دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان آفرودیت و شیطان پارت 16
رمان آفرودیت و شیطان

رمان آفرودیت و شیطان پارت 16

  دیاتا کلافه گفت _ همین دیگه ادامه نداره چرا باید از کسی که زندگیمو به گند کشید خبر داشته باشم ؟ اشتب زدی آقای ایکس من از اوناش نیستم که با ناپدریم در ارتباط باشم . مطمئنم خوب می دونی دو بار از خونه امون به خاطر همین سگ

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 26
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 26

  دستم و زیر چونم زدم و بی حوصله روی کاغذ مشغول کشیدن خطوط فرضی شدم. امروز قرار بود به جای آرمان استاد جایگزین بیاد و من حتی نمی دونستم چه طور میخوام این دو ساعت مزخرف رو بگذرونم. پری وارد کلاس شد و با چشم اطراف رو گشت. با

ادامه مطلب »
رمان نفوذی پارت 5
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 5

  رو به مامان با لب های اویزون گفتم: مامان خب منم حوصلم سر میره توی خونه،ولی تقصیر شبنم ..منو وسوسه میکنه که برم بیرون… هنوز جملم تموم نشده بود که شبنم از در اشپز خونه اومد داخل و معترضانه گفت: اسممو شنیدم که اسممو اورد؟ چی تقصیر شبنم؟ هانا

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 97
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 97

  با دیدن عادل که داشت از دور به سمتم می‌اومد به طرفش رفتم با نهایت التماس ازش پرسیدم چی شد تونستی کاری بکنی ؟ عصبی بود و ناراحت این از چشما و صورتش کاملا معلوم بود. سکوت کرد بهم خیره موند رو بهش گفتم حرفتو بزن بگو ببینم چی

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد دوم پارت 10
رمان خان زاده جلد دوم

رمان خان زاده جلد دوم پارت 10

  از خوش خیالی شوهرم نفسم بند اومد به چی فکر میکرد من چه خبری رومی خواستم بهش بدم نمیتونستم دوش گرفتنم و طول بدم پس به اجبار از حمام بیرون اومدم تا بخوام لباس بپوشم دوباره سر و کله اهورا توی اتاق پیدا شد با دیدن من که با

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 62
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 62

پیامش رو می خونم : نمی خوای بیای دنبالم ؟ … نیشم باز میشه و پیام رو نشونه مژده میدم … خم میشه روی میز و می خونه … تا میاد لبخخند بزنه باز گوشیم پیام میاد و مژده ابرو بالا می ندازه … گوشی رو سمت خودم میارم و

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 59
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 59

  چشمهام گرد شد چی داشت واسه خودش میگفت ، با صدایی بهت زده گفتم : _ چی داری میگی پرستو چرا همش داری یه جوری رفتار میکنی انگار من دشمن خانواده ات هستم ؟ به سمتم اومد نیشخندی زد : _ نیستی ؟ سرم رو با تاسف واسش تکون

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 25
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 25

جوابم و نداد…از خودم متنفر بودم که باعث این حالش شدم اما گفتن حقیقت برام از مرگ هم سخت تر بود. به آرومی صداش زدم که باز هم جوابی نگرفتم. بدون هیچ حرفی سرش و روی فرمون گذاشته بود… نمیدونم چه قدر گذشت تا این‌که صدای گرفته ش در اومد

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 96
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 96

  دعاکردم تا امیر سالم و سلامت از این اتاق بیاد بیرون که بتونه زندگی که آرزو داشت کنار پسرش من تجربه کنه . امیر ازخیلی چیزا گذشته بود از جونش تا جبران کنم و خدا شاهد همه این چیزا بود و میدونستم اینقدر مهربون هست که داغ جدیدی روی

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد دوم پارت 9
رمان خان زاده جلد دوم

رمان خان زاده جلد دوم پارت 9

  برای اون زن شال و روسری و ساعت و لوازم ارایشی گرفتم. سایزلباساشو نمیدونستم برای همین برای اولین دیدار به همینا اکتفا کردم. مادر و دختر که خسته از خریدبه سمت خروجی پاساژ رفتیم رو به مونس گفتم عزیزم اینجا سایه اس منتظر بمون ببینم اینجا تاکسی داره یانه…

ادامه مطلب »
رمان در میان آتش و خون7
رمان در میان آتش و خون

رمان در میان آتش و خون پارت 7

#لئو با وجود اینکه یک هفته از آمدنم به اصطبل سلطنتی نگذشته بود، مایک به من اعتماد کرده بود و مرا برای خریدن آذوقه به دکان مخصوص خار و بار فرستاده بود. به گفته خودش از من خوشش آمده بود و دوست داشت مرا برخلاف شاگرد های دیگرش نگه دارد.

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها