چشمانے غرق בر عسل پارت ششم - رمان دونی

چشمانے غرق בر عسل پارت ششم

دوشی گرفتم و آمدم بیرون…
با حوله ای که به تن داشتم جلوی آینه نشستم
دستمو سمت کرم مرطوب کننده بردم که با دیدن گردنبند به طرح مرغ آمین….که توی گردنم بود…اشک توی چشام جمع شد
گردنبند مامان نسرین بود…
ضریف و زیبا…همیشه تو گردنم بوده و هست
با انگشتم لمسش کردم….
بعد از خشک کردن موهام لباس های مناسبی پوشیدم …و سمت در رفتم…از پله ها بالا رفتم و وارد اشبزخونه شدم..
که بی بی آمد سمتم
بی بی:سلام خانم جان!چیزی میخواید؟
لبخندی زدم و گفتم
_نه بی بی حوصلم سر رفته بود گفتم بیام پیش شما….
بی بی:کاش توعم میرفتی با ارباب زاده به تهران
_نمیتونم بی بی من همه چیم اینجاست نمیتونم…..
بی بی:میدونم مادر..امشب ارباب زاده با ارسلان خان و اردلان خان برمیگرده…
نگاه شیطونی با چشمای آییش بهم انداخت و گفت
بی بی:بلدی مادر کیک درست کنی؟
_من؟
صدای زهرا نوه بی بی که دختری ۲۳ ساله بود بلند شد
آخرین پله رو آمد بالا و وارد شد
زهرا:نه با افسر ملوکه
خنده بلندی کردم
که بی بی پشت چشمی نازک کرد و گفت
بی بی:زهرا بفهم چی میگی میخوای برات دردسر بشه؟
زهرا:بی بی کسی که اینجا نیست
بی بی: نباشه دیوار موش داره موشم گوش داره مادر
زهرا:باشهههه چشم خفه میشم
بی بی:دور از جونت مادر
خسته از مکالمه هر دوتا…. گفتم
_کیک…بلدم..
بی بی:چه خوب بیا منم کمکت میکنم.
لبخندی زدم و موهامو کنار زدم و روسری قرمز دخترونمو از پشت گردنم رد کردم
با کمک زهرا شروع کردیم به کیک پختن….
شوخی کردیم و سر تا پامون رو آردی کردیم
_زهراا میزنمتا
زهرا:نه بابا
شروع کرد به خندیدن……
کیک رو گذاشت تو فر و آمد عقب
با آرنجش ضربه آرومی زد و گفت
زهرا:امیدوارم با این کیکمون اعضای عمارت راهی بیمارستان نشن!
لبخندی زدم ….که نور ماشینی به پنجره بزرگ آشپزخونه خورد……

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که اسمش قسم راستم بود… کسی که خودش اومده بود تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی

      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه ی ما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افگار pdf از ف میری

  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس پر از خواب pdf از مریم سلطانی

    خلاصه رمان :   صدای بگو و بخند بچه‌ها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب‌و‌جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعه‌ای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم. آسمانِ آبی، با آن ابرهای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ftm
Ftm
1 سال قبل

چرا این پارت ادامه پارت قبلش نیست

Ani
Ani
1 سال قبل

هنوز نفهمبدم موضوعش چبه ولی قشنگع

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x