جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 70

        تکان نمیخورد   حتی پلکش هم محض دلخوشی ام نمیلرزد   دهان باز میکنم   قصد دارم اینبار بلندتر صدایش بزنم که صدای زنگ تلفن همراهش در اتاق می‌پیچد   دستم را پس میکشم   نگاهم سوی پاتختی کشیده میشود   قدمی جلو می روم  

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 9

      کوتاه نگاهم کرد و بعد به ساعتش منم چیزی بهش نگفتم ،بیشتر از این حوصله ی بحث کردن باهاشو ندارم   _چند ساعت دیگه پرواز داریم     یاد حرفش تو بیمارستان افتادم که گفت دوتا بلیط بگیره تنها نیست   _از اول میدونستی باهات میام مگه

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 39

  زمان زیادی نیاز نداشتم تا در آدمهای اطرافم جستجو کنم و بفهمم که کسی به این اسم را تاکنون ندیده بودم.   پیشانی ام به نشانه ی نفهمیدن چین افتاد و سوالی سر تکان دادم.   _ حنانه؟ به جا نمیارم!   حالاتش زیادی غیر طبیعی بود یا من

ادامه مطلب »
رمان فئودال
رمان غزال گریز پا

رمان فئودال پارت 63

            نریمان هیستریک خندید و کلافه دست داخل موهایش برد ، بلند شده بودند.   – بچه؟ من از رفتن زنم… همه‌ی وجودم داغونم تو به فکر وارثی؟ دمت گرم که همیشه منو متعجب میکنی که مادرم پنجاه سالشه و این حرفارو میزنه !  

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 322

            وارد محوطه‌ای پارک مانند شد، صدای آب را میشنیدم، انگار دریاچه‌ای این اطراف بوده باشد. ماشین را پارک کرد و به سمتم برگشت:   _ اینجا رو صبح اومدم یه سر زدم، شبیه پارک سپیدار خودمونه…اما قشنگتر، آلاچیق داره…حومه شهره برای مسافره ظاهرا، پیاده

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 11

      فیروزه_این حرفو نزن مهسا باور کن خدا به جبران هر چی نداشتی این بچه رو بهت داده….باهاش زندگی میکنی باهاش عشق میکنی وقتی میگیری بغلش وقتی بوسش میکنی اون از توعه بچه ی توعه نه اون     زیبا روبه روم وایساد     _بابا یه ذره

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 57

        -خب یه روز دیگه هم می موندیم…؟!   امیریل لبخندی روی لب نشاند. -کار دارم باید برم ماموریت وگرنه به جای یه روز، دو روز میموندیم عزیزم…!     لب برچیدم. -چرا تو باید همش بری ماموریت…؟!   ابرو بالا انداخت. -با کارم مشکل داری…؟!  

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 8

    _فعلا که خیلی به موقع اومدن   _مامان از صبح تا حالا سرم داره میترکه الانم یه ساعته منو سرپا نگه داشتی هی برو برو میدونی حرف زور تو کتم نمیره پس ول کن این قضیه رو   _زور کدومه؟ تا الان من بزرگت کردم چون بچه ی

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 38

        منی که حتی شنیدنش را هم تاب نمی آوردم، اگر میدیدم، اگر حتی یکی از صحنه هایی که میگفت را میدیدم، عقلم را از دست میدادم…   چطور از او انتظار داشتم همان آدم قبل از عماد بماند؟ او عاشق عماد بود، حتی بیشتر از من،

ادامه مطلب »
دانلود رمان قمار جوکر
رمان

دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 321

            _ داره داره…کمکت کنم حاضر شی یا خودت میتونی؟   شانه بالا انداختم:   _ غذامو بخورم بعد!   لبخندی زد و از جا برخاست، به سمت بیرون رفت، غذایش را کامل نخورده بود.     حاضر شدنم کمی طول کشید، شکمم دیگر داشت

ادامه مطلب »
رمان دلارای
رمان دلارای

رمان دلارای پارت 345

        صدای موزیک دیوارهارا می لرزاند   رقص نورهای خاصِ کلاب را در کل دبی تنها می‌شد همانجا به چشم دید   گارسون ها منظم پذیرایی می‌کردند و دود فضا را گرفته بود   هاوژین ترسیده سرش را در گردن ارسلان فرو برد و او کلافه پوف

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها