غزال گریز پا پارت آخر - رمان دونی

غزال گریز پا پارت آخر

 

 

ماکان با خوشحالی و بدون توجه به اطراف عروسکش را به آغوش کشید

غزال خجالت زده دم گوشش گفت :

 

وای ماکان تروخدا ولم کن آبرومون رفت ‌ …

 

– اصلا برام مهم نیست ، اصلا از این لحظه به بعد تا آخر عمرمون هرجایی که دلم بخواد در آغوش میگیرمت .

 

و به سرعت برگه را از مسئول آزمایشگاه گرفت و پس از تشکر ، در مقابل چشمان حیرت زده مردم ، بی آنگه غزال را زمین بگذارد به سمت ماشین رفت و عروسش را روی صندلی نشاند و قبل از اینکه غزال بتواند چیزی بگوید پاهایش را با تمام وجود به گاز کوبید .

 

مااااااااااااکااااااان

چرا انقدر تند میری؟؟؟؟؟؟ بخدا الان تصادف میکنیم .

 

– میخوام بدزدمت .

 

غزال همچنان گنک نگاهش میکرد که ماکان با دیدن چشمان درشتش که حالا بیش از هر زمان خودنمایی میکرد تک خنده ی جذابی کرد :

 

به این دلبری هات ادامه بدی تضمین نمی‌دم نخورمت .

 

سپس به غزال که با گونه های سرخ ، سرش را پایین انداخته بود نگاه کرد و بیخیال اذیت کردنش شد :

 

بخواب ، مسیر طولانیه

 

– ماکان جدا داری کجا میبری منو ؟ خونوادم نگران میشن

 

نترس خودم زنگ زدم ازشون اجازه گرفتم

 

– نامرد مگه اسیر گرفتی ؟

 

ماشین سیاه رنگ ماکان ، درست کنار جاده توقف کرد .

ماکان خودش را سمت غزال کشید و با خباثت تمام زمزمه کرد :

 

تو از الان تا آخر عمرت اسیر منی غزال گریز پای من . تو دامم افتاد عروسک کوچولوی من .

– اگه قراره زندانبانم تو باشی ، از همین الان حکمم رو برای حبس ابد امضا میکنم آقا گرگه .

ماکان بی طاقت لب های سردش را روی غنچه های تب دار غزال گذاشت و لب هایش را عمیق بوسید و مجنون وار خواند :

 

پس از سفر های بسیار و

عبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیز

بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم

بادبان برچینم

پارو وانهم

سکان رها کنم

به خلوت لنگر گاهت درآیم

در کنارت پهلو بگیرم

و آغوشت را باز یابم

 

نویسنده : ترنج

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.2 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که اسمش قسم راستم بود… کسی که خودش اومده بود تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل تغییر می‌کنه. مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی

  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان توهم واقعیت به صورت pdf کامل از عطیه شکوهی

        خلاصه رمان:   رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات قدیمی و پوسیده خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی می‌شود اما طی اتفاقاتی که میفتد تصمیم می گیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد… اما حین طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه آگات pdf از زهرا بهرامی

  خلاصه رمان : زندگی کیارش کامیاب به دنبال حرکت انتقام جویانه ی هومن، سرایدار ویلای پدرش با زندگی هانیه، خواهر هومن گره می خوره   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید»   romanman_ir@ به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
24 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دورناز
دورناز
2 سال قبل

سلام گلم خسته نباشی از این رمانت از اول خیلی خوشم نمیومد ولی رمان قبلیت خیلی بهتر بود

حدیثه
حدیثه
2 سال قبل

من که رمان را خواندم این که شخصیت اصلی رمان مثل غزال از هر نظر بی عیب و نقص نشان داده شده و انگار که هیچ صفتی منفی نداره درصورتی که رمان های دیگه صفات خوب و بد شخصیت ها در کنار هم دیگر هست مثلاً عماد پسر خوشتیپ ولی مغرور و یک دنده است گلاویژ دختر خوشگل ولی ضعیف و شکنند ه است صفات خوب و بد با همه ولی شما نوشته بودی که ( غزال همه چیز این دختر جذاب و دوست داشتنی است یعنی مثلاً هیچ عیب و ایرادی نداره) نمیشه که.

البته خیلی گذشته

Sana
Sana
2 سال قبل

نویسنده عزیز معلومه کم تجربه هستی ولی قلم خوبی داری
برای رمان بعدیت سعی کن کمتر از شعر استفاده کنی
من خودم اگه بخوام رمان بنویسم اول مثل انشا اتفاقات رو تقسیم بندی میکنم و به طور کلی مینویسم مقدمه ، بدنه ، پایان
رمان های زیادی خوندم سوالی داشتی جواب میدم تا جایی که میدونم .

Silver
Silver
2 سال قبل

همین؟ 😑😑😑😑

مسخره کرده ما رو
این رمان که همش به خوبی و خوشی بود
آخرش هم الکی تموم شد😅😒

عسل
عسل
2 سال قبل

گرچه کوتاه بود ولی ایده خوبی بود داستانت خوب بود و از همه مهم تر نوع قلمت و نوشتنت خیلی قشنگ بود..
حتما ادامه بده که ایده هات خیلی قشنگ و متفاوتن قلمت خیلی زیباست..❤️🔥
بازم رمان مینویسی دیگه نه؟
اگه مینویسی واس اسم شخصیت ها پیشنهاد بدیم دربارشون فکر میکنی؟
اميدوارم که جواب کامنتمو بدی.. 💙

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط عسل
سار
سار
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

بنظرم تو عمرت رمان نخوندی
نوشتنش قشنگ بود ؟
ایده داشت اصلا ؟میشه دقیقا بگی کدوم ایده ش قشنگ و جالب بود بنظرت ؟اصلا ایده ای بود تو این رمان ؟نوع قلمش خوب بود ؟یا شوخی میکنی یا اصلا نمیدونی نوع قلم چیه که بنظرم دومی در موردت درست تر باشه
واقعا تعجب کردم از نظرت 😆🤪
بگو شوخی کردی
این رمان یه افتضاح کامل بود از بی تجربگی بیسوادی و نوشته ی افتضاح و بچه گانه ی یه نفر

عسل
عسل
2 سال قبل
پاسخ به  سار

گلم انگار تویی ک تو عمرت رمان نخوندی..
ایده ش خوب بود چون هم زیباست و هم رمان با همچین ایده ای کم نوشتن..
اینکه دختری تو کودکی دزدیده بشه و همچین خونواده و زندگی و و خصوصیاتی داشته باشه و…….
نوع نوشتن و ادبیاتش واضحه که خیلی قشنگه..منتها چون کم رمان نوشته و تازه رمان دومشه یکم قلمش ضعیفه..
این همه آدم درباره نیمه خالی لیوان کامنت دادن من درباره نیمه پر لیوان گفتم..
قرار نیس چون من با شما هم نظر نیستم اینطوری حرف بزنید..
واقعا متاسفم براتون نه فقط شما بلکه هر کسی که کامنت هایی داده که توش نسبت به نویسنده بی ادبی یا بی احترامی کرده.. ناراحت کننده س که تو ایران همچین خواننده هایی با شعور کم هست..
بنظرم بهتره شما اول روی فرهنگ و طرز رفتار و بیانتون کار کنید بعد بیاید رمان بخونید و تازه انتقاد هم کنید و نظر بدید.. 😉✌🏻

سار
سار
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

وای وای خانم بافرهنگ و باشعور 🤣🤣🤣آخه این رمان ایده داشت ؟اخه تو خودت ایده میفهمی چیه ؟ دختره دزدیده شده فورا هم پیدا شده
مثلا چه خصوصیاتی داشت دختری که دزدیده شده ؟اصلا مگه نویسنده در مورد خصوصیات کسی صحبتی کرد ؟
منم متاسفم که تو کشورم آدمهای کوته فکر و کم سوادی مثل شما زندگی میکنن که یه رمان افتضاح پر از اشتباه رو خیلی خوب میدونن
در واقع سطح شعور و فرهنگ امثال شما همینقدر هست که مملکتمون هیچ پیشرفتی نمیکنه چون امثال تو به بدترینها و کمترین ها راضی هستین

سار
سار
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

بنظر منم بهتره چند تا رمان درست و حسابی بخونی تا به همچین افتضاحی نگی رمان
البته نویسنده کم سوادی مثل ایشون بایدم یه طرفدار بیسواد مثل خودش داشته باشه
همون بهتر که امثال تو توی جهل و بدبختی و بیسوادی خودشون بمونن
حیف کشوری که امثال شماها توش زندگی میکنید و به بدترین ها و کمترین ها راضی هستین

سار
سار
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

خانم باسواد 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😆😆😆البته که همچین نویسنده ای طرفدارشم باید تو باشی

مجید
مجید
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

یعنی اسمون به زمین بیاد تو خود نویسنده هستی
وگرنه هیچ کسی نمیاد از همچین افتضاحی تعریف و تمجید کنه
برو به جای اینکه از خودت اینقدر تابلو طرفداری کنی دوتا کتاب بخون که بلد باشی بنویسی
آخه جز خودت کی از این رمان داغونت تعریف می‌کنه ؟

فرزانه
فرزانه
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄بنده خدا اصلا ایده و نوع قلم داشت ؟

Toranj
Toranj
2 سال قبل
پاسخ به  عسل

آره عزیزم ، قطعا پیشنهاد هاتون تاثیر جدی داره تو انتخاب اسامی

مجید
مجید
2 سال قبل
پاسخ به  Toranj

یعنی واقعا بازم میخوای بنویسی ؟همه چی رمانت آماده هست فقط مونده انتخاب اسم 😆😆😆😆ماشالا اعتماد به سقف

آنیسا
آنیسا
2 سال قبل

سلام به ترنج عزیزم
خیلی داستان خوبی بود و پایانشم خوب بود
مرسی بابت رمان عالیت
صحنه های ممنوعه هه هم نداشت و هر کسی میتو نه بخونه
عالییییییییییییییییییی بود 😗😗😗😗😗😗

آرام
2 سال قبل

عالی بود ممنون ترنج خانم ❤️

Zeinab
Zeinab
2 سال قبل

پایان خوبی بود ❤️❤️

Toranj
Toranj
2 سال قبل

به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست
تشکر میکنم از تمام دوستانی که در تمام این مدت بهم انرژی دادن و بنده رو مدیون خودشون کردن . این کار هم تموم شد و امیدوارم بابت تمام اشتباهات و کم تجربی ها بنده رو معاف کنید . بهرحال قوی شدن قلم زمان میبره و اگر از نظرتون این رمان ظعیف بود امیدوارم من رو درک کنید .
و در آخر تشکر میکنم از عزیزانی که با بیان انتقاد های سازندشون به صورت محترمانه حسابی به من کمک کردن ❤️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
2 سال قبل
پاسخ به  Toranj

تو فعلا یه کلاس نهضت آموزی برو که ضعیف و درست بنویسی بعد بیا رمان بنویس

سار
سار
2 سال قبل
پاسخ به  Toranj

حتما حتما از این به بعد قبل از اینکه دست به قلم ببری یه کم فکر کن برای خودت یادداشت برداری کن چندبار بخون نوشته هات رو
این رمان یه افتضاح کامل بود
بدون برنامه بدون داستان پردازی و شخصیت پردازی
هول هولکی و بشدت بی فکر
یه داستان تصادف شروع کردی دیدی داری گند میزنی نیمه کاره رهاش کردی
بیشتر مطالعه کن
موفق باشی

فرزانه
فرزانه
2 سال قبل
پاسخ به  Toranj

افتضاح افتضاااااح تمااام
خودت بخون از خنده غش می‌کنی

آنیسا
آنیسا
2 سال قبل
پاسخ به  Toranj

مرسی عزیزم عالی بود
بخاطر اینکه رمان اولت بود اینطور بود ولی درکل خوب بود

سپیده
سپیده
2 سال قبل

ممنون از نویسنده ی عزیز بابت رمان خوبش❤❤

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط سپیده
Miss flower
Miss flower
2 سال قبل

پایان خوبی بود خسته نباشی ترنج جان 😊💜🌸

دسته‌ها
24
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x