جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان دچار

رمان دچار پارت ۱۰ طولانی و سفارشی

«نجات‌دهنده»   عماد   بعد از دو روز استرس و ماندن در کوه و دشت، دلم دیدنش را خواسته و سریع لباس‌های گرد و خاکی‌ام را عوض کرده و سراغش رفته‌ام. چیست که مرا اینطور بی‌منطق به سوی این دختر می‌کشاند؟! تمامِ مسیر دنبال بهانه‌ای گشته‌ام و چیزی به جز

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 56

    روی پله های ورودی نشسته بودم. چند ساعتی میشد که با شاخه های ریز و درشت روی پله ها بازی میکردم تا خودم را سرگرم کنم.   خود بی قراری که در نبود عامر داشت ذره ذره آب میشد. نسخ بودم… نسخ حضورش، صدایش، نگاهش، آغوشش…   سه

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 104

    از همان فاصله نگاهش گره خورد در نگاه عماد …   سیبک گلوی عماد بالا و پایین غلتید … چیزی در دلش تکان خورده بود .   آیدا از جا برخاست و تمام قد ایستاد . با آن نگاه رک و نترس … که شبیه یک شمشیر آخته

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 26

      _وقتی داشتی نخ دار و میبردی ام من بی هوا اومدم؟؟     ای بابا ول کن نیست….منم حوصله ندارم سرمو تکون دادم و خم شدم چقدرم پخش و پلا شده جارو میخواد ولی حداقل تیکه های بزرگ و جمع کنم     یه دفعه دستش دراز

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 346

            ناچار همراهش به سمت ماشین راه افتادم، دم ماشین دوباره نیاز را به آغوشم داد و در را باز کرد. ساک وسایلش را عقب گذاشت و خودش هم سوار شد.   _ درس و دانشگاه خوبه؟ اذیت نمیشی؟ استادا خوبن؟   چپ چپ نگاهش

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۹ پارت انرژی درخواستی

******   «دﻟﻢ از ﻧﺮﮔﺲِ ﺑﻴﻤﺎرِ ﺗﻮ ﺑﻴﻤﺎرﺗﺮ اﺳﺖ»   عماد   سامان این روزها زیادی روی مخ من می‌رود و عصبی‌ام می‌کند. آن روز که با شبنم قرار داشتم لی‌لا را با خودش آورد. هر چند که لی‌لا برای من کسی جز یک کارمند ساده نیست، ولی نمی‌دانم چرا

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 27

  _اون کثافت؟؟حتی نمیدونه حتی اسمش چیه؟ چون ازم متنفره……از بچمم متنفره تا حالا یه بارم نیومده سراغش اون اصلا نمیخوادش _مسئولیتش با پدرشه موظفه قبولش کنه خشکم زد بی تاب تر شدم یاد کارش افتادم _میدونم…….قبول میکنه میخواد منو عذاب بده _نمیتونه……. _آره همینه……ح…..حتما میگیرتش و یه بلایی سرش

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۸

******   سه روز از برگشتنمان می‌گذرد و عماد همان آدم سرد و دور همیشگی است و هیچ شباهتی به عمادی که در آلاچیق با من از کودکی‌اش حرف زد ندارد. انگار آن رخداد فقط مختص آنجا و همان‌ روز بود و فراموش شد. از وقتی برگشته‌ایم نگاه‌های خانم صدیق

ادامه مطلب »
رمان فئودال
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 66

          گلین را روی ویلچر گذاشتند، جیغ میزد زیادی درد میکشید.   – ببرینش اتاق زایمان… سی و هشت هفته و سه روزشه، کیسه آبش پاره شده. جنسیت پسره ، مادر بیست ساله ست.   پرستارهای دیگر سر تکان دادند ، نریمان با وحشت دنبالش میدوید

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 75

        نازنین به دفاع از امیرعلی گفت: یبس نیست من روم نمیشه وگرنه وقتی شروع کنه به بوسیدن دیگه ول کن نیست…!   سایه مبهوت گفت: دختری هنوز…؟!   ابروهای نازنین بالا رفت. -نباید باشم…؟!   سایه متعجب خندید… -دمش گرم خیلی خودداره….نه خوشم اومد..!!!   عصبانی

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 116

        پریناز اضافه کرد:   _ شعبهٔ استانبول گاتا!   پریماه را که به‌شدت درحال جویدن یک دمپایی پلاستیکی بود بلند کردم.   _ این دمپایی رو بگیر از بچه‌!   از جایش بلند شد تا پریماه را بگیرد.   سهند رو به من کرد.   _

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۷

****** «جنایت پدرانه» لی‌لا از ماشین هتل پیاده می‌شویم و جایی که می‌بینم فوق‌العاده است. بندری بزرگ پر از کانتینرهای رنگارنگ، و اینجا خیلی بزرگ و شلوغ است. روی دریا کشتی‌های زیادی پر از کانتینرها منتظر تخلیه با جرثقیل‌ها هستند و منظره چشمگیر است. با هیجان زمزمه می‌کنم _چقدر قشنگه

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها