جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان ترمیم پارت 22

دیگر حرفی برای گفتن ندارم، اشتهایی هم. همیشه دومین نفر بودن، اگر دومین انتخاب باشی…سخت است. زن جوان و زیبایی که بهادر بخاطر او من را فراموش کرد، عشق اول.. ساعتهای بعد را بیشتر در سکوت میگذرانیم، دست و پایم را کاور می کنم برای حمام رفتن، کمک می کند

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 61
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 61

  * * * * * #هانا با صدای در تند از جام پریدم و درو باز ڪردم. چشماش قرمز شده بود. مثلا امروز قرار بود برگردیم ایران اما دقیقه ی نود بهش یه تلفن شد و اون بدون هیچ توضیحی بیرون زد و الان سه نصفه شب برگشته. ڪنارم

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 42
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 42

  _ چیزی نیست بریم من چمدون ها رو آماده کردم فقط برم لباسم رو بپوشم و بهنام رو آماده کنم . سرش رو تکون داد همراهش برگشتیم داخل بابا مامان پرستو نشسته بودند داشتند صبحانه میخوردند به سمتشون رفتم و رو به بابا گفتم : _ من و پسرم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 21
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 21

_ من یه ملک میخرم براش مهمونی میگیرم بچه…اونوقت زن میگیرم تو سکوت؟…بذار بقیه هم ببینن کی نصیب کی می شه… مهم نیست الان دوستم نداری گلی خانم…اونقدر برات مایه میذارم که قبولم می کنی… میتونی با پولای من چشم دربیاری… میتونی با خود من دهن خیلیا رو پر گِل

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 20
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 20

  با نگاهش سرزنشم می‌کند. همین جری‌ترم می‌کند، وحشی می‌شوم، برای کسی که حقش نیست. _ چیه؟ بدبختی از سروروم می‌باره که توام دلت به‌حال من سوخته، کار و زندگیت‌و ول کردی، افتادی دنبال من؟ من‌و ببر خونه. دلم برای آن نگاه غمگینش آتش می‌گیرد، ولی… _ چرت‌وپرت زیاد گفتی

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 43
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 43

  اروم خندید و به سمتمون اومد ..خم شد روی صندلی بشینه که بهار گفت : _ مگه نگفتی تا اخرشب سر صحنه ای؟ پیش دستی کردم و قبل از اینکه امیرعلی جواب بده گفتم : _ حتما طبق معمول دلش واسه تو تنگ شده ..! با باز شدن نیش

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 19
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 19

  دنبالش می‌روم. احساس یک نر را دارم، در تعقیب ماده‌ام. _ خداییش نگاه کن، دنیا عوض شده. انگار من شدم شیر نر، دارم دنبال ماده موس‌موس می‌کنم… مهگل جان، امروز جمعه‌ست، بمون باهم بریم بیرون بگردیم. می‌خندد و کوله‌اش را روی دوش می‌اندازد. _ با این تشبیهاتت من‌و کشتی

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 60
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 60

  در اتاق باز شد و همون مرد بداخلاق اومد داخل… با نفرت نگاهش ڪردم ڪه گفت _داری با خودت لج میڪنی دختر جون! با انزجار گفتم _غذاهای ڪثیفتونو نمیخوام برید به درڪ! جلو اومد _اگه نخوری از راه های دیگه ای به خوردت میدیم. با اخم گفتم _چرا انقدر

ادامه مطلب »

رمان ترمیم پارت 18

  نگاهش را به من نمی‌دهد. نیلی را بغل گرفته است. چانه‌اش را می‌گیرم تا به صورتم نگاه کند. این میزان از دست‌کم گرفتن خود از او بعید است. _ گلی! نیلی رو می‌آرم که تو مشغول باشی، وقتی حوصله‌ت سر رفت. که نیازی نباشه با یه مشت خاله‌زنک دم‌خور

ادامه مطلب »
رمان خان زاده پارت 46
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 46

  به سختی جواب داد _بابای هلیا… متحیر گفتم _اما چرا؟ بی رمق چشماشو بست. تند به گونه ش زدم و گفتم _نبند چشماتو باید از اینجا بریم وگرنه می‌کشنت! دستش و زیر تنش زد اما نتونست بلند بشه. دوباره روی زمین افتاد و گفت _نگهبان زیاد داره. تا حالا

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 17
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 17

_ مهراد امشب کی دعوته؟ سعی می‌کنم مهگل بیدار نشود‌. من‌هم دلم کمی استراحت می‌خواهد. _ نه سلامی، نه علیکی… بهادر‌خان، با نوکر بابات که حرف نمی‌زنی داداش من. حتی خنده‌های او هم سرحالم نمی‌آورد. صدای کارگرها می‌آید، او سر ساختمان است. _ خسته‌م… دارم می‌رم خونه، شاید یکم بتونم

ادامه مطلب »
رمان ترمیم پارت 16
رمان ترمیم

رمان ترمیم پارت 16

_ نه، توقع ندارم ازت کاری کنی، فقط در این‌حد که نبودم، از گرسنگی تلف نشی کافیه… اون‌جا ماشین ظرف‌شویی هست، این‌جا هر غذایی رو می‌تونی سفارش بدی، همه می‌شناسن بعداً حساب می‌کنم. پس خیالت راحت. ظرف‌ها را در ماشین می‌چیند، یک همکاری در سکوت. مسعود هیچ‌وقت حتی یک لیوان

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها