دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۳

۶۳) نصف شب بود و توی اتاقم داشتم درس میخوندم برای امتحان پس فردا ولی همش حواسم میرفت به کامیار و ناگهانی ازم عکس گرفتنش.. یاد لبخندش ناخودآگاه خنده مینشوند روی لبم.. دیگه دلم آروم بود و حتی گرسنه مم شده بود.. یکهفته بود که یه وعده غذای کامل نخورده

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 75
رمان

رمان عشق تعصب پارت 75

  با عصبانیت بلند شدم و رو بهش توپیدم : _ شما حق ندارید انقدر با من بد باشید شنیدید ؟! با عصبانیت خندید : _ چرا چون دارم واقعیت رو بهت میگم برخورده بهت آره ؟ چشمهام رو محکم روی هم فشار دادم واقعا دیگه داشت اراجیف میگفت دوست

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 6
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 6

  نگاهی به دوسر جاده کردم و نوری بود و نه صدایی. اهی کشیدم و ایستادم و اروم اروم قدم برداشتم. نگاهی به اسمون کردم و یعنی الان روهام خوابیده بود؟! زیردلم درد گرفته بود و من عجیب ترین زنی بودم که دنیا به خودش دیده بود. کسی که بعد

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 42
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 42

  به در کوبیدم و داد زدم _تو دیوونه شدی نه؟زده به سرت؟معلومه که باهات نمیام آرمان _من نگفتم باهام میای یا نه گفتم به زور میبرمت. کفری نگاهش کردم. باز به سرش زده بود… با غیظ گفتم _نگه دار آرمان….باز می‌خوای چه بلایی سرم بیاری؟ به خاطرت این همه

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 82
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 82

  پر خنده میگم : _ بیشعور مامانمه ها ! ولی اون نمی خنده … برعکس اخم می کنه و لب میزنه : _ چون مادرته داره حرصت رو می خوره … درست و غلطش دیگه مهم نیست ! لبخند روی لبام می ماسه و میگم : _ داداشت رو

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۲

۶۰) دو سه روز بود که دوربینو داده بودم به کامیار و اونم با خودش برده بودش بالا.. یه بار که قرصشو براش بردم دیدم توی اتاقش نشسته روی تخت و داره با دوربین ور میره.. خیلی خوشحال شدم که بالاخره تونستم یه چیزی پیدا کنم که بتونه توجه و

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 5
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 5

  -اگه یه درصد فکر میکنی که راه نجاتی داری و میتونی از چیزی که الان هستی نجات پیدا کنی. یعنی روزی بیاد که از فرداش منو نبینی و خودتو برای اون روز پاک نگه میداری، متاسفانه… شونه ای بالا انداخت و لاقید گفت : -خیال شیرینیه اما زهی خیال

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 62
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 62

  – هرچی باشه اون پدرته. کسی خاطرات شو نمیتونه ازت بگیره، گلی… اون واقعی بوده، حتی اگه یه غریبه بوده باشه. سر تکان میدهد. شاید قانع شده است. شاید چیزی بیابد و کمی جان بگیرد. شاید ققنوس من بعداز آتش گرفتن و سوختن، بار دیگر جان تازه بگیرد. –

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 23
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 23

  نگاهی به مانیتور و بعد به من کرد و گفت _حتما همینطوره وگرنه هیچ کسی وارد خونه نشده… از اون اتاق که بیرون آمدیم من به اتاق خودم و استاد به اتاق خودشو گیتی رفت لباس عوض کردم موهانو که بالای سرم جمع کرده بودم بافت مو با خیال

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۱

کامیار میترسیدم ازش.. من به وضوح از این دختری که ده سال ازم کوچکتر بود و قدش تا سینه م بود میترسیدم.. وقتی میگفت دلم میخواد بزنم با کله بری تو کمد.. وقتی میگفت نقاط فشارت بترکه ایشالا، ته دلم قهقهه میزدم و دلم میرفت براش.. و این منو میترسوند..

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 4
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 4

  با درد زمزمه کردم : -اره اون دیگه روهام اصلانیه. -خوبه که میدونی. چون من روی داشته هام حساسم. و روهام داشته ایه که تو رو به من وصل میکنه. -به خاطر چی روش حساسی؟ جوابی نداد، که چشم باز کردم و به سمتش برگشتم. سر خم کرده بود

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 3
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 3

  دلم میخواست میتونستم از اون بطری اب معدنی، من هم مثل راحله سر بکشم و زندگی خودم رو تموم کنم. دلم میخواست چشمامو ببندم و باز کنم ببینم ده سال گذشته، اصلاً کور شدم، کر شدم، فلج شدم اما دیگه پیش اینا نیستم. تو خونه خودمونم رو تخت و

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها