دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۲۸

روزها گذشت و آهیر دیگه اون آهیر قبل نشد!.. نمیدونم چه اتفاقی افتاده بود که رفتارش عوض شده بود.. با من سرد و دور نبود، ولی مثل سابق هم نبود.. لبخندهای قشنگش تلخ شده بود و نگاهش فرق کرده بود.. اکثرا نگاهش رو ازم میدزدید و گاهی که چشمم به

ادامه مطلب »
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 42

چیزی نگفتم و فقط با نفرت و عصبانیت نگاهش می کردم که فکمو رها کرد و بلند شد سر پا.. هشدار آمیز انگشتشو جلو صورتم تکون داد و گفت :   -یه بار دیگه بشنوم بخاطر اون پدر… سر من داد میزنی خودم میفرستمش توی گور   فرهاد می‌شناختم و

ادامه مطلب »
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 41

با حالت چهره ای آروم که محدثه بهم شک نکنه گفتم :   -میرم بیرون یه هوای تازه کنم..   محدثه دیگه سوالی نپرسید و سوئیچ ماشین شایان برداشتم و از خونه زدم بیرون.. هوا گرگ و میش بود و کم کم هوا داشت تاریک می شد.. دو دل بودم

ادامه مطلب »
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 40

رفتم توی آشپز خونه، آیلین توی آشپز خونه بود و داشت میوها می شست سینی گذاشتم روی کابینت و رو به آیلین گفتم :   -شبنم کجاست؟   آیلین نگاهی بهم کرد و مهربون گفت :   -رختشویی یکم دیگه میاد..   اهانی گفتم و بعدش زدم روی شونه اش

ادامه مطلب »
کانال رمان من
رمان

کانال تلگرامی رمان من

  اگه دنبال رمان های کامل و جذاب هستین به کانال تلگرامی ما بپیوندید در صورت تغییر آدرس سایت هامون در کانالمون اطلاع رسانی میشه پارت گذاری تمامی رمان ها تو کانالمون اطلاع رسانی میشه جدیدترین آهنگ ها مد و لباس و غیره در کانال رمان من https://t.me/romanman_ir

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۲۷

عسل بعد از بیمارستان، اساسی گیر داده بود که ابروهات بازم پر شده و باید بریم آرایشگاه.. هر چی میگفتم نمیخواد، ول کن نبود و میگفت باید بیای.. خودمم ته دلم راضی بودم و میخواستم بازم خوشگل و دختر باشم و قبول کردم که بریم.. روزی که وقت آرایشگاه داشتم

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 93
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 93

  سوار ماشین شدیم که راه افتاد ، امروز حسابی بی حوصله بودم که صدای کیانوش بلند شد : _ طرلان و آریا هم قراره تو این مسافرت باشند ! چشمهام برق شادی زد این خیلی خوب بود حداقل کمتر با کیانوش بحثم میشد _ بچه هاشون هم هستند _

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد سوم پارت 25
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 25

    تک به تک حرفهای پدر و دوست داشتم بهم حس خوبی میداد اما الان فقط باید به راضی کردنش می‌رسیدم پس بیشتر بهش نزدیک شدم و سرم رو روی سینش بیشتر فشار دادم و گفتم بابایی دلم میخواد به این مسافرت برم واقعا بهش احتیاج دارم فکر می

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 21
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 21

  ” آراد “ با روشن شدن صفحه اف اف و دیدن صورتش نفس توی سینه ام حبس شد ، پس بالاخره اومد خاله قزی من !! چی من ؟! این من مالکیت از کجا نشات میگیره آراد حواست هست ؟؟! کلافه سری تکون دادم تا بیخیال فکرای مختلفی که

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری پارت 22
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 22

  -بس دیگه!نمیخوام چیزی بشنوم! شهره با حرص ودرحالی که با تکون دستهاش درست مقابل صورتش سعی در باد زدن خودش داشت گفت: -اوووه! خدابه دور….تاحالا همچین رفتارهای بی شرمانه و گستاختانه ای ندیده بودیم…وقتی رو ازدواج با دختری از اون محله های درب و داغون پافشاری میکنی همین میشه

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 61

  نفسش و عمیق و آه مانند بیرون داد و از با سری زیر افتاده از آشپزخونه بیرون رفت.  نگاه عمیقی به در اتاق که هامون رفت انداختم و شروع کردم به آشپزی کردن.   پلو مرغ و که آماده کردم خودمم از آشپزخانه بیرون رفتم و توی پذیرایی نشستم؛

ادامه مطلب »
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر پارت ۲۶

_نخیر توهم نزدم.. خوب یادمه.. من صداتو شنیدم لبخند شیطونی زد و گفت _نکنه بخاطر اون حرف به زندگی برگشتی؟ _نخیررر.. برگشتم که بهت بگم من دلبرت نیستم، فقط رفیقتم آهیر چپ چپ نگام کرد و من از ته دل خندیدم و همه جای تنم درد گرفت.. آخی گفتم که

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها