"پنج پر" پارت 1 - رمان دونی

ای دوست درماندگی عشق را چه بنامم

که در آغوش من است و در خیال دیگری

 

خلاصه:داستان در مورد دختریه که یه اتفاق باعث شد مسیر زندگیشو عوض کنه و تمام زندگیشو صرف انتقام بزاره

۰

۰

۰

۰

۰

۰

۰

۰

۰

 

نباید این اتفاق تو دوازده سالگی ام میفتاد ؛نباید هیچ وقت مامان و بابام منو با اون مرد تنها میزاشتن؛کاش داداشم بود؛هیچ وقت یادم نمیره، هشت سال از اون شب منزجر کننده میگذره من یه روز انتقاممو میگیرم…من تو این مسیر نمیزارم کسی جلومو بگیره

 

+اه خسته شدم چقد دیه باید راه بریم من نمیام دخترا شما برین من دیه نا ندارم

 

آسا:زر نزن فرشته چقد ضجه میزنی گمشو یه توک پا تا دانشگاه میریم خوبه هروز نمیای تقصیر خودته میخاسی ماشینو به چوخ ندی

فاطمه: وای جرررر دیشب چقد خوش گذشت ته پارگی بود

 

سوگند: ته پارگی چیه؟!

نگفتین چیشد دیشب ماشین چجوری خراب شد

 

اسما:هیچی جو گرفتتش مسابقه گذاشت رید به ماشین

 

فرشته:طفف توش چتونه من خراب نکردم بمولا تقصیر اون پسره هیولاس اومد جلوم پیچید دارم براش پسره گراز

 

من  اسمم فرشته…

تو یه خونواده 5نفر به دنیا اومدم …

چشای عسلی رنگ موهام تا کمرم لبام غنچه ای دماغ به فرم صورتم میاد کلن کیوتم قدمم بلنده

یا خدا ماشالا بگین برین برام اسپند دود کنید شوخی کردم یه داداش بزرگتر از خودم دارم اسمش فرهان ویکی کوچیکتر خودم وروجک تمام عیار اسمش فرهاد ؛ فرهان همش ماموریت داره و سرکاره فرهادم امسال کلاس اول میره منم با اون 4تا اومدم تهران رشتم روانشناسیه کلن عشق میکنم وقتی با بقیه حرف میزنم

کلاً میخوام انتقاممو از این آدم بگیرم…

میخوام تاوان کارشو بده همین…

 

تو این نه سال من خودمو ساختم

 

آسا از بچگی باهم بودیم اصن چجوری براتون بگم کلن هم منطقیه و شوخه؛ محافظه کار گروهه کی جرئت داره بهش بگه توووو

چشماش مث خودم عسلیه ولی مال اون روشن تره دماغش نرماله قدش متوسطه معنی اسمش میشه ظریف و زیبا آسا تک فرزند و عزیز درودونه خونه اس

 

فاطمه و سوگند و اسما از دبستان کلاس سوم باهم بودیم

فاطمه ام مث آسا تک فرزنده تو یه خونواده اروم به دنیا اومده ولی خودش اصن این آروم بودنو به ارث نبرده فاطمه چشماش قد هلوئه موهاشم خرگوشی میبندع عین این بچه های تخس و لوس میشه

سوگند و اسما باهم همسایه بودن چشمای سوگند آبیه ولی اسمایه هاله خاکستری رنگ توشه

مامان سوگند آلمانیه که پدرش برای کار خارج میره همونجا عاشق میشه با مامان سوگند ازدواج میکنه که میوه عشق شون میشه سوگند و شادمهر

که شادمهر دبیرستانیه اسما قدش به بقیه یکم کوچیک ترع ولی زبون داره بدتر من قد متر خیاطی

اسما یه داداش بزرگتر از خودش دارع که ازدواج کرده و الان اسما عمه اس یه برادر زاده داره اسما رو نمیشه با یه من ماست خوردش خیلی بد اخلاق میشه کسی که ازش بدش بیاد و حتمان کار خودشو انجام میدع رحمی نداره بیچاره کسی که میخاد بگیردش

 

فاطمه: هوی فری کری نیم ساعته دارم صدات میکنم تو کدوم دنیات محوی بیا بریم بعد استاد سر کلاس رامون نمیدع

 

+پناه بر خدا لال بودی زودتر صدام کنی

فاطمه:چقد طلب کاری گمشو بدو زودتر برسیم

 

+هر کی زودتر رسید باید برا اون بستنی شکلاتی بخره

فاطمه: من بستنی شکلاتی یه دونه نمیخام دو تا میخام

+قبول گشنه

آماده ای؟! یک دو سه.

اینجا شروع یه ماجرا تازه اس که باید هر جور شده به خط پایان برسیم ما پنچ پر هیچ وقت تسلیم نمیشیم چون به چیزی که میخایم می‌رسیم…

 

هوی فاطی هوی پلنگ مازندران یواش تر

کی دنبالت کرده؟!

یه وقت نخوری به کسی زخمیش کنی…

فاطمه: نه بابا حواسم هس اخجون من بردم من بردم بستنی رو من خوردم

 

همونجا که فاطمه داشت شعر میخوند می‌رقصید حراست اومد

 

+خانم مگه با شما نیسم دم در دانشگاه کنسرت راه انداختین باید حتمان برین مدیریت بفرما داخل بفرما

 

فاطمه:خوب داشتم…

 

+خانم محترم بفرما داخل

 

دیدم مث لاستیک پنچر شدع رفتم پیشش

 

+آخ جوجوی من کیه اخی ناراحتت کردن الهی گریه نکنی مث جوجه اردک زشت میشی

 

_ گمشو فری اصن نه من نه تو بستنی اتم برا عمه ات نمیخاد برام بخری بخوره تو سر اون پنج تا پسر اونور

 

سوگند و اسما و آسا اومدن پیشمون

 

+ماشالا چشم که نیس تو اون پنج تا رو کوجا دیدی؟!

 

سوگند:اون پنج تا کیه؟!

 

آسا: تورو قرآن اونارو ول کنید کلاسمون دیر شد

 

فاطمه:هوی فرفره برام باید بستنی بخری اونم دوتا

 

اسما:پ بگو چرا دیر کردین؟!شیطان خانم یا برا ماهم میخری یا خودت میدونی چی میشه؟!

 

+الان تهدید کردی خاااا میخرم الان فقط قبول کردم چون دیر شدع بعدا دواش گلم حساب میکنم

دارم براتون…

 

سوگند:چقد وقت داریم؟!

فاطمه:کمتر پنج دقیقه

آسا:پنج پر طلایی عزیز من رفتم شما هم برین تو کلاستون روز اولی گند نزدید یادتون باشه تازه انتقالی دادن

 

+دیرین دیرین هم اکنون نصیحت های مادر ترزا رو فرا می‌دهیم

دیدم محکم زد پشت کله ام

+آخ کلپاسه برا چی میزنی چته دست انگار وزنه حمید سوریانه

 

آسا:دلم خاست اوف چقد خوب بود الان گمشو سر کلاست

 

یه نگاه به همه کرد وگفت:به کلاستون برین بعدش بوفه هر کی زودتر رف برا بقیه جا بگیره

با گفتن شعار همیشگی فاطمه که میگه :ما5پر طلایی دنیا رو میدیم به چوخ ؛ رفتیم سر کلاسامون

من که گفتم روانشناسی میخونم اسما آزمایشگاه و آسا و سوگند معماری و فاطمه مدیریت بازرگانی

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان میان عشق و آینه

  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق شه و همون شب اول عروسی… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار

    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در عوضش… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نفس
نفس
2 سال قبل

عاااالیییی بود فرشتههه😍
انشالله موفق باشی 😍❤

Sarina
Sarina
2 سال قبل

قشنگ بود

yegane
yegane
2 سال قبل

پارتگذاریش چ زمانیه و در روز چن تا پارت دارع

yegane
yegane
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

مچکرم

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x