جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

دانلود رمان دونه الماس
رمان

دانلود رمان دونه الماس به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان دونه الماس :   اميرعلی پسر غيرتی كه سر ناموسش اصلاً شوخی نداره و پيچكش می افته دست سروش پسره مذهبی كه خيال رها كردن نامزدش رو نداره و اين وسط ياسمن پيچکی كه دلش رفته واسه

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 108

      نفهمیدم شام چه چیزی خوردیم، اصلاً در حال خودم نبودم، ترکیب بغض و دلتنگی، ساکتم کرده و اگر یک لحظه اتصال دستش را با بدنم قطع می‌کرد، احساس خطر می‌کردم.   رفتار فروغ‌ جان آن‌ شب نشانم داد که حتی پریناز هم خوش‌شانسی خاص خودش را دارد،

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 297

            صبح پرده‌ها کنار رفت و با خوردن نور به صورتم پتو را بالا کشیده غر زدم:   _ نکن محمد…خوابم میاد!   سکوت بود و سکوت، فکر کردن دلش به حالم سوخته، برای همین با خیال راحت خوابیدم، نمیدانم چقدر دیگر به خواب رفتم

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 171

  – مگه توی هلدینگ چه اتفاقی افتاده؟ دستش را روی شانه‌ام می‌گذارد: – امید خودش میاد، ازش بپرس. اتفاق خاصی نیوفته، نگران نباش. دل‌گرمی‌اش کار ساز نبود، چرا که بیش از دو ساعت می‌شد امید و رهام نیامده بودند. حتی سوگل، خواهر کوچک‌تر سپیده‌ام صدایش در آمده بود و

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 165

  به محض تموم شدن حرفش یه قدم فاصله‌ای که گرفته بودمو جبران کرد و دوباره بهم چسبید. چپ چپ نگاش کردم و یکم فاصله گرفتم. کراوات ابریشمیو گرفتم و دیگه به صورتش نگاه نکردم. چیز زیادی از کراوات بستن نمی‌دونم. تجربه‌ای هم توی این کار ندارم. نهایت چندتا کلیپ

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 18

    بیتابی و تشویشم تمنا را وادار به نقش بازی کردن نمود. نگرانی اش را پشت خنده های دروغینش پنهان کرده و با تایید حرفهایم سعی داشت حال داغانم را بهبود بخشد.   اما آن فکر موذی و لعنتی که مثل خوره داشت سلول های مغزم را دانه به

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 330

    همینطور که دستم هنوز جلوی دهنم بود و داشتم لقمه رو می جویدم، با تعجب نگاهم رو ازشون گرفتم و به سورن نگاه کردم….   سورن بادی تو گلوش انداخت و با غرور و لحن بامزه ای گفت: -ببین چه شوهری پیدا کردی..   لقمه رو قورت دادم

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 184

    درست همان لحظه ای که حامی سراب را قفل آغوشش کرده و لبهای شیرین تر از قندش را با جان و دل مزه میکرد، بردیا با برگه ای که میان انگشتانش در حال مچاله شدن بود، با ظاهری آشفته و فکری مشغول وارد خانه شد.   بدون سلام

ادامه مطلب »
رمان رز های وحشی
رمان رز های وحشی

رمان رز های وحشی پارت 55

      خشایار که تا الان ساکت بود و از همه افراد سر میز سنش بیشتر بود به صحبتشان پیوست: – دشمنی که هیچ کدوم از تحدیداتو بی جواب نمی‌زاره خیلیم پنهون نی، دیشب تو کازینو تحدیدش کردی یه روز نگذشته جوابتو داد این یعنی خیلیم دشمنت دور نی

ادامه مطلب »
رمان فئودال
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 59

            نریمان از خانه بیرون زد ، با ماشین میرفت.   – سوییچ‌و بده.   سوئیچ را از راننده گرفت و خودش پشت رول نشست. هربار که تصویر گلین جلوی چشمانش می آمد به خود لعنت میفرستاد چگونه توانسته بود او را بیرون کند ؟

ادامه مطلب »
دانلود رمان ریکاوری
رمان

دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 38

        رنگ از رخ رستا پرید. -رفت سایه… پیامم رفت…!   سایه با تعجب نکاهش کرد. -چه پیامی…؟!     رستا لب گزید. -مرتیکه خر…!   چشمان سایه درشت شد. -این و دیگه از کجا درآوردی…؟!     لب برچید. -فقط خواستم حرصم رو خالی کنم ولی

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها