رمان گلادیاتور پارت 25 - رمان دونی

 

کاووس قل قلی کرد و دودش را بی خیال از بینی اش بیرون فرستاد و به اویی که با چشمان خشمگین مقابلش ایستاده بود نگاه کرد و واکنشی در برابر خبری که یزدان به او می داد ، نشان نداد و تنها به قل قل کردنش ادامه داد و منتظر ادامه حرف او ماند :

ـ کجا فرستاده بودینش ؟

ـ کی رو میگی ؟

ـ نسرین و میگم .

کاووس شلنگ قلیان را پایین آورد و دودِ در دهانش را به سمت صورت یزدان بیرون فرستاد .

ـ نسرین حرفی زده ؟

ـ احتیاج به حرف زدن نبود ……… همه چیز کاملا معلوم و واضح بود ……. حتی دلیل بودن نسرین تو اون ماشین مدل بالا .

ـ من نه می فهمم چی میگی ، نه می دونم درباره چی داری حرف می زنی .

ـ اما به نظر می رسه که خوب می دونید دارم درباره چی حرف می زنم ……………. اینجا هیچکی جرأت نداره برخلاف خواسته و میل شما کاری انجام بده …… پس هر اتفاقی که می افته ……. یعنی پشتش اجازه شما وجود داره و طبق خواسته شما بوده .

چهره کاووس لحظه لحظه از آن سرمستی ثانیه های پیش جدا شد و رنگ جدیت به خود گرفت .

ـ آره طبق خواسته من بوده ……… حالا حرف حسابت چیه ؟

ـ تجارت اندفعتون از طریق زیر خواب کردن تک تک این بچه هاست ؟

ـ خیلی ساده ای پسر …………… تمام اونایی که اینجوری داری براشون یقه پاره می کنی و سنگشون و به سینه می زنی ، بین پول و عفت …….. پول و انتخاب می کنن ……… اصلا وقتی نون نداری بخوری ، وقتی یه کفش درست حسابی نداری که بپوشی ، عفت برای این بی پدر مادرا چه معنایی می تونه داشته باشه ……… اونا پول می خوان . چیزی که من با این کار بهشون دادم ………… ادای آدمای خوب و پاکیزه رو برای من درنیار پسر . همه عاشق پول هستن . حتی خود ناکست ………. تو اصلا به سر وضع تغییر کرده نسرین توجه کردی ؟ تو اصلا می دونی این ماه از طریق همین کار چند برابر تو پول به جیب زد ؟

اگر یزدان گردن این مرد را می شکست ، گناه کبیره به پایش می نوشتند ؟ ……….. کاووس تنها عفت دختر ها را لکه دار نکرده بود ، بلکه روح آنها را هم با بی رحمی تمام کشته بود و آنها را در ذلتی انداخته بود که خروج از آن دیگر به این راحتی ها نبود . کاووس امشب چشمان اشکی نسرین را ندیده بود ……… لنگ زدن او را ندیده بود …….. لب متورم و کبود او را ندیده بود که اینگونه با افتخار از پول دار کردن آنها حرف می زد .

ـ شما خوب از سرنوشت تک تک این بچه ها خبر دارید ………. خوب می دونید همه این بچه ها تو نداری بزرگ شدن و طبیعیه که برای پول دار شدن حریص باشن .

ـ ببین یزدان ، اونا الان با میل و رغبت خودشون دارن این کار و دنبال می کنن .

ـ قراره همه این دخترها رو به این راه بکشونید ؟

ـ هرکی پول بخواد ، چرا که نه ………. هم پول خوبی تو جیب اونا میره ، هم درآمدشون نسبت به گل و فال و آدامس فروختن ، چندین برابر بیشتره .

کاووس اینبار لبخند هوس آلودی بر لب نشاند و شلنگ قلیان را بر داشت و باز گوشه لبش گذاشت و قل قلی کرد و لبخند بر لب ادامه داد :

ـ اتفاقاّ این چند وقته داشتم به تو و تمام خدمت هایی که به من تو تمام این سال ها کردی فکر می کردم ……….. به پاس تمام زحماتی که کشیدی می تونی به عنوان یک هدیه از طرف من ، دست روی هر دختری که دوست داری بذاری و بری تا هر وقت که خواستی باهاش خوش بگذرونی ………. منظورم و که متوجه میشی ؟؟؟

یزدان همچون اژدهاهایی که کم مانده از دهانشان آتش به بیرون پرتاب کنند نفس می کشید ……….. دست مشت کرد و تنها برای تسلط بیشتر بر خودش و خشم نهفته در سینه اش نگاه از او گرفت و پایین انداخت . تورج چندین بار به او هشدار داده بود که بر خودش و اعصابش مسلط باشد .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.1 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان التهاب

    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی گناه به صورت pdf کامل از نگار فرزین

            خلاصه رمان :   _ دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟ آرشی که من می شناختم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار به صورت pdf کامل از فرناز نخعی

    خلاصه رمان قرار ما پشت شالیزار :   تابان دخت با ناپدید شدن مادر و نامزدش متوجه میشه نامزدش بصورت غیابی طلاقش داده و در این بین عموش و برادر بزرگترش که قیم اون هستند تابان را مجبور به ازدواج با بهادر پسر عموش میکنند چند روز قبل از ازدواج تابان با پیدا کردن نامه ای رمزالود از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شفق قطبی به صورت pdf کامل از محدثه نوری

    خلاصه رمان:   دختری ساده و خوش قلب،که فقط فکر درس و کنکورشه… آرومه و دختر خوب خانواده یه رفیق داره شررررر و شیطون که تحریکش میکنه که به کسی که نباید زنگ بزنه مثلا مخ بزنن ولی خب فکر اینو نمیکردن با زرنگ تر از خودشون طرف باشن حالا بماند که دخترمون تا به خودش میاد عاشق

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Darya
Darya
2 سال قبل

اونطور که من خلاصه خوندم نوشته بود بعد فهمیدن مرگ پدرش و رفتن از اونجا این اتفاق براش میفته (یزدان مثل یه گلادیاتور واقعی تعلیم می بینه و به فرشته مرگ تبدیل می شه ……. بعد از چندین سال دختر چشم عسلی هجده ساله ای رو به عنوان هدیه به اون پیشکش می کنن ، غافل از اینکه این دختری که او براش دندان تیز کرده ، همان گندمیه که ………)
پس احتمالا یزدان گندم و هم چی ول میکنه که بعدا ها دوباره هم میبینن

ranosh
2 سال قبل

وااای داره جالب میشه …😍😂😑

Rom Rom
Rom Rom
2 سال قبل

بچه ها چیزی ک اول رمان نوشته
یزدان یه مدت دور میشه از این فضا وقتی برمیگرده گندم ۱۸ سالشه و جفتشون همو نمیشناسن اصن این قضایا ربطی ب گندم نداره وقتی هم ک یزدان میره برمیگرده قطعا یه آدم پولدار و قدرتمند میشه:)

لمیا
لمیا
2 سال قبل
پاسخ به  Rom Rom

وااااای چقدر عااالی دوست داشتنش این رمان😍😍😍

........
........
2 سال قبل

کاووس خیلی تخم سگ و پدرسگ و …. .. دیوث و نکبت هست

hadis
hadis
2 سال قبل

میدونم این رمان با استفاده از تخیل و کمک ذهن نوشته میشه ولی واقن آدامای زیادی مثه کاووس حرومزاده و دیوصفت هست که شاید بد تر از کاووس باشن

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط hadis
༺Aref༻
2 سال قبل

بابا یکی به یزدان بگه حرص نخور😂
بیا دست گندم بگیر باهم برید دنبال انتقام بعدشم باهم عاشقانه زندگی کنید

مانلی
مانلی
2 سال قبل
پاسخ به  ༺Aref༻

اخه اول رمان نوشته بود کسی که دنبالشه همون گندمه🤷‍♀️

༺Aref༻
2 سال قبل
پاسخ به  مانلی

نوشته بود گندم رو به عنوان پیشکش بهش میدن

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل

حرفی ندارم .. یعنی میخوام ی چیزی بگماا ولی اصلا حرفی واسم نمیاد !!…😔😕

گز پسته ای
گز پسته ای
2 سال قبل
پاسخ به  دیجی تلما😜

منم دنبال ی واژه مناسب برای توصیف این کاووسم ولی هیچی نگم بهتره 😐😥

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x