تو ماهِ شبِ چهاردَهی در شبِ تارم ♥️🌜
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
تو ماهِ شبِ چهاردَهی در شبِ تارم ♥️🌜
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خلاصه رمان: دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد و با مردی درد کشیده و زخم خورده آشنا می
خلاصه رمان سرمای دلچسب : نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام
خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع میشود؛ از خانهای مرموز در نقطهای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محمولههای گمشدهی دلار و رفتن به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری میکند تا لاشهی رویاهای مدفون در برف و خونش را از
خلاصه رمان : فرحانعاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین میشه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر میکشه. داستان از اونجایی تغییر میکنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره میخوره به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوهی بهار یه دختر خاصه… یه آقازادهی فراری و عصیانگر که دزدکی
خلاصه رمان : من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من
خلاصه رمان : زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود . زندگی ای پر از فراز و
لا حول ولا قوه الا بالله هوففففففف
بترکه چشم حسود و بخیل بترکه
😂😂😂
چرا 😂
رحی گف قل هوالله بخونم تا چشم نخورین انقد پشتکار دارین چت روم پر میکنین😂😂
ایول، 😂😂😂
صحیح😂😂😌
فاطی نامرد ،نو ک اومد ب بازار کهنه میشه دل آزار 😂 😂 😂
🙋🏻♀️
😝😝😝😝😝😝
دستت درد نکنه عزیزم… زحمت کشیدی
ایشالا عروسیت خودم تنها تنها برقصم برات، 😅
ایشالا😂❤
خب بقیش واسه بعد😂
جهانی در تو پیدا شد
درونم فارغ از حاشا و الا شد
هوای عشق شیدا شد
هویدا شد
دریدم خیمه ی تن را
نهادم بر زمین من را
منِ وامانده در سودای من گم شد
چه غوغایی…
منِ صد پاره ی شیدا
شدم هم وزن یکتایی
شدن را باور کردن
به هر رویا سفر کردن
نمیدانم…
چه گویم با تو از ان حال شیدایی
نشستن های پی در پی
درون پیله های سخت تنهایی
نیاسودم نفرسودم
به بال خویش پیمودم
در این راه دراز و سخت و طوفانی
سکوت درد و تسکین را
کجا بودی رحی 😥
منو دس تنها گذاشتی… هق هق 😭
خواب بودم ندا جونم ببشید🥺