دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 61

    نمیدانم کدام حرفم همچون طوفان عمل کرده و آتش زیر خاکستر را شعله ور ساخت.   به یکباره تمام آرامش ظاهری اش از بین رفته و با خشونت به عقب هلم داد. آن عامر خسته و شکسته رفت و جایش را شیری درنده گرفت.   از پس پرده

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 31

      از در پشت آشپزخونه زدم بیرون و رو نیمکت چسبیده به دیوارش نشسته بودم     صیغه؟؟ مگه من انقدر دم دستی ام که به خاطره اینکه دورو بر اون پیدام نشه اینطوری بهم پیشنهاد میده؟کسی چرا نزد دهنش؟ مگه چیکارس؟   “به خاطره راحتی دختر عمو”

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 176

      با گرفتن بازوم و دور کمرم منو یه گوشه که کمتر توی دیده کشید و پشتمو به دیوار تکیه داد.   روبه روم ایستاد و کمرمو نگه داشت.   _ ترسیدی؟   نفس عمیقی کشیدم.   _ مشخص نیست‌؟   _ متأسفم نمی‌خواستم بترسونمت.   به چشمام

ادامه مطلب »
رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 312

        یزدان پلک بست ……………. دلهره و التهاب در صدای گندم چیزی نبود که گوش های تیز و حساس او قادر به تشخیصش نباشد .       ـ تو کنارم باشی تمام دردام یه ذره یه ذره آروم می گیره . حالا به چیزی فکر نکن

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 351

            از آسانسور خارج شدیم، جلوتر رفتم و او نیاز کوچکمان را حمل میکرد. همزمان نایلون غذاها را به دست داشت. ساک وسایل نیاز را زمین گذاشتم و کلید خانه را از کیفم بیرون آوردم:   _ وقتی میخوابه کل وجودش میشه آرامش…   خطاب

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 32

  _خودتو داری میزنی به اون راه؟؟ به مسخره بهش توپیدم _با من میای خونمون؟! انگار صبح اومده قراره من شب بیام دنبالش چشماش پرشده بود _اینطوری بهم نگو میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود؟؟ صداش بلند بود که نگاه بابا و ماهور اومد سمتمون مجبور شدم دستشو بگیرم

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۲۰

معذب نگاهش می‌کنم و می‌گویم _آخه… چجوری؟ بدتر دردتون میگیره که   مرا روی بدن خودش می‌کشد و سرم روی سینه‌اش قرار می‌گیرد. چقدر حس بدنش و اینقدر نزدیک بودن به او قشنگ است. گردنش و دست‌هایش بوی افترشیو می‌دهد. بو و گرمای بدنش خمارم می‌کند و دلم می‌خواهد بینی

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان آنهدونیا به صورت pdf کامل از سدگل

        خلاصه رمان:   در شبی سرد، دراگونوف جوان دختربچه‌ای را در قطار پیدا می‌کند و با کمک دوست خود شوبین، وی را به پرورشگاه می‌سپرد اما دیری نمی‌گذرد که شرایط عوض می‌شود و وی مجبور به پذیرفتن سرپرستی دختر می‌شود و    

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 182

    دیگر نمی‌ترسید، دیگر استرس و اضطراب نداشت. دیگر صدای جیغ و فریاد ها و التماس ها نمی‌شنید. حس لذت و خواستن سرتاسر وجودش را فرا گرفته بود.   امید، به آرامی، یکی یکی لباس‌های خودش و آلاله را در می‌آورد… حالا تن عریان دخترک پیش رویش قرار داشت.

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 80

        -باید حرف بزنیم…!   رستا یه خود آمد و اخم کرد. -فعلا کار دارم…!   امیر یل نگاهی به پسر کرد و خیلی دقیق و موشکافانه او و رفتارش را زیر نظر داشت…     پسر خودش را جلو انداخت. -آقا ولش کن داری اذیتش می

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 60

      حرکت دست تمنا روی موهایم متوقف شد و با صدایی بلند آب دهانم را بلعیدم.   هر دویمان کاملا محسوس هول کرده بودیم و تنها تفاوتمان این بود که سر من میان آغوشش بود و لرزیدن پلک هایم از نگاه عامر پنهان!   فین فین کنان به

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها