عشق یعنی به سرت هوای دلبر بزند،
درد از عمق وجودت به دلت سر بزند!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
عشق یعنی به سرت هوای دلبر بزند،
درد از عمق وجودت به دلت سر بزند!
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خلاصه رمان : رمانی از جنس یک خونه در قدیمیترین و سنتیترین و تاریخیترین محلههای تهران، خونهای با اعضای یک رنگ و با صفا که میتونستی لبخند را رو لب باغبون آنها تا عروسشان ببینی، خونهای که چندین کارگردان و تهیهکننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونهای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه
خلاصه رمان: با دندوناش لبمو فشار میده … لب پایینیم رو .. اونو می ِکشه و من کشیده شدنش رو ، هم می بینم ، هم حس می کنم … دردم میاد … اما می خندم… با مشت به کتفش می کوبم .. وقتی دندوناش رو شل میکنه ، لبام به حالت عادی برمی گردن و
خلاصه رمان: زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی بی همتا. و مردی غرق در خطا،در عین حال پاک
خلاصه رمان به تماشای دود : پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهرزادهش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی میجنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه میندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر
خلاصه رمان: این رمان در مورد پسری به اسم سپهراد که بعد ۸سال به ایران برمی گرده از وقتی برگشته خاطر خواهای زیادی داشته اما به هیچکدوم توجهی نمیکنه.اما یه روز تو مهمونی عروسی بی نهایت جذب خواهرش رزا میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه
خلاصه رمان : کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار میکنه و تنها دغدغهش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی میخوره، عکسهایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او میگذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک
سلام دوستان وقتتون بخیر باشهه من چون خیییلی وقته نیومدم اینجا از هیچی خبر ندارم🥲
مهرناز جون بعد رمان خلسه دیگه چیزی ننوشت؟
من خجالت میکشم از پسر عمو هام
یه بار سه ماه تعطیلی بود عموم اینا اومده بودن من با پسر عموم تنها بودم هول شده بودم سه بار ازش پرسیدم به شما مشق ندادن میگف تو تعطیلات کی مشق مینویسه 🤣🤣
جرررر🤣🤣🤣
خودم وقتی فکر می کنم 😁 خندم میگیره
درد🤣
نوا با این ترست داری با آیندت بازی میکنی فکر میخوای آمپول بزنی از آمپولم میترسی دیگه مخصوصا نوروبین ولی مجبوری بزنی الانم با دید بهش نگاه کن
دیگه اصلا نمیرم😑😐
🤦♂️🤦♂️🤦♂️🤦♂️ ای خداااا منو بکششششش راحت شم از دست این بلای جون
زبونتو خر کار بگیره😐
کی اسم منو دزدیده خاله غزی کیه🤣🤣
علی شوخی میکنیدمامان بابلی من میدونن من از ترس گشت کلاس زبان نمیرمنمیرم سر کوچه بعد بگم میرم کجا بعدشم من به هیچ وجه بلد نیستم مامانمو بپیچونم
۰
پاسخ
الان چی باخودت فکر کردی که دارم شوخی میکنم فکر کن ماتاکسیم آژانسم دربستی گرفتی میخوام ببرمت دکتر بعدم برت گردونم
بانو چه شرطی گذاشتن که تشریف ببرن دکتر
بگم؟
بگو بلای جون بگو
قول میدی قبول کنی؟
تو بگو ببینم شرطت چیه چشم اگر شدنی بود قبول میکنم
بیاین چت روم جدید
چشم چند دقیقه بزارید این بلای جون مشخص بشه دکتر رفتنش
😂😂
بعدش لواشک بخورم؟🥺
اگر واقعا میری دکتر جدی جدی رفتی دکتر باشه لواشک بخور ولی کم ولی اگر نمیری نه اصلا بیا خودم میبرمت دکتر لواشکم برات میخرم خوبه؟
بابا تو بگو من اینارو چطوری بپیچونم😐😂😂😂
راهت دور میشه 😐میدونی که به من اعتمادی نیست ولی چون قسم. دادی ببینم چی میشه😂😂😂درضم😐من یکم زیاده روی میکنم در خوردن لواشک 😂😂😂
خب اون هیچی مامان بابام چی😐دایی هام مثل عجل معلق بالا سرمن😐که یه خطایی نکنم😐
شرطت رو بگو فسقلی
اول جواب اون سوالمو بگو😐🤣
😐😐😐🤦♂️🤦♂️🤦♂️🤦♂️ کدوم سوالت؟؟؟
اینکه تو بیای دنبالم من بگم کجا رفتم 😐
چه میدونم والا میگی میخوام برم دکتر اصلا بیام با پدرت صحبت کنم حضوری اجازه ات رو بگیرم سارا هم با خودم بیار خیال پدرت راحت باشه؟
عه 😂😂بابای منم خیلی منطقی میگه بفرمایید😐😂😂😂علی!بگم من شمارو از کجا میشناسم😐😂
😂😂 میگم سارا رو باخودم میارم تو دوست سارایی منم برادر سارا که میخوام برسونمتون تو نمیخواد نگران دوری راه باشی من مشکلی ندارم فقط ببرمت دکتر خیالم راحت شه بقیش مهم نیست
مامان منم باور کرد مامان من تمام دوستامو میشناسه
نمیخاد فردا با امیر پسر عموم میرم 😂
🤦♂️🤦♂️🤦♂️🤦♂️ امیدوارم
Tamana
Tamana
پاسخ به
نفس
۸ دقیقه قبل
کاش منم بودم بازی میکردم باهاتون🤧
۰
پاسخ:کاش😢😂
***
مرغ مینا
مرغ مینا
پاسخ به
نفس
۷ دقیقه قبل
😂عه
چندسالشه هاااا
۰
پاسخ:۱۴😂
***
atena
atena
پاسخ به
نفس
۵ دقیقه قبل
منم درس میخونم جات خیلی خالییییی
۰
پاسخ:ایششش😂😂😂
***
ربکا
ربکا
پاسخ به
نفس
۴ دقیقه قبل
چرا هیچ کدوم از عمو ها و عمه های من ایران نیستن که باهاشون بازی کنم😭😭😭😭😭😭
۰
پاسخ:نمیدونم😂
دختر خاله مامانم ۸سالشه
من از اتاق آمد بیرون
زد زیر گریه😐بعد نیم ساعت جیغ و داد گفت نوا منو مسخره کرده😐من😐مامانش🤨 مامانم 😑دوست دارم بزنم بمیره بچه هم آنقدر لوس؟😑🔪
خب نباید به پرو پاچه ی بچه بپیچی نتیجش میشه لوس بودنشون🤣💔
به خدا من اصلا نگاش نمیکنم😐بعد من اتاق بودم اون اشبزخونه
😂💔
اخخخخ
من فقط تهدید میکنم خالمم ازم طرفداری میکنه 😁🤣
اینو هستم🤣🤣🤣🤣🤣ولی خب بیشتر پسر عموم پشتمه🤣🤣🤣یه جوابی میده میچسبن به دیوار🤣
من از دار دنیا یه دختر خاله و پسر خاله دارم کع خاهر برادرن باهم
