رمان گرگها پارت ۳۷
دلم خواست یکم سربه سرش بزارم.. میدونستم چقدر حساسه به رابطه ش با من و نمیخواست بهم نزدیک بشه و به قول خودش بدبختم کنه و محکومم کنه به زندگی با یه بیمار روانی.. بخاطر همینم از فکر اینکه شب گذشته اتفاقی بینمون افتاده و به هم نزدیک شدیم نگران