.
کاش حد اقل به زور نگهش داشته بودم
نگران حالش بودم
نکنه با این حال تصادف کنه..
خدایا..خودت مراقبش باش
سوار ماشین شدم و روشنش کردم
حرکت کردم سمت خیابونای پر از غم این شهر دلگیر
حالم از خودم بهم میخورد
زندگیو بدون دلوین میخواستم چیکار؟
باید یه کاری میکردم..
تا خود صبح تو خیابونا میچرخیدم و فکر میکردم به اینکه چیکار کنم
باید با یکی از بچها صحبت میکردم
اما با هیچکدومشون جز مائده نمیتونستم صحبت کنم و خواستمو بگم
بنابرین باید با مائده حرف میزدم
گوشیمو برداشتم
رفتم تو مخاطبین و تازه یادم اومد که اون گوشی لکنتی رو عوض کرده بودم و اینو خریده بودم
تف به این شانس من
با دست چندین بار مشت زدم به فرمون ماشین
ای خدایا چیکار کنم!!!
باید میرفتم دانشگاه مائده!!
اره بهترین کار همین بود
ساعت هفت صبح شده بود
مسیرمو تغییر دادم و روندم به سمت دانشگاهشون
ماشینو همون بغل بین ماشینا پارک کردم تا نبیننش
ساعت نزدیکای هشت بود که بچها با ماشین یگانه اومدن
همشون پیاده شدن جز دلوین
بعد از چند دقیقه دلوینی که از همه با حوصله تر بود بی حوصله تر از همشون از ماشین پیاده شد و با استایل به هم ریخته ای وارد دانشگاه شد
**
ساعت انقد کند میگذشت که گمون نمیکردم اصلا داره میگذره یا نه
ساعت دو ظهر شده بود و هیچکدوم از بچها بیرون نیومده بودن
دلمو به دریا زدم و از ماشین پیاده شدم و سمت نگهبانی رفتم
از نگهبانه خواهش کردم که بره و مائده رو صدا بزنه
از دور می دیدم که کنار دلوین نشسته و داره سرشو نوازش میکنه
خدایا نه؛)
اینطوری نه../
این معامله ی خوبی نیست..تو رو خدا دلوین چیزیش نشه
نگهبانه با هزار تا فیس و ادا بالاخره رفت و مائده رو صدا زد اما تا مائده چرخید پشت یکی از ستون های در ورودی قایم شدم
بعد از چند دقیقه که مائده اومد آروم صداش زدم
بهت زده به عقب برگشت و نگام کرد
_ مائده تو رو خدا آروم برو یه وری که منم بتونم بیام باهات کار دارم
با چشمام التماسش میکردم و اون تو شک دیدن من بود
بالاخره دلش به رفتن رضا داد و منم پشت سرش راه افتادم.
تا رسیدیم به جایی که کسی نمیدید ما رو مائده سوال هاشو شروع کرد.
+ آریا تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
دم دانشگاه ما؟؟
نمیگی دلوین تو رو ببینه دیگه کلا دیار فانی رو وداع میگه؟؟
چرا اینکارا رو میکنی؟
اون همین الانشم از دستت شماره اریا
_ مائده یه دقیقه امون میدی من صحبت کنم؟
+ بگو..نمیگی که
چند تا نفس عمیق گرفتم و شروع کردم به صحبت..
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
عالی مثل همیشه❤️🤍💖
خواهری من از همه زود تر خوندم یکم بیشتر می نوشتی همش جا های باحال تموم میکنی ولییییی بازم دست گلت درد نکنهه