این همون پسرخالمه که گفتم عین داداشمه و با هم میریم بیرون
اونم هوامو داره
تا صدام در میاد قاطی میکنه بیشور میگه من به صدات الرژی پیدا کردم فقد تو حیغ نزن🤣
ادا بیا اینور
امدم اجی😁
ارمیتا تو علط میکنی بیجا میکنی که همینطوری بری خیلی بیشوری اگه بری نمیبخشمت واقعا که خیلیییی بدی چطور میتونی همینطوری لیلیتو ول کنیییی بری چرا داری ناراحتم میکنی💔😭😭😭😭
😂دیوونه داشتم شوخی میکردم
داشتم میگفتم که انتظار کادو نداشته باشی🤣
حال کردی تاریخ تولدتم یادمه🤓
ولی روز تولدت یادم میره
وایییی سپیده چند وقت پیش نزری داشتیم بعد من یا داشتم حرف میزدم یا با بچا بازی میکردم(منظورم باگوشی)یا میخوردم
از شانس کوفتیم یکی از خونه ها رو یادشون رفت بود که باید با ماشین میرفتم یهو زن عموم گفت بیا این ظرف و با پسر عموت بدع و بیا همون مغروره که گفتما حالا دوتایییی باید میرفتیم بعدم باید اروم میرفتیم ظرف غذا کپ نشه هیچی من لال شده بودم بهم گفت حواست باشه کپ نشه یه باشه اروم گفتم خودمم به زور شنیدم خندش گرفت دیگه تا رسیدم یه ربع ساعت طول کشید بعد دیگه گازش گرف خداروشکر رسیدیم 😂😂😂البته بدبخت هیچی نگفت
عاقا به تازگی مطلع شدم در روزی که من قراره عذادار بشم و احتمالا اون فرداعه قراره یه ایل و عشایری از قوم مادری به خونمون هجون بیارن و حمله کنن و به غارت ببرن😂😂😂💔💔💔الان من دارم تو تهیه سنگر کمک میکنم🤣🤣🤣💔💔💔
😐😂💔
اخخخخخخخخخ من در جنگم و دارم کشته میدم😐😂
😂😂😂💔💔💔
همون بهتر نخندونین منو😐
خالم یه چی گفت خندیدم پهلوهام درد گرفتتتتتت😐😂💔
همین الانم مامانم😐💔
خوبه دیگه😂❤
عاقا چت روم نیازیما کسی نی ؟
من عاشق شدم
او😂
البته من هر ماه عاشق میشم😂😂
😂😂😂😂😂
بگووو جااان من کیییی😂😂😂❤❤❤
😂پسر دوست بابام
لامصب خیلی کراشه
عیییی
توصیف کن جان من مشتاق شدم سلیقتو بدونم😂❤
😂😂نه نه نه
مشکوکی
نکنه خودشی ها😂
افکار مالیخولیایی بهم حمله کرد😂💔
بچه ها یه سوال
از کجا بفهمیم یه پسر رومون کراشه؟😂
جدیدا خیلی مغزم رو درگیر کرده
😂😂😂
توی جم وقتی دارین میخندین یهو نگاش کن
اگر چشاشو دزدید یعنی بلههههه😂😂
عاوووو
ننه ندا😂😂😂چه عجب!تند تند تایید میکنی خبریه؟یا منتظری این چت روم پر شهر بری بعدی😂😂😂
دستم درد نکنه با این بچه تربیت کردنم 😂😂
من هر وقت باشم ک تند تند تایید میکنم نامرددددد
فاطی ک نیس ،
منم وقت کنم. بیام، تند تند تایید میکنم بحرفین😐
الانم دیگ دارم میرم،
شاید چت روم زدم رفتم
😂😂😂😂😂شکر خوردم
مگه چمه به این با اعدبی😁😌
دستت درد نکنه ننه جونم
شوخی کردم😁😂خواستم حال دخترت خوب سه😂😂😂😂بیچاره بابام😂حتما هر شب کتکش میزنی نه؟😂😂😂بگردمممم بابای مظلوممم
آره یکی تو مظلومی، یکی این بابات 😂😂😂
حیف بعضی چیزا رو نمیشه گف دیگ 😂 😂
😐😂😂😂😂باباااا بیا بریممممم😂😂😂😂😂😂😂
نیستش ک من دارم تایید میکنم 😂
ایشه😐😂
🌌
ننه ندااااااا 🥺عشقم🥺قوفونت بشم🥺عژیژم🥺میشه نلی؟🥺خواهش میچنم🥺
ن باید برم 😂
نمیخای ک بچه طلاق شی 😂
عهههههه نلووو🥺🥺🥺یه پیام میدم به بابا نشون بده🥺😂😂😂مهریتم میده😂😂😂😂😂
فاطی میاد دیگ ،برا تایید…
منم برم یکم ب این بیچاره ها برسم 😂
اون بیچاره ها کاری ندارن😂ما تاییدمون دست شماست
خوبه غذامون دست شما نیست😑😂😂
چت روم بعدی رو بزنین دیگه😂❤
واییی غزلللل
من رفتم یه قسمتایی از اتک ان تایتانو دوباره دیدم
لعنتی من نمیدونم جرا اینقده رو این لیوای کراااش زدم😂😂😂💔💔💔💔
خعلییی جذابهههه😂😂😂😭😭😭😭🤤🤤🤤🤤
ارمیتااااااااااا تو غلط کردی همینطوری میری بیشعورررررررررر من تاااازه پیامتو دیدم خیلی بیشعوری بخدا اگر هیمنطوری بری نمیبخشمت بلاکتم میکنم
یعنی چی همینطوری میری من بت پیام دادم حداقل اونم سین نکردی نامردددددددددد
ای خدا شما چرا اینطوری میکنید
غلط کردم بابا کی گفت میخوا بره
دهنت صاف😂
پیام دادی اوکی میرم میبینم😂شرمنده گیر بودم جونم داش درمیومد وقتی میام سایت خستگیم درمیره🤓 😂
سلام دوستان چطورید؟
دوستان میخواستم یه چیزی رو بگم
اصلا زهیری در کار نیست من یکی از دخترای سایتم دیدم همه با اسم پسر میان گفتم منم یه امتحانی بکنم به شوخی کرده باشم بعدم بهتون بگم حالاهم گفتم لطفا ببخشید منو و حلالم کنید❤😇
راحت باش 😂 😂
سلام
ای بیکاره مسخره😐😂💔
برو حلالی🤦♀️😂😐😐
😂چقدر تو پاک و صادقی که اومدی اعتراف کردی
اشکال نداره عادت کردیم😂😂😂
همین امروز فردا هم خودم به اسم مرغ عباس میام😂😂😂😂
😂😂😂😂خیلی……😐🤐🤐🙄😂😂😂
بیشعورررر
با اینکه خیلی عصبیم از دستت ولی حلالت میکنم اجی زهیر جان🤣🤣
ولی الان اگه جلو چشم بودی با دمپایی و جاقو میوفتادم به جونت عزیزم🩴🔪🔪🔪🔪😁
الهی شکر افرین دختر خوب♥️
خوبه گفتم منو بخندونین😐
این آرزو و مرغ مینا خودشون خندیدن😐💔😂
😂😂😂بزار یادم بیاد🔪آم…..
هان؟
هچ
😂😂من دارم جو رو شاد میکنم لامصب
مگه نشنیدی مرغا نماد صلحن😂😂😂
هرچند خودمم نشنیدم😂💔
😐😐😐😂
تو روحت😂😂❤❤فتنه ننداز قربون صلحتم میرم من😂❤
😂😂این یکی دیگه دست من نیست
پ دست منه عاره؟😂💔
عاره من دارم میخندم الکی الکی اصن نمیدونم جرااا🤣🤣🤣💔💔💔
این خنده ها از فشار عصبییه😂😂😂💔💔💔😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😂😂😂😂😂😂😂😭😭😭😭😭😭😭😂😂😂😂😂😂😭😭😭😭😭😭😂😂😂😂😭😭😭😭😭😂😂😂😂😂😭😭😭😭😭😭😂😂😂😂😂😂
😐😂💔
نوا
نوا
پاسخ به
Tamana
۳ دقیقه قبل
خبب میترسمممم😐🙁
۰
پاسخ
حق داری
منم جای تو بودم میترسیدم🤧💔
🥺💔دیدی علی هی بگو نترس😐
خودش مرده متوجه استرس و ترس ما نمیشه😐💔
پوزش آقا علی اما جدی گفتم🙏
استرس و ترس هیچی اصن
خجالت میمیره آدم😂😂😂💔
آفرریینننننن همینههههههههه👏👏👏👏👏👏👌😐😂💔
😁
وایسییین وایسین من نفهمیدم قضیه چیه
چرا از دکتر میترسین😕😕😕
بنظرت نباید از دکتر زنان ترسید؟؟؟؟؟
🔪🔪🔪🔪🔪مننن میترسمممم
هستیشونم
پاسخ به
نفس
50 دقیقه قبل
کثافطی🤣😐
0
پاسخ:میدونم چقد دوسم داری😌😎