سوگند:فری چیشده؟!
تا اومدم بگم چیزی نشده سریع یه پسر چشم سبز جوابشو داد
گفت: فیل سوار مورچه شده
سوگند: هر وقت گفتن جسد بپر وسط؛ مگه اسمتو فری گذاشتن
پسره همونجا به نیش خند میزنه
یه قدم میاد جلو رو به رو سوگند وایمیسه رو بهش میگه:
من اسمم سامانه الان چون تو گفتی میپرم وسط دلم خواست جوابتو دادم مشکلی داری؟!
فاطمه: بیا سوگند جوابشو نده ولش کن نمیبینی هار شده
اینو که فاطی گفت یکی از پسرا پرید وسط گفت :
تو الان به کی گفتی هار شده؟!
همون که کت تک اسپرت پوشیده بود اومد وسطو گفت بسه امیر بیخیال چته؟! با دختر جماعت چرا دهن به دهن میشی؟!
اومد نزدیک من یه کارت داد
منم کارتو ور داشتم ولی چند ثانیه صبر کرد حس کردم داره یه چیزی رو بو میکنه
دیدم اوضاع بدتر نشده من خودمو بکشم کنار
+ اوهم چیزه من اسمم فرشته اس ؛ فرشته راد فر
اینام دوستام هستن ولی مث خواهرن برام
سوگند؛ اسما؛ فاطمه؛ آسا
پسره: خوشبختم از آشنایتمون خانوما منم اسمم آرمین
آرمین زند
اینم دوستام هستن و یکی یکی با دست نشون داد
امیر؛ راشا؛ داریوش؛ سامان
یه نگاه به همشون کردم اظهار خوشبختی کردم
وا اون چهارتا چرا حرفی نمیزنن
اون چهار پسرام حرفی نمیزنن
اینا چرا نگاه هم میکنن
رفتم نزدیک آسا یکی زدم تو شونش
+ آسا چته؟! برو گمشو یه چیزی بگو
چرا خشکتتون زده دخترا؟!
آسا: چی بگیم من که حرفی ندارم بیاین خسارت ماشینمون بدن بریم مگر نه یه چوبو تو حلق اون راشا میکنم
+ راشا کیه دختر؟! تو یکی اسمشو یاد گرفتی؟! کاریت نداره چرا میخوای چوب تو حلقش کنی؟!
آسا: چرا دیگه میخواست فاطی رو دعوا کنن
+ وای خاک عالم جمع کنید خودتونو
خیلی دارین چپ چپ نگاشون میکنید
فاطمه: ولی فری حق بده نگاه اون امیره چجوری نگام میکنه الانه که بیاد پامو بگیره
+ بیاین بریم مطمئنم یه دعوا راه میندازین
اسما: ولی فاطی راست میگه نگاه چقدر داره بد نگاه مون میکنن
+ مگه نمیگم بیاین بریم
یه نگاه به آرمین کردم یه خداحافظی کردیم از اونجا دور شدیم
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
میش ی پارت دیگ بدین کم بود
باشه عزیزم