
معلومه خوب با فیلتر شکن مچ شدی ک به این خوبی کامنت میذاری شیطون.😜😜😜🔞😈🔞😈🔞😈
تازه مهری رو هم شرمنده کردی.😂😂
قضیه این کشک بادمجون چیه؟ میشه یه نفر توضیح بده؟
,خیلی لذت بردم دستت دردنکنه 💐
بدون و نصفه سال گذشت
بذار یه چیزی رو اعتراف کنم
انقدر همه چی رو میریزم تو خودم…
یهو مثه بادکنک می ترکم
سر میز شام خیسه چشمام
دل واسه تو تنگ
اخه دختر..یهو کجا گم شدی؟
بیا دستامو بگیر تا دیر تر نشده
فاصلمون بیشتر نشده
من که هنوز به یادت بیدارم هر شب
اگه یادت نی بذار یادت بیارم
من بدون تو نمی تونم!
مهرنازه جان…رمانتو خوندم یاد این شعره افتادم..موده نه؟
۱۷ بهمن تا الان..چند روز میشه؟
چهار روز
اصلا اونایی که میگن خدا وجود نداره ما یه بچه یا حتی یه دیوونه بیاد بهمون بگه این شربت سم توشه نمیخوریمش پس چطوری این همه حضرت به ما هشدار از دنیا دیگه دادن ولی ما عین خیالمون نیس . به نظرم همین قران یکی از بزرگتریننن معجزات خداست حتی همون کافرا که به خدا اعتقاد ندارن وقتی مشکلی یا سختی براشون پیش میاد اسم خدا رو میارن .نمیگم حتما باید وضو بگیرین نماز بخونید و روزه بگیرید ولی دین انسانیت رو فراموش نکنید انقد این ادمای به ظاهر مسلمون بی اخلاقی وکثافتکاری کردند که حالتون از دین اسلام بهم میخوره ولی بخدااا این دین اسلام نیست و باز میگم همه دین ها چ مسیحی و اسلام و …. همه میدونن خدایی وجود داره و اونایی ام که در حق دیگرون ظلم میکنن خودشون میدونن که روزی تقاص میدن و باز میگم نماز و وزه نگیرید ولی قبل از هر چیز انسان باشد مردمو با قضاوت هاتون ازار ندین و دلشونو نشکنین به همدیگه کمک کنید. من میدونم این وحشتناکه اما تو اروپا فک کنم دخترای یتیم رو میخرن و تبدیلشون میکنن ب عروسک جنسی من چقد سر این موضوع گریه کردم بابا این دختری که تو داری ازش لذت میبری ادمه داره زجر میکشه تصور کنید دست و پا ندارن و زبونشونو بریدن ولی هنوز قلبش میتپه چشماشو که میبینی زجر میکشه تصور کنید اون دختر نه میتونه داد بزنه نه فرار کنه فقط باید شاهد زجر کشیدنش باشه خب ینی کسی نیست ازینا انتقام بگیره مسلما هست. نمیدونم فاز اونایی که میگن وقتی به یکی تجاوز میشه چ پسر چ دختر تقصیر خودشه بابا تو ادمی حتی اگه یه فاحشه لخت بیاد بیرون و تو میگی بابا این حتما دلش میخواد وقتی نزدیکش میشی و میخوای به زور باهاش باشی ولی اون میگه توروخدا ولم کن گوه خوردم اینجوری اومدم و گریه میکنه و التماستو میکنه یه سوال تو باز ادامه میدی و میگی گریه نکن نههه تو تنت میخاره. فقط اینو میگم ادم باشید انسان باشید بنظرم همین انسان بودن بزرگترین دینه
سلام اسرا جان ….
حرفات کاملا درسته…
اما یه جا به عروسک جنسی اشاره کردی که توی اروپا دخترا رو تبدیل به این عروسک ها می کنند. بهشون می گن لولیتا…
اما باید بهت بگم این خبر صحت نداره و همچین چیزی وجود نداره…
راستش و بخوای من خودم اولین بار که درباره عروسک های لولیتا خوندم واقعا شوک شدم… اصلا باورم نمی شد همچین چیزی وحشتناک بود…
اما من خانواده پدریم پدربزرگم و عمو هام همشون پزشک هستند…
اونا وقتی این خبر و دیدن گفتند اصلا امکان نداره و ادم این شکلی اصلا نمی تونه حتی برای یه مدت کوتاه هم زنده بمونه…
البته فیلم و عکسایی هم در این باره منتشر شد حتی اقای رافئی پور هم که خیلی ها حرفاشو قبول دارند درباره این مسئله حرف زدند و گفتند که همچین چیزی صحت داره اما بعد ها متوجه شدند این ها همش شایعه است و همچین چیزی در اروپا وجود نداره…
سلام عزیزم من یکی از دبیرامون که خیلی اطلاعات داره بهمون گفت دیگه نمیدونم واقعیه یا نه. اصلا وجود هم نداشته باشه همین که همچین شایعه ای رو پخش میکنن و همیچین افکاری به ذهنشونم خطور میکنه یعنی انسانیت مرده. باز ممنون از اطلاع رسانیت نیاز جان
سلام عزیزم این دومین باره دارم کامنت میزارم ولی نیومد:// من این خبرو از یکی که خیلی اطلاعات داره شنیدم دیگه نمیدونم درسته یا نه. ولی حالا هم وجود نداشته باشه همین که همچین شایعه ای پخش میکنن و همچین افکار پلیدی به ذهنشونم میرسه یعنی انسانیت مرده. ولی باز ممنون از اطلاع رسانیت نیاز جان
مهررررنازززز چرا پیامای من پاک میشه من که چیز بدی نگفتم تا حالا که 😭 یه ولنتاینو پرسیدم یه سکانس عاشقانه گفتم چرا پاک شده؟
اره نیست☹️دفعه قبلم راجب اذر گفتم اول اومد کامنتم بعد رفت ☹️😢
☹️
نه عزیزم ولش کن عیب نداره 😅💖فکرتو درگیر نکن
ممنون عزیزم 💖
من ک چنین کامنتی رو ندیدم فرزانه🤷♀️
.
مطمعنی کامنت اومده🙄
پرسیدم برا ولنتاین میشه یکشنبه پارت اخر هدیه بدین بهمون که مهنارز گفت تا پارت اخر خیلی مونده
برا سکانس عاشقانم گفتم
فصل یکش قشنگه اما فصل دو نه مخصوصا الانش
کامنتای منم پاک شدن دوتا گذاشته بودم و مطمئن هستم چیز بدی نگفته بودم
واااا
مگه میشه خود به خود پاک بشن🙄🙄
شاید مشکل سایته نمی دونم حالا عیب نداره پیش میاد بیخیال 🙃
نمیدونم چی بگم فقط میدونم خیلی چیزا دارم بگم ولی دیگه نااااا ندارم که به دیگران بفهمونم. همینی که دارین درباره ش حرف میزنین یه آدمه کم قضاوت کنید . مثلا همین دیروز از همسایه خاله م یه دختر از خونه پسره بیرون اومد خاله م گفت این دختره هر شب میاد و بعد چن ساعت یواشکی میزنه بیرون معلوم نیس چیکار میکنه منم گفتم در مورد مردم قضاوت نکنید و خاله م باز ادامه داد چون منو خواهرم خیلی با خاله مون صمیمی ن خیلی رک بهش گفتیم نهایتا دوس دختر و پسرن و با هم رابطه جنسی داشتن به ما چه ربطی داره این دیگه مساله ایه بین خدا و اون دو تا و چ بسا اون دختر و پسر بیشتر ایمان داشته باشن به خدا. من خودم نماز میخونم چون باهاش ارامش میگیرم ولی چون یکی که نمار نمیخونه به این معنی نیس که کافره به قول کامیار اونایی که کافرن باز اعتقادی به خدا دارن . بعضی هام میگن هر چی خدا بخواد پیش میاد این درست ولی نه مثل مادرم که میگه خدا اگه دوس داشته باشه منو با کرونا میکشه و خیلی زیاد رعایت نمیکنه چ ربطی داره تفاوت ما با حیوونا چیه یکیش عقل و دیگری انتخاب. رشد و کمالات یه گیاه بعد از مدتی به پایان میرسه چون رشد و کمالات گیاهان و حیوونات غریزیه ولی ما اونطوری نیستیم.منم خواستم مادرمو قانع کنم و بهش گفتم یه بار حضرت علی با یارانش در سایه دیواری نشسته بودند و حضرت علی متوجه کجی و سستی دیوار شد و برای اینکه مبادا بریزه رو سرشون جاشونو و عوض کرد و یکی از یاران حضرت علی گفت از قضای خدا و الهی فرار میکنی و حضرت علی گفت از قضای الهی به قدر الهی پناه میبرم و من چقد این جملات حضرت علی و محمد و .. رو دوس دارم. حتی بعضی ها میکن چن خدا وجود داره خب باز این شرک در خالقیتهما میگیم خدا خیلی پر قدرته اما وقتی میگیم چن خدا به این معنیه که هر کدروم از خدایان کمالاتی داره که دیگری نداره و این یعنی نقص. ما وقتی به اطراف نگاه میکنیم میبینیم که هیچ چیزی وجودشون از خودشون نیس و ما هم برای موجود شدن نیازمند پدیداورنده ای هستیم که خودش پدیده نباشه و اون خداست. پس ما به دلیل محدود بودن ذهنمون نمیتونیم ذات نامحدود خدا رو تصور کنیم همین طور که حضرت محمد میگه که در همه چیز تفکر کنید ولی در ذات خداوند نه. خیلی ازت ممنونم مهرناز خیلی تو این پارت باهات همزاد پنداری کردم
مهری یه سوال ؟؟؟
اینکه گاهی وقتا حس کنی اون لحظه برات تکراری بوده و اون لحظه رو زندگی کردی (جمله ای که لیلی به اذر گفته)
واقعیه دیگه ؟؟ چون منم چن باری اینطوری شدم نمیدونم خواب بودم یا بیدار ولی بعد چن روز دیدم همون لحظه اتفاق افتاده حتی چن بار هم احساس کردم دیوونه شدم
یعنی واقعیه🤪🤪🤪
چه لاکچری پس دیوونه نشدم 😂😂
عااااااااااا
عاقا آخه ینی که چییییی
چرا همه چیو پاک میکنیدد😑😑🤣🤣
نمیپاکیدیم شر میشد🤣
عاا خو با این اوصاف که باید کل سایتو پاکید!🤣
ناااه
این فرق داشت😅
Ok😂
مهری جونم یه چت روم بزن جان عزیزت حوصلم سر رفت