"پنج پر" پارت 4 - رمان دونی

 

 

آماده رفتن به پیست شدم؛ساعت یک نصفه شب بود،یه احساس خیلی بدی داشتم نفهمیدم اصن چجوری به پیست

رسیدم

 

اصن به این شریفی اعتماد ندارم ولی مجبورم باهاش بسازم خیلی جاها بدردم میخوره

 

شریفی:  سلام بر بانوی قهرمان

 

+  برو سر اصل مطلب؛ این طرف کیه میخوام باهاش مسابقه بدم

 

شریفی:  چی بگم ازش؛ خیلی پسر پولداریه؛ دست فرمونشم خوبه؛ تا حالا تو بیشتر مسابقه ها برنده شده و باختی نداده و یه چیز خیلی جالب با هر کی مسابقه نمیده؛ دیشب رانندگی تو دیده میخواد باهات مسابقه بده

 

+  خوبه خوبه؛ خوب برو اعلام کن مسابقه رو شروع کنن میخوام زودتر تموم شه برم

یه چیزی شریفی…

کاری رو که بهت سپرده ام چیکارش کردی؟!

 

شریفی:  دارم انجامش میده چیزی که میخوای الان به دستت نمیرسه ولی برات جورش میکنم

 

سرمو پایین انداختم از تو جیب کت مشکی چرمم یه پاکت سیگار در اوردم؛ فقط یه نخ اونم برای اینکه حواسم پرت اون شب نحس نشه

 

همین طور که داشتم به سیگارم پک میزدم یه سایه ای بالا سرم حس کردم؛ بله یه مزاحم

فقط داشتم همین طور نگاش میکردم تا خودش به حرف در بیاد من که کاریش ندارم میخواد تا فردا صبح وایسه

 

_  چرا داری سیگار میکشی؟!

 

نمیدونم ولی دلم میخواست همین جا بزارم دهن شو سرویس کنم

 

+  فضولی؟!

 

_ نه

 

+  خوب پس نپرس بیا برو سر کارت

 

_  میدونی من کیم؟!

 

+  نه ولی دلمم نمیخواد بدونم تو کی هستی

 

_  دلت برام مهم نیست ولی بزار بگم کی هستم

من کسی هستم که قرار باهاش مسابقه بدی

 

+  خوب چیکار کنم؟!

تشویقت کنم؛مدل دور گردنت بندازم

 

_  خیلی زبونت درازه!!!!

 

+  کی وقت کردی اندازشو بگیری؟!

 

پسره یه قدم بهم نزدیک شد که نفر صداش زد که بهادر بیا وقت مسابقه اس

 

+  بیا برو دارن صدات میزنن؛ ویه چیز دیگه:(( زیادم تو کار بقیه دخالت نکن خوب نیست برات ))

 

تا اومد حرفی بزنه دوباره صداش کردن بدون هیچ حرفی از اونجا دور شد

 

دیدم شریفی داره میاد؛ سیگارمو انداختم رو زمین خاموشش کردم

 

شریفی:  خوب دختر جون سر این بازی پول خیلی خوبی گذاشتن دیدم چند دقیقه پیش بهادر اومد پیشت

باید حتمان ببریش نبینم بهش باختی مگر نه اون همه پولو از دست میدیم

 

+  چقد مونده به مسابقه؟!

 

شریفی:  برو آماده شو؛ ولی ایندفعه کلاه بزار

 

+  لازم ندارم

 

رفتم پشت فرمون نشستم سمت چپم دیدم ماشین اون پسره اس هه داره چه چپ چپ نگام میکنه

بزار یه پوز خند مهمونش کنم

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
دانلود رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به صورت pdf کامل از گلناز فرخ نیا

  خلاصه رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ : من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنباله‌ی رنگین کمان… و فکر می‌کردم چه هیجانی دارد تجربه‌ی ناب رنگ‌های تند و زنده… اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحه‌ی جانم حک‌ کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رز سفید _ رز سیاه به صورت pdf کامل از ترانه بانو

  خلاصه رمان:   سوئیچ چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپمو بالا اوردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همین که دستمو پایین اوردم صدای بازشدن در بزرگ مدرسه شون به گوشم رسید. وکمتر از چندثانیه جمعیت حجیمی از دختران سورمه ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه هایی رو روی خودم حس می کردم که هراز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی

  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
yegane
yegane
2 سال قبل

میش یه پارت دیگ بزارین
لطفاااا

yegane
yegane
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

مچکرم دمت گرم

پرنسس
پرنسس
2 سال قبل

خیلی باحال

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x