هم دانشگاهی جان پارت ۵۵ - رمان دونی

هم دانشگاهی جان پارت ۵۵

.

 

 

 

کلی فکر به سرم زد اینکه بدزدمش یا اینکه مجبورش کنم‌‌..دعواش کنم

اما اینا رو مغزم می‌گفت و قلبم قبول نداشت

ترافیک زیاد اجازه ی اینکه پامو رو پدال گاز فشار بدم‌ بهم نمی داد

هیچی برام مهم نبود از چراغ قرمزا عبور میکردم جلوی پلیس با سرعت غیر مجاز میرفتم و…

نمیدونستم دارم میرم تهرون چیکار

فقط میدونستم که دارم میرم دلوینو ببینم

به جنون رسیده بودم،حتی وقتی به این فکر میکنم که دلوین بخواد سر سفره عقد یکی دیگه بشینه..مغز و قلبمو از کار مینداخت

جنون وار گاز ماشینو گرفتم و وارد جاده ی اصلی شدم

**

ساعت هشت شب بود خستگی برام معنایی نداشت فقط و فقط میروندم

تماس هیچکی ام جواب نمی‌دادم

حس میکردم دلوین میخواد بهم زنگ بزنه

همش منتظر زنگش بودم

ضبطو روشن کردم و اولین اهنگو پلی کردم.

همیشه اهنگای غمگین گوش میدادم

بخصوص از وقتی که دلوینو دیده بودم!

گوشیم داشت زنگ میخورد

حدسم درست بود

خودش بود!

نیمه ی جان من

کلید سبزو فشردم و منتظر صداش شدم

از نفس های تند و بی وقفه ای که میکشید مطمئن بودم عصبانیه

چند ثانیه ی اول ساکت بود

اما بعدش شروع کرد به جیغ زدن

+ چرا نمیذاری نفس راحت بکشمممم؟

آخه مگه لعنتی من به تو نگفتمممم برو؟

جریان این بسته چیهههه؟

به من چه اصلا؟؟؟

چرا نمیذاری فراموشت کنمممم؟

چند ساله قلبمو به رنجش در آوردی دیگه چی میخوایییی؟

چرا هیچی نمیگیییی؟؟؟

خفه خون گرفتییی؟

می‌گفت و گریه میکرد

دیگه نمیدونستم چطوری بهش بگم که دوسش دارم

چطوری بگم که قلبمه

نمیدونستم مغزم گیر کرده بود هیچی نمیتونستم بگم

+ چرا هیچیی نمیگییی؟

چرا نمیگی این ازمایشا مال تو نیست؟

با خودم کنار اومدم.

نفس عمیق گرفتم و به سختی لب زدم:

_ ماله منه دلوین..مال من

همه ی اون ازمایشا برای منه

این همون دلیلی بود که پا پیش نذاشتم..

سختی کشیدم‌‌…

غربت کشیدم تا تو رو به دست بیارم

همه ی انگیزم به دست اوردن تو بود.

چیزی که بهم کمک میکرد سالم شم فکر به تو بود و اون عکسا

دیگه چیزی نتونستم بگم

صدای مردونم گرفت و قطرات اشک از چشمام جاری شد

نمیخواستم بفهمه دارم گریه میکنم! تمام صحنه های اون چند سال جلوی چشمم ظاهر شد! چقدر سختی کشیده بودم و کسی خبر نداشت چقدر مرگ رو دیده بودم و نمرده بودم

بالاخره سکوت بینمون رو شکست و به حرف اومد

+ اما من نظرم عوض نشده..

هنوزم میگم بروو

من برای به اینجا رسیدن سختی کشیدم آریا

خیلی سختی کشیدم

خواهش میکنم آریا..التماست میکنم اذیتم نکن بذار به هدفم برسم بذار دغدغه نداشته باشم

تو رو به کی قسم بدم؟

ولم کن اریاااا

ولم کنننن

بعدم قطع کرد

اما من هنوز انگاری منتظر بودم که حرف بزنه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان میان عشق و آینه

  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق شه و همون شب اول عروسی… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا

  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون رو از نامزدش دور نگه داره؟       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عقاب بی پر pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:           عقاب داستان دختری به نام دلوینه که با مادر و برادر جوونش زندگی میکنه و با اخراج شدن از شرکتِ بیمه داییش ، با یک کارخانه لاستیک سازی آشنا میشه و تمام تلاشش رو میکنه که برای هندل کردنِ اوضاع سخت زندگیش در اون جا استخدام بشه و در این بین فرصت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به چالش میکشد و هرکدام به نحوی با این مسئله و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آسو pdf از نسرین سیفی

  خلاصه رمان :       صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند من ترسیده و آشفته میان اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی زهوار دررفته در خودم مچاله

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Kkk
Kkk
2 سال قبل

نویسنده پارتارو طولانی کن،گذاشتیمون تو خماری🤣

محدثه
محدثه
2 سال قبل
پاسخ به  Kkk

چشم😁

جیران
جیران
2 سال قبل

خدا لعنتت کنع دلوین حیف پسر مردم برا تویه انتر😭😪

محدثه
محدثه
2 سال قبل
پاسخ به  جیران

😂😂😂😂

ثنا
ثنا
2 سال قبل

عالی چند روز بود نخونده بودم رمانت تو دلتنگ شدم برای شخصیت های داستان امروز صبح پشت سر هم چهار تا پارت خیلییییی کیف داد

محدثه
محدثه
2 سال قبل
پاسخ به  ثنا

کی مثل تو اینهمه ذوق داره؟!🥺

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  محدثه

من😂
ولی رمانت خیلی خوبه
مریضی آریا چیه؟

محدثه
محدثه
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

😍😍😍
خوبی از خودته🥺❤️
حالا میخونین خودتون😁

مانلی
مانلی
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

فک کنم اعتیاد داشته

Kkk
Kkk
2 سال قبل
پاسخ به  مانلی

یا خدا🤣🤣🤣

محدثه
محدثه
2 سال قبل
پاسخ به  Kkk

این خیلی بده😂😂😂

سه نقطه
سه نقطه
2 سال قبل
پاسخ به  مانلی

نه بابا فکنم سرطان داشته
یا ایدزی
چیزی
اعتیاد چیه دیگه؟

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  مانلی

یه چیزی بگو ک ب آریا بخوره😂

محدثه
محدثه
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

😂😂😂😂

ثنا
ثنا
2 سال قبل
پاسخ به  محدثه

بایدم داشته باشم برای قلمی به این خوبی

دسته‌ها
15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x