جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان نفوذی پارت 4
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 4

  فردا دوباره بهش زنگ میزنم ببینم چرا دختر گور به گور شده گوشیش خاموشِ؟؟ منم نگران کرده الکی! گوشی روی تخت پرت کردم، دیگه از بی خوابی داشت سرم منفجر میشد و خوابیدم‌. “میلاد” _پس فردا جنس هارو وارد میکنه؟! _اره ،جاساز کردن توی عروسک ها _اینطور که میبینم

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 24
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 24

بدون هیچ واکنشی خیره نگاهم کرد. اون قدر طولانی که خودم مجبور شدم حرفم و ادامه بدم: _یادته شایان جلوی دانشگاه یه سری حرفا بهت زد؟حقیقت بود. همچنان بهم خیره شده بود اما این بار صورتش رفته رفته قرمز می‌شد. سکوتش حالم و بدتر کرد. _من درگیر یه حماقت بچگانه

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 95
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 95

  اما وقتی جوون از پاهاش رفت روی زمین افتاد و منم باهاش آوار شدم. به خاطر چراغی که بالایی در خونه بود صورتش میتونستم ببینم رنگ پریده و بی جون بود معلوم بود خیلی خون از دست داده روی پیشونیش عرق نشسته بود با دستم عرق پیشونیش رو پاک

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد دوم پارت 8
رمان خان زاده جلد دوم

رمان خان زاده جلد دوم پارت 8

  سرمو زیر گردنش پنهان کردم و گفتم می دونی اهورا منم دلگیر میشم منم دلم میگیره از اینکه نمیتونم برات بچه بیارم دلم می خواست این بچه توی وجود خود من رشد می کرد بزرگ میشد جلوی چشمای تو دخترم اما توانایشو ندارم دلم میگیره چرا نمیتونم اینکارو بکنم

ادامه مطلب »
رمان آفرودیت و شیطان پارت 11
رمان آفرودیت و شیطان

رمان آفرودیت و شیطان پارت 11

  چشمانش کم کم باز شدند ….چشمانش شروع به کنکاش کرد .اینجا کجا بود ؟ کم کم یادش آمد … پسرک …تارا ….لنا … در یک اتاق بود که به جز یک تخت و یک میز عسلی چیز دیگری نداشت . پنجره هایی با حصار های آهنی داشت …و هنوز

ادامه مطلب »
رمان آفرودیت و شیطان پارت 10
رمان آفرودیت و شیطان

رمان آفرودیت و شیطان پارت 10

⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐ فصل دوم : مرگ کسب و کار من است پسرک دستی به موهای پریشان شکلاتی اش کشید . نفسی عمیق کشید … ولی او هیچ وقت همچین آدم شیطانی نبود …او در بطن این آدم های بکن درو ، باطنش را باخت … قلبش را روی دیوار مغزش پخش

ادامه مطلب »
رمان در میان آتش و خون پارت
رمان در میان آتش و خون

رمان در میان آتش و خون پارت 6

#ایری از چیزی که فکرش را می کردم بدتر شد. بعد از آن شبی که پسر مرموز را دیدم سربازان مرا پیدا کردند ، پدرم دستور داد تا صبح عروسی، از اتاقم بیرون نیایم. کاش تا پایان عروسی بود. در این قصر حوصله م سر رفته بود، کاش ریا اینجا

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 94
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 94

  پرستار از من پرسید هپدرش کجاست؟ معمولاً پدرا از دیدن اولین بار غذا خوردن بچه هاشون خیلی لذت میبرن. با این حرفش بغضم شکست دوباره شروع کردم به گریه کردن پرستار نمیدونست هیچ مردی اندازه امیر نمیتونه بچه شو دوست داشته باشه نمیتونه اندازه امیرلگاز اولین بار شیر خوردن

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 60
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 60

_ در پوسته خودم نمی گنجم ! … آیدا میخنده و باز مامان فتانه که صداش میاد : دوتاتون خل تشریف دارین … بس که ترشیدی رها باور نمیکنه … می خندم و آیدا اعتراض میکنه : زهره مار … میگم … امشب با آریا زود بیاین … خب ؟

ادامه مطلب »
رمان نفوذی پارت 3
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 3

  “هانا” بعد از خدافظی از سوگل،شبنمُ رسوندم خونه‌ و ماشینُ به سمت خونه روندم. تو فکر این بودم که حالا به مامان چی بگم؟ راستشو بگم؟ آره راستشو میگم،میگم حواسم به ساعت نبود. امیدوارم قانع بشه!   ************* ماشینُ توی پارکینگ پارک کردم و ماشینو قفل کردم. خم شده

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 57
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 57

  با قرار گرفتن لبهاش روی لبهام چشمهام بسته شد و خودم رو بهش سپردم دیگه هیچ چاره ای جز تسلیم شدن نداشتم صداش کنار گوشم بلند شد : _ تو فقط مال منی با چشمهای گریون بهش خیره شده بودم که نگاه خاصی بهم انداخت و مشغول شد التماس

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت 23
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 23

  بدون فکر گفتم _آره می‌دونه. پوزخند زد و گفت _واقعا؟ پس چرا انقدر ترسیدی؟ عصبی هلش دادم و داد زدم _به تو چه هان؟به تو چه؟هیچی و برات توضیح نمی‌دم. با همون ریشخندش گفت _باشه عزیزم ولی اگه عکسای ناجور تو با تمام حقایق گذاشتم کف دست آرمان ازم

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها