به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خلاصه رمان: داستان از جایی شروع میشه که گلبرگ قصه آرزویی در سر داره. دختر قصه آرزوی عطر ساز شدن داره … .. پدرش نجار و مادرش خانه دار. در محله ی ساده ای از فیروزکوه زندگی میکنند اما با اومدن زال دستغیب تاجر شهردار شهر فیروزکوه زندگی گلبرگ دستخوش تغییر میشه یک ازدواج ناخواسته و یک
خلاصه رمان فردای بعد از مرگ : رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!! وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را
خلاصه رمان : پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!! قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش رویش. دست دراز کرد و از روی پیشخوان برداشتش! باورِ
خلاصه رمان: عقاب داستان دختری به نام دلوینه که با مادر و برادر جوونش زندگی میکنه و با اخراج شدن از شرکتِ بیمه داییش ، با یک کارخانه لاستیک سازی آشنا میشه و تمام تلاشش رو میکنه که برای هندل کردنِ اوضاع سخت زندگیش در اون جا استخدام بشه و در این بین فرصت
خلاصه رمان: برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی مغزم منقار
خلاصه رمان : آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام میده و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده تصمیم
مستر پوریا 16
باش عزیزم
مهرناز به نظر من برای بهتر شدن رمانت برای خواننده هایی مثل من یه نیگاه به پارت 29 رئیس مغرور من بنداز.پارت خیییییلی خوب و جالبیه!!
رمان خوبیه
شما چه میدونید وقتی داخل گروهی هستی مسخره میکنند میگن می خواد طلاق بگیره حال که دیگه این زنیکه رو میگیره
مگه دست من بود که یه ادم لاشی افتاده داخل راهم من چقدر غصه بخورم من میدیدم خیانت میکنه دم نمیزدم که این حرفا رو نشنوم همیشه میزدم داخل خودم
من خیلی وقته کمرم شکسته ادم وقتی گریه میکنه میگن میگه داغ داداشتو دیدی داغ اونم روی دلم گذاشتن
ولی هنوز حرفاشون تموم نشده تف به این جور ادم ها که جیگر ادمو میسوزونند
بلانسبت همه اینا خیییلی لا.ی هستن.
یعنی پوررررریییی لفت دادم از گروهشون ولی خیلی حرف بشون زدم به اونم که اول شروع کرده بود گفتم ذاتت خرابه صد تا حرف …. این ها بهشون زدم اخه نمیدونم چه گوهی هستن همشون از وسط خیابون ها و خونه … میگیرن واسه من ادم ادم که با خیلی مومنیم میکنتد
واو!!
با اینا دهن به دهن نشو اینا خیلی بی ابرو تر از این حرفان.
به اعصاب خودت مسلط باش خوشکل داداش.
خیلیی به قبرشون خندیدن که همچین حرفی زدن وااااای خدا اخه بیشعوری تا چه حد تا کجا
افریییییییییین ابجی دوشکای خودم.اصلا خر کیف شدم برم کوه جابه جا کنم.به به.عذاب وجدان چی خوب کردی.یه لگد میزدیش تا دنده هاش بشکنن تا یه ماه نتونه درست خم و راست شه.افریییییییییین بسیار خوشحالم کردی.
اخه خیلی بد زدم انقدررر بد که دست خودمم خونی شد
حرص همههه رو سرش خالی کردم
بهتر.به فدای دستت بانداژ ببند خوب میشه
اای بنازمت عزیز دل
فدای دستش خوشکلت بشم عزیز من
خیلی ستووونی عسلم
فک کنم سلام نکردم سلام برو بکس والا پوری من ادبیاتم افتضاحه
.
ملی ولی تو هنوز فرزند منی چیزی تغییر نکرد من یع سال ازت بزرگترم بیبی
سههلاااااااام.شعر بخون ببینم یعنی چی ادبیاتم افتضاحه
خب خداروشکر مادر آنی😁
ملی چند سالته؟؟15 یا 16
همین من که میام دیگه تایید کننده ای وجود نداره
وللش غصه نخور خوشکلم.
من که چند بار گفتم ولی به حرف من که نیست خدا کنه بشه چون روز هیشکی نیست فقط منو پورری مائده هستیم
پوووووووووررررییی بازی تفنگی نداری خیلی خوب باشه معرفی کنی بهم
عسلییی یه بازی هست خیلیخوبه البته من دوسش دارم
snaiper
اندروید:کالاف دیوتی موبایل.پابجی.فورتنایت.و D Day.
ویندوز:سری بازی کالاف دیوتی(من خودم مدرن وارفار دو بازی میکنم).کانتر.ای جی ای.
زنده باد کالاف دو یوتی زنده باد پابجی بهتر از اینا من سراغ ندارم😜😜✌✌
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
واو!!بسیار عالی.
نیکا پوریا خان.تنها چیزی که به اسم نمیاد همین خانه.
پوووووررررریییی خیلی دلم می خواد ببینمت
وقتی ادم هیچی نداره خیلی پوچ هست مثل من وقتی هیچی ندارم پوچم واسه هیچی نمیتونم تلاش کنم که امروز ماهان بهم گفت بیا با هم کنکور بدم گفتم برای چی گفت حس میکنه خیلی سرگردونم راست میگه خیلی من نمیدونم بعد از جداییم به چی دلمو خوش کنم
والا من همین الانشم به چیزی دلم خوش نیست.فقط میخونم که عمرمو نخوام بیکار و معتاد باشم حداقل یه آدم مفید باشم.منم دلم میخواد ببینمت.
عسلمم تو بعد جدایی تازه یه عالمه فرصت داری ماهم که هستیم همیشه پیشتیم
باید یه زندگی تازه رو شروع کنی یه چیز جدیدی یاد بگیری یه کار جدید بکنی
واو!!
انگیزه خالص خودتی بقیه اداتو در میارن!!
کی گفته نمیاد اصن برازنده ی اسمتههه
واو!!
سلام ظهر بخیر
خوبین؟
سهههههلاااااام گردو خوشکله.ظهر تو هم بخیر
داداشی پوریی نیکا
جوووووووووونم
پوریا من یه کاری کردم دیشب خیلی شرمنده شدم پیش وجدانم
دیشششب وقت معاینه ی چشمم بود بعد تهنایی رفتم موقع برگشت ساعت نه و نیم بود اژانس نگرفتم بیام پیاده اومدم یه بی تربیتی گیر داد به من توراه
بقیشو بگم؟؟؟😫
ای وای
هعیی.چی بگم به خریتت.یعنی کلمه خریت واسه کارت خیلی کمه.دختر من بزنم تو ملاجت با کارت.نمیگی شاید یه اتفاق بد تری می افتاد.دیوونه ای تو.حالا وللش سالمی ولی دفعه بعدی از این کارا نکن باشه.
عهههه چرا دعوام میکنی بی تربیت
بزا بقیش بگم خوو به قسمت عذاب وجدانش نرسیدم
دستشو گذاشت روشونم من با آرنج زدم تو فکش بعد دیگه نفسش نیومد بالا منم رفتم
ممنون آقا پوریا
واو.پنهان در روز.اشکار در شب!!چه قصه عجیبیست!!
خخخخخخخ.اون پایینم سلام بهت دادم جواب ندادی.فک کنم اومدی رمان نوشتی و رفتی.
نیکا عربیو به غیر از بیست میگیره به نظرت؟؟؟؟😁😁
عروسک!!جل الخالق مهرناز باور بکن مادر بزرگ بین پنبه دانه ها.خخخخخخخخ
بعله پسس چی؟؟؟؟؟
نه خیرنم من مادربزرنیستممم
شما مادربزرگ خودمی خوشکل ترین مادر بزرگ!!
خیلییی عشقی پوری خان
فدا سرت.من عالی
مهری جون شرمنده حال اینو نداشتم برم پاییگ ریپ زدم روت
خوبم پوریا جونم ببخشید دیشب اونرم سلام کردم رفتم عذاب وجدان داشت خفم میکرد
هنننننن؟؟فدا سرت عشق داداش.
مهرناز چطوری؟!
میگم یه کاری کنیم
خیلی چت روم تو سایت زیاد شده جلوه زیاد خوبی نداره بریم زیر رمان تو چت کنیم اینجوری هم دیگه نیاز نیست چت روم بزنیم و حجمش زیاد شه هم سایت بیشتر رمان توش باشه یه تعدادی هستن فقط رمان میخونن با این همه چت روم ممکنه زده بشن و سایت جمعیتش کم شه
نظرت چیه؟؟!
اره پارتا رو کوتاه تر کنی در عوض هر روز بزاری یا وقتی صلاح دیدی هر وقت کامنتا زیاد شد بزاری 😊 اینجوری واس همه بهتره چون من دیدم خیلی ها ناراضی شدن از چت کردن های ما وقتی زیر رمان باشه اینجوری کمتر معلومه
عسل جان من اون مارال نیستم اون نیو مارال
عجب بدن باحالی داری الی 😂اینا زحمت های مادر سایان که تو داماد شایست ای شدی کلاس اموزشی پیشش داشتی 😂😂😂
سلااااام بر شما ای عشقان نیکااا
خوبی داداشی چه خبرا؟؟
اییی الی جونم
سلام نیکا خانوم احوال شما
خوبم مرسی شما خوبی
منم خوبم
نیگا اینا چه مودبانه و رسمی با هم میحرفن.بابا دوشکا و الوچه!!اکی؟؟
سهههههلااااااااااااااااام بر عشق خودم.چطوری خواهری خوبی؟؟منم خوبم خداراشکر
دخترم تو هم موفق باشی!!
الناز متولد چه سال و ماهی هستی؟؟
84 بهمن
دخترم تو یه سال و یه ماه از من کوچیک تری!!
تو 83 دی ماهی!؟
یه بار دیگه بگی دخترم گذاشتم رفتم بعد اینجا کسی نیست دیگه تایید کنه 😂
یس
عشق پنهونی یادش بخیر چقدر کیمی من تهدید میکرد😂😂من هم تو داشتم هم هانا
نگرا نباش کیمی میفرستیم پی نخود سیاه 😂دلم واسه شعر گفتناش تنگ شد
خبر ولله ریاضی جیگرم خون کرد پیرم کرد اصلا قاتلم شد تو چه خبر لناز خانمم
دستت مامانت درد نکنه 😂😂من اگه در روز یه زمانی بیدار بشم عادت میکنم 😣😕
آره منم دلم براش تنگ شده خیلی خیلیییی
ریاضی من شانس آوردم معلم خصوصی دارم وگرنه جوری که معلمه درس میده و امتحان میکیره تو شاد من می افتادم امسال
نه بابا مارال من بدنم عادت کرده خودش می نه روزی که باید پاشم سر کلاس ساعت هفت و نیم بقیه روزا خودش و ول میکنه هر روز بخواد میخوابه 😂😂
مارال سوال دیشبت که گفتی از دستش ندم والااا همین الان دلم می خواد از دستش سرمو بکوبم به دیوار اصلااااا دلم نمی خواد ریختشو ببینم
الناز شما تاج سری!!(تا بدونی پادشاه کیه!ههه)عسل ابجی حرفی بزن!!
نگرفتم حرفتو ! واضح بحرف
میگم تو تاج سری.تاج سر روی سر پادشاهه پس من پادشاهم اکی.(پپسی رو باز کن!!خخخخ)
خخخخخ!
بابا پادشاه بابا مَلِک
پپسی باز کردم بفرما 😂
به به!!
بگیرش اونور تر گازش اذیت میکنه!!خخخخخخخخخخخخخخ
هی از دست تو
من شنیده بودم دبیرستان سخته ولی مثل اینکه شماها از من وقتتون بیشتره 😂
نه بابا سخت چی الکی ادمو میترسونن!!
دوازدهم چون که میخوای واسه کنکور بخونی وقتت رو میگیره و گرنه سختی وجود نداره!!
تو الان دهمی؟!
اره
موفق باشی
خب پس زیاد بزگرت از من نیستی تازه من نیمه دومم الان باید هم کلاس تو بودم بعد تازه اومده بودی دخترم دخترم راه انداخته بودی😂😂
داداش نمیاد بالا البته می خوام غذا گم زیرش کم کردم
اقای غوله هم مثل من شیف شب برداشته دیشب بابام ماشینو داد به اون با هم بریم این قدر لجم گرفت که نگو البته گفت حرف دیروز بخاطر این بود که فهمیده شب قبلش می خواستم ذهنشو بخونم سردرد گرفته دعوامون شد بد جوری پسر جلغوز
کلا بهش بی تفاوت باش ادمای اینجوری فقط اعصابتو خورد میکنن!!
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم
حافظ!
نه افرین!!نمره شما 20 اشکالی تو کارت نیست!!
مر
30
مرسی پورررررریییم فدات بشم خیلی دیر به دیر سایت میاد بالا
واو!!
پوررررررریییییت به فدات خوشکل دختر!!
فدای سرت!!
نسترن میدونی من کرم دارم انلاینی همه رو اعلام میکنم!!خودت بیا یه سلامی بکن!!
پخخخخخخ
گفتم بعضی ها من تایید میکنم بقیه اش کی تایید میکنه کفتم نکنه تو تایید کننده شدی 😂
پخخخخخخخخخخخخخخ!
اگه من تایید کننده میشدم که دیگه غمی نبود در همه ساعت پیاما تایید میشد!!
آره دیگه بیکار علاف بچه جون بشین سر درست، 😂
واو!!
گوشهایت را میگیری
چشمهایت را میبندی
زبانت را گاز میگیری
اما حریف افکارت نخواهی شد
و چقدر دردناک است درد فهمیدن….
واو!!
حال کن چه خواهری داری
به به!!
بچه ها اونایی که با من کار داشتن من جواب ندادم الان بگید لطفا تا جواب بدم
امروز داشتم با خودم میگفتم الناز نیستش
آمدم دیدیم کامنت گذاشتی خدا وکیلی حال میکنی حلال زاده بودنو 😂😉
آره 😂😂
نه نبودم نسترن و مهرناز هستن منم دیگه زباد حس سایت رو ندارم بیشتزا رفتن کیمی نیست آیلین نیس نقش کم و بیش یاسی هم همنی طور 🥺🙄