دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۷

نفس نمایشگاه عالی برگزار شده بود و مهراد برام گزارش زنده تصویری داده بود.. تابلوهامو روی دیوار نمایشگاه نشونم داده بود و هر دومون از دیدنشون احساساتی شده بودیم.. تابلوهایی که هر کدومشون یه خاطره بودن برامون و الان برای کار خیری به فروش میرفتن مهراد پریشون و بیحوصله بود

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۶

لبامو کشید تو دهنش و طولانی و محکم بوسید و بوسید و بوسید.. انگار اونم داشت زجری که تو این دو سه روز کشیده بود رو تلافی میکرد.. وقتی هردومون نفس کم آوردیم بالاخره لبامونو از هم جدا کردیم و پیشونیمونو چسبوندیم به هم.. آروم گفت _رفتی چمدون خریدی دل

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۵

از عشق هم مست بودیم.. که با یه تلفن مستی از سرم پرید.. مهراد رفته بود شرکت و من داشتم به گلم آب میدادم که تلفنم زنگ زد، شماره نیوفتاده بود و وقتی جواب دادم از شنیدن صدای افشین و از اینکه فراموشش کرده بودم به خودم لرزیدم.. چطور یادم

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۴

به زمان نمایشگاه نزدیک میشدیم.. سه تا تابلو مونده بود تا بشه ده تا.. داشتیم به موضوع تابلو فکر میکردیم که مهراد گفت _یادته وقتی رفتیم پولونزکوی، گفتی دوست داری شبو اونجا بمونی؟ _آره، یادمم هست که یه شرلوک هولمز تیز زود فهمید که بخاطر شب تنها موندن باهاش تو

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۳

۱۱۰) هول شد و گفت _وای مهراد چی میخوای بگی بهشون؟ چه عجله ای داری گفتم _میخوام به مامانم بگم که بالاخره به آرزوش رسید و میخوام ازدواج کنم گوشیمو از جیبم درآوردم و از واتس اپ زدم روی تماس تصویری با مادرم.. تو اینهمه مدت ندیده بود با مادر

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 54
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 54

  – چیکار داری میکنی، مهگل؟ خونه پدریت و فروختی؟ – اخبار زود میرسه… بله، فروختم. من کار خاصی نمیکنم، فقط میخوام رد‌پای نامردای زندگیم و پاک کنم. میخوام دخترم و جوری بزرگ کنم که مادرم نکرد، وقتی بی پدر شدم. – بهار بی‌پدر نشده ، مهگل. فرصت بده… فقط…

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۲

فقط شنیدم که زمزمه کرد _سوخت… نفس با دلی پر از کینه به مهراد، رفته بودم به جشن نامزدیش، و با دلی عاشق تر، همراه مهراد از اون خونه خارج شدم.. این مرد همیشه معادلاتمو به هم میریخت.. با دیدنم چنان آشفته شد که انگار آب سردی ریختن روی دلم

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 16
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 16

    نمی خواستم همچین کاری بکنم و از من عصبی بشه پس گفتم به خدا یهویی درو باز کردی ترسیدم فکرم جای دیگه ای بود بهم نزدیک شد درست روبروم ایستاد فکم و با سه انگشتش گرفت و گفت _فکرت کجاها بود ؟ لبم و با زبونم تر کردم

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۱

۹۸) وقتی جریان نامزدی رو می شنید، چه میکرد.. بعد از دیشب و اونهمه نزدیکی، چطور میتونستیم از هم جدا بشیم.. با فهمیدن قضیه، چطور میتونستم توی چشماش نگاه کنم، باید قبل از اینکه بیدار میشد فرار میکردم از اونجا.. من آدمِ از بهشت رانده شده بودم.. از خونه زدم

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۳۰

۹۵) همونطور سر به زیر گفتم _نه، تو برو بخواب _دیگه اینقدر غریبه شدم که بهم نمیگی چرا تو این حالی؟ سرمو آروم تکون دادم به معنی نه.. گفت _میخوای کمی پیشت بمونم؟ با صدایی که خودم به زور شنیدم گفتم _برو نفس آهسته پا شد از اتاق رفت بیرون..

ادامه مطلب »
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته پارت ۲۹

چیزی نگفتم و روی یه صندلی نشستم بدجوری گیر افتاده بودم، نه راه پس داشتم نه راه پیش.. اگه فقط ملاحظه حال اسین رو میکردم و از ترس روانی شدنش باب میلش رفتار میکردم، یه وقتی به خودم میومدم که داشتم بچه مونو نام نویسی میکردم برای مدرسه.. اگه هم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 53
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 53

  تمام سه ساعت را بالای سرش میمانم، نکند که پس بزند یا افت اکسیژن… شاید هم چون شجاعتم بیرون از اینجا تهنشین میشود. باز هرچه پیش آمد را مرور میکنم. آن مرد کنار رستوران وقتی به خانه فرامرز میرفتیم. او که از لحظ های غفلت استفاده کرد و در

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها