دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۷

اگه کامیار با رکسانا میرقصید و اون دختر یه پارچه آتیشو میگرفت تو بغلش، من میمردم.‌. کامیار سر جاش یه تکونی خورد و کامل برگشت به رکسانا نگاه کرد.. قلبم تیر کشید از نگاه عمیقی که بهش کرد.. بعد باقیموندهء چایشو خورد و استکانو گذاشت روی میز.. یعنی میخواست بلند

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 27
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 27

  لباس پوشیده و آماده بود انگار دیر کرده بودم سریع بلند شدم و گفتم الان صبحانه تون آماده می کنم تا خواستم به سمت آشپزخونه برم بازومو گرفت و مجبورم کرد بایستم _ امروز با مادرت حرف میزنم به نظرم بهتر که در جریان رابطه ما باشه نظر تو

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 13
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 13

  اخ بلندی گفتم و چشمامو بستم بستم تا واکنش میترا رو نبینم ما کم بدبختی نکشیده بودم به خاطر قبول کردن اون صیغه محرمیت و تمام بندهای ذکر شده توش، به چندتا دفتر سر زدیم. چقدر این در و اون در زده بودیم و تهش… -کثافت بیناموس… با وحشت

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۶

۷۴) تا عروسیه مینو پنج روز مونده بود و کامیار گفته بود الا و بلا ممکن نیست بیام و بحثو تموم کرده بود.. منم که تصمیممو قبلا گرفته بودم و نمیرفتم.. اگه کامیار قبول میکرد که بیاد بال درمیاوردم و حتما میرفتم ولی الان کلا اون امید از دست رفته

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 63
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 63

  – مگه تنهامیخوای بری؟ منو بچه هام میآیم… سمیر که رفته؛ خودم میبرمت. دلم قرص میشود به این لحن محکم، به این بودن او. دستانش را نوازش میکنم. – سمیر… آقا سمیر البته همون دم در محو شد، لعنتی… آرام میخندد. – ترسیدم بری، گفتم نمونه… زن، تو چرا

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 12
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 12

  سریع سری تکون دادم و به سمت ماشین رفتم و صندلی عقب نشستم. شهریار هم کنارم نشست که خودم رو به سمت مخالفش کشیدم. و صدای پوزخندش رو شنیدم. -خوب فرار میکنی خانوم اصلانی! با نفرت زمزمه کردم : -من اصلانی نیستم. -وقتی زن منی پس هستی! خواستم بگم

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 76
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 76

  _ بهتره درست صحبت کنی بهار هیچ میفهمی چی داری میگی ؟! نفسم رو با عصبانیت بیرون فرستادم دیگه داشت باعث عصبانیت من میشد _ خواهش میکنم‌تمومش کن کیانوش چرا داری اینطوری میکنی آخه دوست داری من بمیرم ؟ _ نه _ پس این بحث رو تمومش‌کن کیانوش ساکت

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 11
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 11

  و بعد سنگینی نگاهشو حس کردم. من هم با ارامش به سمتش برگشتم و نگاهش کردم. -بازی دوست داری؟ -من باهات بازی نکردم. -نمیگم بازی کردی.به سوالم دقت کن!بازی دوست داری؟! به چشماش که خطرناک و ترسناک شده بودن نگاه کردم و گفتم : -نه. دلم میخواست بگم آره.

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۵

۶۹) دو روز بود که کامیار بازم رفته بود تو جلد سرد و بیتفاوتش.. نه به اون شبی که نوتلا گذاشت تو دهنم و صبحش اون شکلی بیدارم کرد و به زور برد کله پاچه پزی، نه به الانش که بازم طبقه بالا خودشو حبس کرده بود و هواش یخبندان

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 26
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 26

  _اینجا چه خبره یعنی کسی توی خونه منه؟ گیتی ناتوان بهش زل زده بود و هیچ حرکتی نمی تونست بکنه هیچ حرفی نمی تونست بزنه تا ما بفهمیم توی این اتاق چه خبر بوده تیکه های گلدون و جمع کردم و اون زن و شوهر و تنها گذاشتم وقتی

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 10
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 10

  نیم نگاهی به سمتم انداخت و به راهش ادامه داد که عصبی دستشو کشیدم و گفتم : -شهریاررررر ایستاد و اول نگاهش تو کاسه چشماش گشت و بعد منتظر نگاهم کرد. -روهام کجاست؟ جفت ابروهاش بالا رفت و با تعجب نگاهم کرد. -همین‌؟ متم متعجب نگاهش کردم و تکرار

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۴

گفتگوی شیرینمون تا نزدیک ماشینش ادامه پیدا کرد و با حرص درو باز کرد و نشست.. منم سوار شدم و گفتم _حرکت کن میگم بت کجا بری ۶۷) هر خیابونی رو که رد میشدیم آدرسو بهش میگفتم و اونم با اخم ماشینو به اون سمت هدایت میکرد.. عاشق اون حالش

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها