پارت 6 فصل دوم - رمان دونی

 

 

بعد از اینکه هواپیما خارج شدیم تو فرودگاه خاله منتظر فرهاد بود

قبلش ازم پرسیده بود که ناراحت نیست با فرهاد حرف میزنه

 

بعد از اینکه حرف زدن خاله با فرهاد تموم شد

فرهاد از خاله خواسته بود که میخواد باهم حرف بزنه

 

+ سلام خ…

 

فرهاد: تو چرا اینقدر لجبازی؟!مگه بهت نگفتم کاری نکن

اگه آدمای اون بیشرف تو هواپیما بودن چی؟!

 

+ من نمیخواستم برات اتفاقی بیفته

 

_ مارال من کاری رو شروع کردم که عواقب شو میدونم

پس همین حالا با مامانم برگرد

این مسافرت مسخره رو تموم کن

 

+ اما…

 

_ اما نداره

الان متین پیام داده رسیده یانه میخواد آدماشو بفرسته بیاد دنبالم…

 

+ خوب برو یه جور رفتار کن مارو ندیدی

 

_ تو خنگی چیزی هستی متین پسر عموی ناتنی توئه بعد چجوری تورو با مامانم ندیده باشه

 

+ نگاه خاله منتظره آقا خلیل ام اومده دنبالمون

ما میریم توام برو

تو کارت دخالت نمیکنم الان اینجا که داریم حرف میزنیم یکی مارو میبینه

 

_ مارال!

رومو برگردوندم و رفتم پیش خاله

 

خاله رو با آقا خلیل فرستادم برن و دورغ سر هم کردم که اینجا کار دارم و شب میام خونه

 

فرهاد همونجا نشسته بود سرش تو گوشی بود یه آقایی که کت و شلوار پوشیده بود چمدونشو گرفت و فرهاد رفت دنبالش

سوار یه ون مشکی شدن

 

منم همونجا یه تاکسی گرفتم خداروشکر زبان فارسی میفهمید راننده

 

_ خانم این مامور مخفی بازی چیه؟! اگه شوهرت داره خیانت میکنه همونجا گردن شو بزن

 

وای این فکر کرده دنبال شوهرمم

 

+ این اولین بارش نیست این بار میخوام خودم ببینم چیکار میکنه؟!

 

_ باید با شمشیر گردنشو بزنید عجیبه زن ایرانی بزاره شوهر یه نه چند بار خیانت کنه

 

+ چه ربطی داره آقا

حواستون جمع کنید گم نشه که باز خیانت کنه

 

_ نه خانم حواسم هست نمیزارم این بار خیانت کنه

 

تو دلم اینقدر میخندیدم کار به کجا رسیده بود که داشتم به یه راننده دورغ میگفتم

 

_ خانم لباساتونو برا اینجا یکم نامناسبه کاش عبا با نقاب بزنید

تازه شما رسم دارین حلقه بندازید که نشون بده شوهر دارین

اونم ندارین چرا؟!

 

+ جدی میگین؟! الان وقت ندارم لباس بگیرم ولی وقت شد میرم

چرا حلقه دارم ولی تو خونه گذاشتم

 

ون مشکی کنار یه هتل بزرگ و پر زرق و برق وایستاد

 

_ چه وضع شوهرتون ماشالا خوبه

 

+ ها آره ماشالا

 

فرهاد وارد هتل شد

کرایه اون آقا رو دادم که

 

_ خانم اول لباساتون

 

+ آره یادم رفته بود

 

نزدیک تر یه مجتمع بود سریع وارد یه مغازه شدم پر از عبا بود

عه فروشنده انگلیسی بلد بود

کلی واسه انتحاب عبا راهنمایی کرد

 

خودمو تو آیینه دیدم باورم نمیشد این من بودم

یه عبا مشکی با منجوق دوزی برگ و ساقه

خیلی خوشگل بود تو تن ام برق می‌زد

یه رو بند داد که هیچکس نمیتونست اینجوری بشناسه

 

قشنگ مثل خودشون شده بودم

 

پول ایران رو قبول داشتن همونجا حساب کردم رفتم تو هتل

 

تو لابی نشسته بودم که باورم نمیشد فرهاد و اون مرتیکه داشتن باهم حرف میزدن

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی

  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه خونه ای با یه دختر و دو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد

  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را تجربه کردیم و قول ماندن دادیم. من خیالم؛ دختری که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح

    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر با مرگ…   این رمان فصل دوم داره🤌🏻   به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پیاده رو خلوت خیابان ولیعصر به صورت pdf کامل از بابک سلطانی

        خلاصه رمان:   ماجرا از بازگشت غیرمنتظره‌ی عشق قدیمی یک نویسنده شروع می‌شود. سارا دختری که بعد از ده سال آمده تا به جبران زندگی برباد رفته‌ی یحیی، پرده از رازهای گذشته بردارد و فرصتی دوباره برای عشق ناکام مانده‌ی خود فراهم آورد اما همه چیز به طرز عجیبی بهم گره خورده.   رفتارهای عجیب سارا، حضور

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
26 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Yas
Yas
1 سال قبل

ببخشید این رمان ادامه نداره؟

ساناز
ساناز
1 سال قبل

دیگه ادامه نداره؟ :/

علوی
علوی
1 سال قبل

سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده محترم.
عزیزم همین الان یه نظر زیر داستان نغمه دل گذاشتم که نکاتی داره، فکر کنم به کار شما هم بیاد. لطف کن اگه وقت داری یه مطالعه‌ای روی اون داشته باش. پیشاپیش از وقتی که می‌ذاری ممنونم.
(انگار کمی تو روحیه اون دوست عزیز نویسنده‌مون خورده. من کسی رو به نام اینجا نمی‌شناسم و فقط خواننده داستان‌هاتون هستم. اگه اشنایی داری حتماً ترقیبشون کن که باز هم بنویسند و حتماً اینجا یا هر جایی که می‌دونن منتشر کنند)

علوی
علوی
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

عالیه، عالی. با بیشتر خوندن و بیشتر نوشتن پخته‌تر هم می‌شه.
کار نیکو کردن از پر کردن است
اون سمت اسم شما و نوشته شما رو اوردم وظیفه بود بهت خبر بردم.
ان‌شاءالله که ازم ناراحت نشده باشی.
شبت خوش و ایام به کام

...
...
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

آره از زبون راوی باشه بهتر و قشنگتره:)

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

وای فرشته جونم اینو بزار اگه رمان باشه خیلی قشنگ میشه ادامه بده عالیه

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

آره عالیه لطفا ادامش بده

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

اینو میزاری

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

یعنی چی خوب

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

خیلی قشنگ بود کاش میتونستی بزاریش ادامشو
حالا قشنگه این یکی

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

جدنییییی پس کی میزاریش

. .........Aramesh
. .........Aramesh
1 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

بی بلا مرسی عشقم

سارا
سارا
1 سال قبل

عجب بلائی این مارال خانمی خخخ

دسته‌ها
26
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x