دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 25

صدای تپش قلبمو که تند تند میزد به گوشم می رسید!.. عین مترسک همونجا ایستاده بودم و برو بر پسره رو نگاه میکردم!   نمی‌دونستم الان باید چیکار کنم؟!   با دستمال، داشت قهوه ای رو که روی کت زرشکی رنگش ریخته بود رو تمیز میکرد..   آب دهنمو به

ادامه مطلب »
رمان آشوب
رمان

رمان آشوب #پارت۱

به نام خدا «خدا زمین رو گرد آفرید تا به انسان بگه همون لحظه ای که فکر می کنی به آخر دنیا رسیده ای درست در نقطه آغاز هستی» #آشوب #ژانر:عاشقانه .اجتماعی.روان شناسی . به قلم :نسترن *** #ایران #تهران ۲۰۲۱ سرش درحال انفجار است . شقیقه اش را آرام

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۶۶

۲۲۱) روزی که بهرام و مادر و خواهرش اومدن دنبال من و مامان که بریم برای خرید، توی کوچمون ناخوداگاه دور و برو نگاه میکردم و دنبال کامیار میگشتم.. انگار انتظار داشتم مثل فیلمای کلیشه ای یهو پیداش بشه و دست منو بگیره و از بهرام جدام کنه.. ولی اون

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 41
رمان سکوت قلب

رمان سکوت قلب پارت 14

سعی کردم آروم باشم. اصلا نمی‌خوام اینجا عصبی بشم. اونم جلو این آدما. سهیلا خنده ریزی می‌کند. – بهتر اصلا دختر مناسبی نبود خودم برات می‌گردم یه دختر خوب پیدا می‌کنم. پوزخندی می‌زنم. کاش بتوانم جلوی خودم را بگیرم و هر چه از دهنم در می‌آید بارش نکنم! – نه

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۶۵

کامیار نتونستم برای مراسم بله برون لیلی برم.. به زور لباس پوشیده و آماده شده بودم که برم، حتی ریش و سبیلمو که روزها بود نزده بودم و بلند شده بود هم زدم ولی هر کاری کردم نتونستم از خونه خارج بشم و پاهام جلو نرفتن.. آخرش با کلافگی کتمو

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد سوم پارت 4
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 4

    من فقط نمیخواستم نگرانتون کنم دیشب اونجا بعد خوردن اون همه هله هوله حالم بد شد منو به بیمارستان بردن برای همین نمیتونستم گوشیمو جواب بدم دوستم بهتون زنگ زده من مجبور شدم دیشب توی بیمارستان بمونم که معده و شستشو بدن … من هیچ وقت روی حرف

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 42
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 42

  برای اولین بار تو عمرم خجالت زده بودم از کاری که حتی با فکر انجامش داده بودم. واقعاً چرا یه لحظه به سرم زد تا اون بدونه میترا کیه! دونستن یا ندونستن اهورا چه فرقی تو اصل ماجرا داشت؟ رابطه ها تشکیل شده بودن! میترا زن سپنتا بود و

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 52
رمان

رمان‌ سکوت قلب پارت 13

  نفس عمیقی کشیدم و زنگ را زدم .   دختر بچه مو طلایی با هیجان در را باز کرد . – چرا انقدر دیر اومدی عمو ؟   لبخند روی لبانم خشک شده است . دیگر حتی لبخند الکی هم روی لبانم نمی آمد.   آرام را به بدبختی

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۶۴

من و من کرد و من محکم و جدی گفتم که فقط میخوام راستشو بدونم.. _راستش کامیار بیماریهای روح و روان هیچوقت تضمین ندارن و نمیشه گفت که حتما کاملا درمان میشن.. بیماریهای جسمی رو که کاملا جلوی چشمه و میشه هر عضو رو تشریح کرد، نمیشه بطور مطلق گفت

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها