جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان استاد خلافکار پارت 93
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 93

  اشکم داشت در می اومد اینقدر احساساتی شده بودم که باورم نمیشد شاید به خاطر دوران حاملگی بود اما دلم براش سوخت دلم براش سوخت که وقتی گفتم از تو متنفر نیستم خوشحال شد خودشو بالاتر کشیده کنارم روی تخت نشست و منو بغل کرد و گفت _ من

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد دوم پارت 7
رمان خان زاده جلد دوم

رمان خان زاده جلد دوم پارت 7

  بعد این همه وقتی که مشکلات داشتیم ناراحت بودیم امشب وخوش بگذرونیم. دخترمون حالش جا بیاد . منو به سمت خودش برگردوند _ بهترین کارو کردی عزیزم دلش می گرفت از این حال و هوای خونه . ازاتاق بیرون رفتیم و پشت میز که رسیدیم مونس تمام غذاها را

ادامه مطلب »
رمان آفرودیت و شیطان پارت 9
رمان آفرودیت و شیطان

رمان آفرودیت و شیطان پارت 9

  در خیابان گویی خاک مرده پاشیده بودند . کسی نبود . دریغ از حس یک تنفس به غیر از خودش … داشت با دست خودش به پیشواز مرگ و شاید آن پسرک شیطان صفت می رفت . سربالایی خیابان ها برایش طاقت فرسا بود . باید سه تا خیابان

ادامه مطلب »
رمان نفوذی پارت 2
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 2

_اره پسرش توی ایران کاراشو ردیف میکنه _کینطور،پس آمارِ این پسرشم برام در بیار _حله و صدای بوق آزاد توی گوشم پیچید گوشی به دستم ضرب گرفتم باید بفهمم نقشت چی و چی تو سرته! “هانا” غرزنانه رو به شبنم گفتم: _بلند شو بریم بیرون که حوصلم سر رفته. شبنم

ادامه مطلب »
رمان در میان آتش و خون پارت 5
رمان در میان آتش و خون

رمان در میان آتش و خون پارت 5

#ویل هر قدم که بر می داشتم، حس می کردم سرما در وجودم رخنه کرده است. باد سرد از طرف شمال می وزید و کولاکی سهمگین به پا کرده بود. با اینکه تابه حال به این قسمت کشور نیامده بودم، اما می دانستم در این حوالی همیشه طوفان به پاست.

ادامه مطلب »
رمان آفرودیت و شیطان پارت 8
رمان آفرودیت و شیطان

رمان آفرودیت و شیطان پارت 8

  نیوان دوان دوان به سمت کوشا و دیاتایی که داشتند به سمت پله ها می رفتند نزدیک شد . _ مردک آفرین بیست میلیون راحت به جیب زدی کوفتت شه ! _ نیوراد نیومده ؟ نیوان در حالی که همراه آنها از پله ها بلا می رفت آهی کشید

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد دوم پارت 6
رمان خان زاده جلد دوم

رمان خان زاده جلد دوم پارت 6

  مونس و زمین گذاشت رو بهش گفت: _ برو بابایی برو بازی کن من با مامانت حرف بزنم. به صورتش زیاد نگاه نمکردم تا صورتم رو نبینه اما اون به سمتم اومد و انگشتش را زیر چونم گذاشت و سرمو بالا گرفت و گفت: _ مونس گفت مادرم اینجا

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 92
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 92

  نمی دونستم به خاطر این همه حساسیتی که روی من داشت بخندم یا گریه کنم. داشت از الان واسه چیزی غصه می‌خورد که هنوز اتفاق نیفتاده بود و شاید حتی هیچ وقت هم اتفاق نمی افتاد گفتم یه نگاه به خودت بنداز میدونی چند سالته؟ کسی نشناسدت فکر میکنه

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 56
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 56

  جفتمون رفتیم سمت پایین تا شام بخوریم دوست نداشتم احساس بدی داشته باشه یا فکر کنه بخاطر حضور اون داخل اتاق هستم ، دختر بدی نبود برعکس احساس میکردم خوب هست حیف که بازیچه دست کیانوش شده بود _ میبینم خوب با خواهرم صمیمی شدی نگاه بدی به کیانوش

ادامه مطلب »
رمان

رمان نفوذی پارت 1

“رمان نفوذی” ژانر: عاشقانه نویسنده : الهه کرامتی “به نام انکه جانم در دست قدرت اوست” #مقدمه (آیا چیزی در مخیلهٔ آدمی می گنجد که قلم بتواند آن را بنگارد،اما جان صادق من آن را برای تو ترسیم نکرده باشد چه حرف تازه ای برای گفتن مانده است یا چه

ادامه مطلب »
رمان آفرودیت و شیطان پارت 7
رمان آفرودیت و شیطان

رمان آفرودیت و شیطان پارت 7

همان موقع بود که همه چیز اتفاق افتاد . همان موقع بود که دیاتا مسیر زندگی اش را انتخاب کرد و یا شاید همان موقع بود که زندگی اش دست خوش تغییر کرد . دری که مانند گیت بود با صدای جیر جیر که خبر از فرسوده بودنش می داد

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 91
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 91

  #لیلی ماه ها از اومدنم به اینجا می گذشت باورم نمی‌شد که عادت کرده بودم به زندگی کنار این مرد.. به پیگیری هاش و حساسیتهاش.. به دوست داشتن های بیش از حدش به نگرانی‌های صبح تا شبش و به شب بیداری هاو بالای سرم نشستناش برای اینکه اتفاقی برای

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها