جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 179

      〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 راوی:   امید برخلاف سوالی که آلاله از  او پرسیده بود، جواب دیگری می‌دهد:   – وقتی باهم دیدمشون باورم نمی‌شد. حتی وقتی از اون پرسیدم چرا این کار رو کرده و جواب داد که شهیاد رو بیشتر دوست داره، بازم باورم نمی‌شد.   وقتی رهام

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 68

        نگاهش تیره و ترسناک شد. -نمی خوای بفهمی و همه چیز رو به بازی گرفتی رستا…!     داغ کردم. -نه برعکس تو نمی خوای بفهمی که من مقصر نیستم و اون مرد….   امیر دست روی دهانم گذاشت… -هیش… من نه تنها گردن اون مرد

ادامه مطلب »
رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 310

        یزدان بدون آنکه نگاهش کند ، جوابش را داد :       ـ تو همینجا تو خونه می مونی .       گندم ابرو درهم کشیده ، خودش را بیشتر به سمت یزدان کشید . خانه می ماند ؟       ـ یعنی

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 198

    اسم بچه که آمد انگار جنگ شد. تازه یاد جنینی افتادند که شاید لا به لای این همه خبر شوکه کننده آسیب دیده باشد.   حاج خانم دستپاچه روی صورتش کوبید و حامی سراسیمه دور خود چرخید.   سراب بغض کرده فقط نگاهشان میکرد.   از خودش متنفر

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 336

            با تعجب به کیمیا زل زدم:   _ کیمیا اینا هنوز ماما و بابا گفتن یاد نگرفتن چی تمرین میکنی؟   دستانش را جلو اورد و طوری که بخواهد موضوعی بخصوص و مهم را توضیح داد تکان داد:   _ خب همین دیگه، شماها

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 18

      نشست و با خنده ادامه داد کلا انگار هیچ کسی رو حساب نمیکرد     _فکر کن……پسرِ من برای دختر مردم ظرف بشوره اونم پسری که تو خونه ی خودش دست به یه لیوان نزده اونوقت من بشینم یه گوشه و قربون صدقه ی زنش برم  

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 48

    با مکث نگاه از چشمانم گرفت و به سمتی که اشاره زده بودم دوخت. با دیدن لباس زیر ها دهانش کج شد.   رهایم کرد و دست به پهلو مشغول جویدن پوست لبش شد.   _ چه بدونم آخه؟ از سر تا تهت یه وجبه اونوقت اینا…  

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 19

      _رئیس شرکت پخش داروی پیشرو هستن که برای یه کار خیر تشریف آوردن از شما مشورت بگیرن     _چقدرم عالی در خدمتم…..     میخواست تازه شروع کنه که تلفن اتاقش زنگ خورد و بعد از حرف زدن به من گفت:     _خب جناب پیشرو

ادامه مطلب »
سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 72

        سرم روی شانه به عقب می چرخد   دستانم هم به لرز می افتد   جوابش را نمیدهم   خوب بود که در اتاق را قفل کردم   اگرنه حالا آبرویم میرفت   نمیخواستم چشمان پر از اشک شده ام را ببیند   بار دیگر به

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 67

      نگاه سنگین امیر را حس می کردم و به سختی داشتم او را به یک ورم می گرفتم… کور خوانده بود که به حرفش گوش بدهم و یک هفته خانه نشین شوم…! از حالا در تدارک چیدن برنامه ای برای یک سفر چند روزه ای هستم البته

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 335

            بی صدا از اتاق بیرون رفت و پرده‌ای که نقش در داشت را رها کرد. دیدم که از هال کوچک خانه کنده شد نگاه به سقف دادم:   _ هوف، گند زدی حورا…از لج کاراش داری هرچی بی حرمتیه به زبونت میاری!    

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 17

      وقتی چشمامو باز کردم هوا تقریبا تاریک بود و من بی خوابی دیشب و خستگی امروزو تلافی کردم     یه کش و قوص به بدنم دادم و ساعت و دیدم ۶ و نیم…..خوبه باز هنوز شام نخوردن چون گشنم بود حاضر شدم برم پایین    

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها