تو ماهِ شبِ چهاردَهی در شبِ تارم ♥️🌜
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
تو ماهِ شبِ چهاردَهی در شبِ تارم ♥️🌜
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه
خلاصه رمان: تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی میگذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجهی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر
خلاصه رمان: رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات قدیمی و پوسیده خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی میشود اما طی اتفاقاتی که میفتد تصمیم می گیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد… اما حین طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو
رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو مقدمه: قهوهها تلخ شد و گره دستهامون باز، اونجا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچارهوار میگردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز
خلاصه رمان: دو فصل آبان آبان زند… دختره هفده سالهای که به طریقی خون بس یک مرد متاهل میشه! مردی جذاب که دلبسته همسرشه اما مجبور میشه آبان و عقد کنه! به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 4.4 /
خلاصه رمان: مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می گذارد. به این رمان امتیاز بدهید روی
لا حول ولا قوه الا بالله هوففففففف
بترکه چشم حسود و بخیل بترکه
😂😂😂
چرا 😂
رحی گف قل هوالله بخونم تا چشم نخورین انقد پشتکار دارین چت روم پر میکنین😂😂
ایول، 😂😂😂
صحیح😂😂😌
فاطی نامرد ،نو ک اومد ب بازار کهنه میشه دل آزار 😂 😂 😂
🙋🏻♀️
😝😝😝😝😝😝
دستت درد نکنه عزیزم… زحمت کشیدی
ایشالا عروسیت خودم تنها تنها برقصم برات، 😅
ایشالا😂❤
خب بقیش واسه بعد😂
جهانی در تو پیدا شد
درونم فارغ از حاشا و الا شد
هوای عشق شیدا شد
هویدا شد
دریدم خیمه ی تن را
نهادم بر زمین من را
منِ وامانده در سودای من گم شد
چه غوغایی…
منِ صد پاره ی شیدا
شدم هم وزن یکتایی
شدن را باور کردن
به هر رویا سفر کردن
نمیدانم…
چه گویم با تو از ان حال شیدایی
نشستن های پی در پی
درون پیله های سخت تنهایی
نیاسودم نفرسودم
به بال خویش پیمودم
در این راه دراز و سخت و طوفانی
سکوت درد و تسکین را
کجا بودی رحی 😥
منو دس تنها گذاشتی… هق هق 😭
خواب بودم ندا جونم ببشید🥺