غزال گریز پا پارت 33 - رمان دونی

 

 

حاج احمد با تحسین گفت :

 

اگه انتخابت کسی جز غزال بود باید شک میکردم به پسری که تربیت کردم

همین امروز زنگ میزنم به آقا فرهاد

 

نازنین خانم با خوشحالی گفت :

 

وای خدایا شکرت ، کم کم داشت باورم میشد قرار نیست عروسی این پسرو ببینم

 

– تروخدا زنگ نزنیدا ، من باید اول خودم با غزال خانوم صحبت کنم

باید بدونم مزه ی دهنش چیه یا نه ؟

 

نازنین خانم کمی مخالف بود اما نگاه حاج احمد را که دید ترجیح داد ماکان را به حال خود بگذارد :

 

چمیدونم والا ، جوونای این دوره معلوم نیست چشونه ‌

 

ماکان خوشحال از خاتمه یافتن بحث

رو به پدرش گفت :

 

باباجون مگه قرار نبود باهم بریم کارخونه ؟

 

– آره پسرم ، بیا غذاتو بخور بعدش میریم .

 

 

:::::::::::

 

غزال با بی حوصلگی سر کلاس خسته کننده استاد زرین نشسته بود

با زهره چشمی که روز اول گرفته بود موفق شده بود جو حکومت نظامی را بر کلاس حاکم کند

از غزالی که این چند روز چشم روی هم نگذاشته بود انتظار زیادی بود که بتواند مثل همیشه باشد

در نبرد بین خواب و بیداری در کلاس مدهوش کننده ی استاد زرین ، مقاومتش شکسته شد و سرش را روی میز گذاشت

هنوز پنج دقیقه نگذشته بود که صدای استاد بلند شد :

 

میبینم که بعضیا سر کلاس زیادی بهشون خوش میگذره

 

سارا محکم به پهلویش کوبید و زیر لب زمزمه کرد :

 

خدا ذلیلت کنه داره میاد سمتمون ، پاشو غزال

 

غزال اما خسته تر از این بود که بتواند از جا بلند شود

صدای قدم ها هر لحظه نزدیک تر میشد و صاحب صدا حالا دقیقا بالای سرش قرار داشت

اینبار دستش را محکم به میز کوبید که باعث شد غزال بیدار شود

چشمان خسته اش به آن سیاهی نامهربان گره خورد :

 

چیزی شده استاد ؟

 

استاد ، تک خنده ای عصبی کرد :

 

صبحتون بخیر خانم سلطانی

 

غزال با بیخیالی گفت : شب و روزتون بخیر

 

 

– خانوم مگه کلاس درس جای خوابه؟

 

غزال با همان لحن حرص درار ادامه داد :

 

خیر

 

 

– بخاطر همین خواب تشریف داشتید ؟

 

خب بهرحال تو هر قانونی استثنایی هم وجود داره . من امروز از همون استثنا استفاده کردم

 

سیاوش زرین ، استاد جدی و تند خو دانشگاه حالا در مقابل این دانشجوی سال اولی کم آورده بود :

 

-پس جلسه آینده همین درس رو کنفرانس میدید

 

چشم استاد ، عرض دیگه ای نیست ؟

آخه تایم کلاس تموم شده

 

استاد از لای دندان های چفت شده غرید :

 

خیر ، میتونید تشریف ببرید

 

 

 

همه از اینهمه خونسردی این دختر در عجب ماندند .

هیچکس قدرت رویارویی با سیاوش زرین را نداشت .

اما غزال هرکسی نبود ؛ این اعجوبه خلقت با همه فرق داشت

 

سارا با فکی افتاده جیغ زد :

 

دختره ی احمق الان تو چطوری میخوای جلسه بعدی همچین درس سنگینی رو کنفرانس بدی ؟

چی میشد خبر مرگت الان نمیخوابیدی؟؟؟

 

– خب کنفرانس میدم دیگه ، چرا شلوغش میکنی؟

 

سارا کفری از آرامشش همچنان زیر لب غر غر میکرد .

غزال وسایلش را جمع کرد و داخل کیفش گذاشت

دستی به شانه سارا زد :

 

سارا من دارم میرم ، کاری نداری؟

 

– نه ، فقط خدا آخر و عاقبتمون با تو بخیر کنه

 

نترس هیچ طوری نمیشه ، خداحافظ

 

به محض بیرون آمدن از ساختمان دانشگاه سوار ماشینش شد

ساعت دو بود و تا به خانه میرسید‌

فقط حدود یکساعت وقت برای استراحت داشت .

زیر لب زمزمه کرد :

عجب دریای سحر آمیزیه غمای عالم

عجب بغض گرونی من خودم سرمایه دارم

به محض پارک کردن ماشین در حیاط

به سمت اتاقش دوید و بدون عوض کردن لباس هایش رو تخت افتاد

همان لحظه متوجه شد که چه نعمت بزرگی است خواب

کاش همیشه همینطور میماند

یک او و یک بالشت ، آدم مگر غیر از این ها چه میخواهد برای خوشبختی؟

همین کافی است ، واقعا کافی است

با صدای آلارم موبایلش از جا بلند شد و همانطور که به خود ناسزا میگفت

موهایش را شانه زد

آخه دختره ی دیوونه ، مگه خر گازت گرفته بود گفتی مشکلی نداری؟

آخه کدوم آدم احمقی ساعت ۴ عصر بلند میشه میره بیرون ؟

هر آدم متمدنی میدونه این وقت نحس روز همه میخوابن

موهای بلند و پر کلاغی رنگش را بافت و بالای سرش جمع کرد

خط چشم کوتاه و نازکی کشید و رژ لب فوق العاده کم رنگ پوست پیازی رنگی روی لب های خوش فرمش زد

و مشغول پوشیدن مانتو و شلوارش شد .

برعکس غزال ، ماکان سراپا انرژی مثبت بود .

پنج دقیقه زودتر از زمان مقرر خود را دم خانه رساند و با غزال که حالا

Wild Princess

سیوش کرده بود تماس گرفت

درست زمانی که از جواب دادنش نا امید شده بود

در ماشین باز شد :

 

سلام آقا ماکان ، خوبید ؟

 

– ممنون ، شما خوبید ؟

 

مرسی ، شرمنده زحمت افتادید

 

– نه ، این چه حرفیه . وظیفس

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.6 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طهران 55 pdf از مینا شوکتی

  خلاصه رمان :       در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زنهای قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با امیریل احمری و خانواده ی احمری آشنا میشه که هنوز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جایی نرو pdf از معصومه شهریاری (آبی)

  خلاصه رمان: جایی نرو، زندگی یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد، دو زندگی متضاد وقتی کنار هم قرار بگیرند، چی پیش میاد، گاهی اوقات زندگی بازی هایی با آدم ها می کند که غیرقابلِ پیش بینی است، کیانمهر و ترانه، برنده این بازی می شوند یا بازنده، میتونند جای نداشتن های هم را پر کنند …   به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاصی

    خلاصه رمان:         در انتهای خیابان نشسته ام … چتری از الیاف انتظار بر سر کشیده ام و … در شوق دیدنت … بسیار گریسته ام … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قمار جوکر
دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x