جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 116

        پریناز اضافه کرد:   _ شعبهٔ استانبول گاتا!   پریماه را که به‌شدت درحال جویدن یک دمپایی پلاستیکی بود بلند کردم.   _ این دمپایی رو بگیر از بچه‌!   از جایش بلند شد تا پریماه را بگیرد.   سهند رو به من کرد.   _

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۷

****** «جنایت پدرانه» لی‌لا از ماشین هتل پیاده می‌شویم و جایی که می‌بینم فوق‌العاده است. بندری بزرگ پر از کانتینرهای رنگارنگ، و اینجا خیلی بزرگ و شلوغ است. روی دریا کشتی‌های زیادی پر از کانتینرها منتظر تخلیه با جرثقیل‌ها هستند و منظره چشمگیر است. با هیجان زمزمه می‌کنم _چقدر قشنگه

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 25

      خیلی نزدیکش بودم که معذب خودشو جمع کرد     _محمد طاها یه جوری نبند دیگه بلااستفاده بشه دستِ ها     _تو یکی هیچی نگو که بعدا باهات کار دارم……محکم فشارش بده     امیر دستشو دراز کرد که تمام حرصمو سرش خالی کردم   _تو

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 344

        دوباره سرم رو بوسید و وقتی ازش جدا شدم، دنیز پرید وسط و با نیش باز گفت: -منم خوشگل شدم؟!..   البرز کمی نگاهش کرد و بعد با بی خیالی گفت: -نه..تو همون زشتی هستی که قبلا بودی..   همه زدیم زیر خنده و دنیز جیغ

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 345

            محکم لپ‌های نیاز را بوسیدم و سر به گردنش چسباندم تا بویش را به مشام بکشم. پدرسوخته داشت میخندید! دوباره بوسیدمش و پاپیون صورتی دور کله‌اش را مرتب کردم:   _ مامان قربونت بره، میرم سرکلاسم خب؟ اینجا با بابا بمون، اذیتش نکنی…باشه؟  

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 55

    یک لحظه انگار مغزم خاموش شد و فراموش کردم دختر مقابلم حنانه است، کسی که ده سال آزگار عشقش را در قلبم داشتم.   توی صورتش براق شدم و دندان روی هم ساییدم، برای حنانه ای که حتی در رویاهایم هم نازک تر از گل به او نگفته

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۶

سومین جمعه‌ای که به خانه‌اش رفتم یک ساعت زودتر از ساعت همیشگی رسیدم و زری خانم آیفون را برایم زد. وارد که شدم از دیدن عماد درون استخر که با سرعت، حرکت پروانه شنا می‌کرد ماتم برد. پوست سبزه و خیسش زیر نور آفتاب می‌درخشید. نفهمیدم برگردم، چشمهایم را ببندم

ادامه مطلب »
رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 67

        به هر سختی که بود خوابش برد ولی دعا می‌کرد ای کاش نمی‌خوابید! ای کاش…   ***     – محمد چرا اینطوری می‌کنی با من آخه؟! بابا نمیگی دق می‌کنم من الان نزدیک شش ماهه همین جوری داری بام رفتار می‌کنی… نه حرفی بام می‌زنی

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 74

        هر دو سمت امیریل چرخیدیم ولی من سریع نگاه گرفتم و مشغول جمع کردن بشقاب شدم اما صدای عمه و سنگینی نگاه امیر را حس می کردم.   -چیکار دخترم کردی که ازت شاکیه…؟!   چشمان متعجب امیر را می توانستم تصور کنم حتی ابرویی که

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 201

    به محض اینکه وارد مطب شدند، سراب مقابل سرویس بهداشتی ایستاده و حامی را به سمت میز منشی هدایت کرد.   _ تا نوبت میگیری من یه دستشویی میرم.   حامی که نمیدانست چه در سرش می‌گذرد، با لبخند سر تکان داده و از او دور و دورتر

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان تو را با گریه بخشیدم به صورت pdf کامل از سید بهشاد زهرایی

        خلاصه رمان:   داستان دختری به نام نیوشا ک عاشق پدرش است اما یکباره متوجه میشود اسمش از معشوقه قبلی پدرش گرفته شده ، پدری ک هیچوقت نتوانست عشقش را فراموش کند و نیوشا وقتی درک میکند ک خودش دچار عشق ممنوعه‌ای میشود ….    

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 26

  ساعت هواخوری بود و با فیروزه نشسته بودیم _چرا امیرو نیوردی دلم براش یه ذره شده؟ این ساعت تو مهدی که برای بچه های اینجا بود نگه میداشتنشون بچه هایی مثل امیر که به گناه نکرده اینجا خونه شون شده بود _حالا اجازه میگیرم فردا میارمش حواسم به آدمایی

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها