هم دانشگاهی جان پارت ۳۲

.

 

 

چندین لحظه گذشت اما چیزی نگفت

بازم سوالامو پرسیدم

_ اینجا چی میخوای؟

با کسی کار داری؟

یه فکری تو ذهنم جرقه زد

چون زیر درخت بود دیده نمیشد

چراغ گوشیمو روشن کردم گرفتم سمتش

آروم آروم بردم رو صورتش

واای نههههه این یه شوخیه

این حتما یه کس دیگه است که قیافه اش شبیه اریاس من مطمئنم این آریا نیست

آریا اینجا چیکار داره

نفس عمیقی کشیدم..سعی کردم ترس هامو قورت بدم

با هزار تا کلنجار بالاخره حرفمو با صدایی که از ته چاه میومد گفتم

_ اریااا؟؟

هیچی نگفت بلند شد و اومد جلو تر و من یه قدم عقب رفتم

یه قدم اومد جلو و من یه قدم رفتم عقب

آخری رسیدم کنار محبوبه

اونم تعجب داشت

محبوبه: اریاااا؟؟

اینجا چیکار می‌کنییییی؟؟؟

این موقع شبببب؟؟؟

آریا دهنش مثل ماهی میجنبید تا حرفی بزنه

اما هیچی نمیگفت

خیلی با خودش کلنجار میرفت تا حرفی بزنه نور چراغ گوشیم اذیتش میکرد

دستشو گرفت جلو صورتش

دستشو برداشت تا چیزی بگه

اما چیزی نگفت و آروم آروم قدماشو کج کرد سمت جاده ی اصلی

_ کجا میریییی؟؟

اینجا چیکاااار داشتیییییی؟؟

در خونه ی من چرا وایساده بودییییی؟؟؟

هیچی نمیگفت فقط می رفت!!!

نشستم رو زمین..زانو زدم..

اتفاقی نیفتاده بود که من انقد حالم بد بود

اما بودن آریا کنارم و استشمام عطرش اذیتم میکرد

چرا نرفته بود؟؟

چرا تهران بود؟؟

الان کجا بود؟!

خونه ی کی بود؟!

یا اصلا رفته بود هتل؟؟!مسافرخونه؟؟

کجای این شهر غریب سر پناه داشت؟!

به خودم نهیب زدم

به تو چه دلوین

به تو چه ربطی داره؟

اون یه مرده

از پس خودش بر میاد

تو نمیخواد نگرانش باشی صدای محبوبه از سرمو از فکر کشید بیرون

محبوبه: پاشو خواهری پاشو بریم خونه

ساعت چهار صبحه سوز سردی میاد دوباره میری کما

_ نمیام محبوبه بذار همینجا بمونم

به درک که برم کما

به درک که بمیرم

راحتم بذااااااار

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۵ / ۵. شمارش آرا ۱

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جنون آغوشت

  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۵ /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نارگون pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       نارگون، دختری جوان و تنها که در جریان ناملایمتی های زندگی در پیله ی سنگی خودساخته اش فرو رفته و در میان بی عدالتی ها و ناامنی های جامعه، روزگار می گذراند ، بازیچه ی بازی های عجیب و غریب دنیا که حال و گذشته ی مبهمش را بهم گره و آینده اش

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آبادیس

  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد. این ازدواج اجباری شروعیه برای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سپیده
سپیده
2 سال قبل

معلوم نیست دلوین با خودش چند چنده

ثنا
ثنا
2 سال قبل

یکم بد رفتار می کنه بی دلیل دلی قصه مون

غزال
غزال
2 سال قبل

این دختره دلوین قاطیه باو اسکل برو بمیر😐

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x