دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان عروسک پارت 41
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 41

  -ناموساً به سیست نمیخورد که زن بگیری ما رو ول کنی امیر. -ولتون نکردم می‌گم ادم باشید فقط. -دیگه اگه من ادم نیستم توام‌داداشمی که ادم نیستی و جلو اومد و‌ ارنج هاشو روی صندلی گذاشت و گفت : -مگه نه؟ به این حرفش لبخندی زدم که شهریار چشم

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد سوم پارت 3
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 3

  دیدم که داشت لباسشو در می آورد وقتی خودش کاملا برهنه شد لباس زیرای من از تنم جدا کرد ماتو مبهوت فقط می تونستم بهش نگاه کنم هیچ عکس العمل دیگه نمی تونستم نشون بدم عقلم از کار افتاده بود اما توی صورتش هیچ ردی از خواستن و دوست

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت۶۳

  آهنگ بوی پیراهن یوسف ۲۱۲) وظایفمو انجام داده بودم و وقت خرابی خودم بود.. سیگاری روشن کردم و روی تختم دراز کشیدم.. چشم دوختم به سقف و تا شب انقدر سیگار کشیدم که پاکت خالی شد.. به علیرضا پیام داده بودم که امشبو دیگه نزاره لیلی تنها بمونه و

ادامه مطلب »
رمان آفرودیت و شیطان پارت 32
رمان

رمان‌ سکوت قلب پارت 11

  – آقای سلحشور عیب نداره بشینم کنارتون؟ ابرویی بالا می‌اندازم. – ابنجا چیکار میکنی پیمان می‌شینه کنارم و می‌گه: – نشستم فکر کردم هاکان رو که الان نزدیک پنج ساعته همه در به در دنبالش ان رو کجا می‌شه پیداش کرد. دیدم یه جا هست که با تمام زیباییش،

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 36
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 36

  _ تا نگی چه مرگته راه نمی‌افتم! ابروهام جوری از این حرفش بالا پرید و تعجب کردم که انگار اتفاق نادری افتاده! اون می‌خواست بفهمه ناراحتی من از چیه؟ مهم بود؟؟؟ تو دلم به حرف خودم پوزخند زدم و معلومه که مهم نیستم! _هیچی نیست فقط ناراحت ‌شدم! این

ادامه مطلب »
رمان سکوت قلب

رمان‌ سکوت قلب پارت 10

گوشی را که قطع میکنم ترانه ضربه ای روی شانه ام می‌زند.   – با خاله ات حرف زدی؟ حالش چطوره؟   – چه میدونم یه بار نفس میگه خوبه یه بار این میگه حالش بده. تو خوبی یه جوری هستی؟   – بابا زنگ زد گفت به محض رسیدن

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد سوم پارت 2
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 2

  نه راه بیفت.. چون بهشون دروغ گفتم کمی عذاب وجدان دارم همین نمیدونم چرا احساس کردم شاهو داره پوزخند میزنه اما خیلی سریع دیدم که لبخند شیرینی جای اون پوزخند الکی رو گرفت دستمو نوازش کرد و گفت _همه بچه‌ها به پدر و مادرشون دروغ میگن تو فقط نیستی!

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 40
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 40

  -من دورش کنم؟ تو راه براه ازم فرار میکنی! چه دور کردنی؟! من که کاریتون ندارم. بردمت تو یه خونه باهاش فرار کردی. اگه به فکرش بودی وقتی بیهوش روی دستای… حرفشو قطع کرد و دستی بین موهای جلوی سرش کشید و روشو برگردوند. -شماها از کی حرف میزنین.

ادامه مطلب »
رمان سکوت قلب

رمان‌ سکوت قلب پارت 9

    بطری آبی را از کیفش در می‌آورد و به سمتم می‌گیرد. – می‌خوری؟   سرم را به نه تکان می‌دهم.   شانه ای بالا می‌اندازد و آب را سر می‌کشد.   نگاهم را از او می‌گیرم و به بوم نقاشی می‌دهم.   – خیلی قشنگ می‌شه!   نیشخندی

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۶۲

۲۰۹) کامیار لیلی که رفت دل دیوونه م خودشو کوبید به سینه م که دنبالش برم.. یه لحظه همه ی برنامه ها و تصمیمم یادم رفت و از رفتنش عقلمو از دست دادم.. سریع رفتم تو خونه که سوئیچمو بردارم و دنبالش برم که آذر جلومو گرفت.. _وایسا.. بزار بره

ادامه مطلب »
رمان سکوت قلب

رمان‌ سکوت قلب پارت 8

  _اینجا واقعا عالیه هر چی هیوا گفته حق داشته اینجا واقعا بهشت گمشده اس نفس عمیقی میکشم و با تمام وجود هوا را میبلعم. واقعا بهشت گمشده است. گوشی اش را به سمتم می‌گیرد _ میشه چند تا عکس بگیری ازم میخوام نشون کسی بدم بعدا گوشی را می‌گیرم.

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۶۱

۲۰۵) کامیار به لیلی گفتم داریم با آذر میریم خرید ولی سر کوچه آذرو پیاده کردم و گفتم خودش با تاکسی بره خونشون.. اون شبی که به لیلی گفتم با آذر میریم نمایندگی و بعدش بیرون شام میخوریم، آذرو برده بودم خونشون و گفته بودم ساعت ده یازده میرم دنبالش

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها