جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 323

            آبیِ آب تکان میخورد و نور آفتاب رویش میرقصید. بار دیگر نفس عمیقی کشیدم، نیاز به این هوای تازه داشتم و به نوعی ممنونش بودم که پیشنهاد بیرون رفتن داد، اما این را بازگو نمیکردم، لج کرده بودم!   _ این چند ماه…چیکارا کردی؟

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 58

        چشم در حدقه جچرخاند. -باید بگم آقاجونم زودتر از تو فهمیده ولی به روش نمیاره…!     تعجب کردم. -جدی…؟!   -اوهوم ولی اولتیماتوم داده دست از پا خطا نکنم…   -ای قربونش برم که اینقدر آپدیته…!   لپم رو کشید. -اینجور که تو قربون صدقه

ادامه مطلب »
رمان هتل ماهی
رمان

دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی

ادامه مطلب »
سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 70

        تکان نمیخورد   حتی پلکش هم محض دلخوشی ام نمیلرزد   دهان باز میکنم   قصد دارم اینبار بلندتر صدایش بزنم که صدای زنگ تلفن همراهش در اتاق می‌پیچد   دستم را پس میکشم   نگاهم سوی پاتختی کشیده میشود   قدمی جلو می روم  

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 9

      کوتاه نگاهم کرد و بعد به ساعتش منم چیزی بهش نگفتم ،بیشتر از این حوصله ی بحث کردن باهاشو ندارم   _چند ساعت دیگه پرواز داریم     یاد حرفش تو بیمارستان افتادم که گفت دوتا بلیط بگیره تنها نیست   _از اول میدونستی باهات میام مگه

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 39

  زمان زیادی نیاز نداشتم تا در آدمهای اطرافم جستجو کنم و بفهمم که کسی به این اسم را تاکنون ندیده بودم.   پیشانی ام به نشانه ی نفهمیدن چین افتاد و سوالی سر تکان دادم.   _ حنانه؟ به جا نمیارم!   حالاتش زیادی غیر طبیعی بود یا من

ادامه مطلب »
رمان فئودال
رمان غزال گریز پا

رمان فئودال پارت 63

            نریمان هیستریک خندید و کلافه دست داخل موهایش برد ، بلند شده بودند.   – بچه؟ من از رفتن زنم… همه‌ی وجودم داغونم تو به فکر وارثی؟ دمت گرم که همیشه منو متعجب میکنی که مادرم پنجاه سالشه و این حرفارو میزنه !  

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 322

            وارد محوطه‌ای پارک مانند شد، صدای آب را میشنیدم، انگار دریاچه‌ای این اطراف بوده باشد. ماشین را پارک کرد و به سمتم برگشت:   _ اینجا رو صبح اومدم یه سر زدم، شبیه پارک سپیدار خودمونه…اما قشنگتر، آلاچیق داره…حومه شهره برای مسافره ظاهرا، پیاده

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 11

      فیروزه_این حرفو نزن مهسا باور کن خدا به جبران هر چی نداشتی این بچه رو بهت داده….باهاش زندگی میکنی باهاش عشق میکنی وقتی میگیری بغلش وقتی بوسش میکنی اون از توعه بچه ی توعه نه اون     زیبا روبه روم وایساد     _بابا یه ذره

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 57

        -خب یه روز دیگه هم می موندیم…؟!   امیریل لبخندی روی لب نشاند. -کار دارم باید برم ماموریت وگرنه به جای یه روز، دو روز میموندیم عزیزم…!     لب برچیدم. -چرا تو باید همش بری ماموریت…؟!   ابرو بالا انداخت. -با کارم مشکل داری…؟!  

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 8

    _فعلا که خیلی به موقع اومدن   _مامان از صبح تا حالا سرم داره میترکه الانم یه ساعته منو سرپا نگه داشتی هی برو برو میدونی حرف زور تو کتم نمیره پس ول کن این قضیه رو   _زور کدومه؟ تا الان من بزرگت کردم چون بچه ی

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 38

        منی که حتی شنیدنش را هم تاب نمی آوردم، اگر میدیدم، اگر حتی یکی از صحنه هایی که میگفت را میدیدم، عقلم را از دست میدادم…   چطور از او انتظار داشتم همان آدم قبل از عماد بماند؟ او عاشق عماد بود، حتی بیشتر از من،

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها