جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان ترمیم پارت 44
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 44

  بهادر خاص است. خوب است. زیر این ظاهر سختش، مرد ملایم و مهربانی است که می‌خواهد از همهٔ داشته‌هایش مراقبت کند. مراقبتی همه‌جانبه، با هر ترفندی. هر راهی، مستقیم یا راهی سخت و نفس‌گیر. برایش بغل باز می‌کنم. امروز حس یک تولد دارم. حس سبک بودن، هرچند می‌دانم چیزی

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 43
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 43

  کی تصورش را هم می‌کردم روزی یک دکوراتور و چندین نفر برای انجام کارهای خانه‌ام بیایند؟ _ نکن این‌کارا رو بها… یعنی فکر کن با چندتا زنگ کارات درست بشه، خونه‌ت تمیز بشه… دیگه غم گشتن و پیدا کردن نخوری… می‌دونی بها، اگه ده سال پیش بهم می‌گفتن یه

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 47
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 47

  ن کنده س ؟ … ـ نذار بفهمه خب …. ـ زِر نزن …. الان تو توقع داری من دقیقا چه گهی بخورم ؟ .. کلافه با سر انگشتای دست دیگه م پیشونیم رو مالش می دم و میگم : تو رو خدا جمعش کن … آریا … همین

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 42
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 42

  به خانه حتی نگاه هم نمی‌کنم، همه‌ی حرف‌های پیرمرد به درک. مگر دردهای من را گوش کسی شنوا بود؟ در سکوت پیاده می‌شود و سمت من می‌آید. در را باز می‌کند و به داخل خم می‌شود. _ بیا پایین، گلی… تنها نمی‌ذارم بری… خودم می‌برمت. شوکه به او نگاه

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 67
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 67

  #لیلی دو روز از حضور من تو خونه دانیل میگذشت ولی هنوز نمیفهمیدم چرا منو خریده هیچ توقعی ازم نداشت…صبح بعد ازصبحانه از عمارت خارج میشد و عصر بر می گشت خیلی اروم و متین بود! منم ازادی کامل داشتم و برای خودم همه جای عمارت میرفتم…کم کم جون

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 41
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 41

  وسایل پانسمان را جمع می‌کند. دل از این تخت نمی‌توانم بکنم… نمی‌توانم. _ اگه… مهراد نبود، تو آنا رو دوست داشتی؟ این دومین‌بار است که می‌پرسد. _ به خودت نگاه کن، مهگل… به‌نظرت، با این‌که انتخابم تو بودی، شباهتی بین خودت و آنا می‌بینی؟ دل باید بره که تا

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 40
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 40

  اوضاعمان مثل میدان جنگی، بعد از یک شکست پرتلفات است. هردوطرف، عزادار آرزوهای بربادرفته‌ایم. _ صادقانه بگو… تو واقعاً می‌خوای من نباشم، بهادر؟ باید بدانم. مادرم می‌خواست من نباشم، او پایه‌گذار نبودن‌های من بود… _ تو نباشی، دیگه هیچی نیست… تو که اومدی، انگار رنگ گرفت همه‌چی… من یه

ادامه مطلب »
رمان خان زاده پارت 50
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 50

  ترسیده به مونس نگاه کردم. اهورا پیاده شد و در عقب و باز کرد. _چش شده این؟ نگران گفتم _نمی‌دونم ببین انقدر گریه کرده رنگش کبود شد. دستش و به سمتم آورد تا مونس و بگیره که دستش صاف روی دستم گذاشته شد و برق گرفتتم. تند دستشو کنار

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 39
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 39

  می‌دانم هنوز در اعماق فکرش، من‌هم یک زنم مثل سایر زنها. حق دخالت در هیچ‌یک از امورش را ندارم و این من را غمگین می‌کند. این‌که وقتی من را باید به‌یاد بیاورد، با هم‌تختی‌های سابقش یکی می‌شوم؛ ناراحتم می‌کند. گاهی فکر می‌کنم، آن‌گونه هم که می‌گوید، نیست. من یار

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 45
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 45

  بهنام حالا داشت گریه میکرد میدونستم اونم احساس کرده مامانش چقدر ناراحت شده بلاخره با بدبختی تونستم آرومش کنم وقتی خوابید بوسه ای روی پیشونیش گذاشتم و رفتم تو اتاق خوابوندمش که صدای کیانوش اومد داشت من و صدا میزد سریع از اتاق خارج شدم به سمت پایین رفتم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 38
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 38

  ترسیدن؟! کار من از ترس گذشته است. ترسی که به من می‌گوید جامهٔ گذشته و حسرت‌ها و آدم‌هایش را از تن بیرون کنم و به مردی بپیوندم که امروزِ من و فرزندانم است. مردی که با وجود درد، بازهم نگران من است. _ بیا این‌جا ببینمت… پرستار در را

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 66
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 66

  چند بار تو راهرو بیمارستان مردم و زنده شدم تا دکترا بهم جواب بدن ذهنم بهم ریخته تر از هر زمانی بود میلاد با کاری که کرد اشوب وحشتناکی تو دلم به پا کرد و رفت! آیلا هم پیش میلاده…میدونم آسیبی به ایلا نمیزنه ولی اگر پیش خودم بود

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها