رمان استاد خلافکار پارت 75
#لیلی **************************** با حرص رژ لب قرمزی رو که داخل کیف لوازم آرایش بود برداشتم و گوشه اتاق پرت کردم. اینقدر از دست لاله حرصی بودم که حد نداشت! آخه دختره ی احمق تو که نامزد کرده بودی…تو که فربد داشتی،برای چی دوباره خام حرفای امیر شدی؟ کلافه روی